نمایش‌های سنتی در حـال فراموشی

نمایش شکلی از هنر است که زیر شاخه­هـای زیادی دارد. برخی هنر نمایش را فقط تئاتر می­دانند و برخی تئاتر را شاخه­ای از هنر نمایش تلقی می­کنند. نمایش را می­توانیـم به انواع موسیقی زنده، اپرا، تئاتر (زنده و عروسکی)، سینما. شعبده‌بازی و تردستی، داستان‌گویی، نمایش‌های سیرک (بندبازی، معرکه­گیری، کار با حیوانات و نمایش‌های پهلوانی) و سایر هنرهای مشابه تقسیم کنیم که هر کدام از آنها نیز به شاخه­هـای متفاوتی نیز تقسیم می­شود… هنرمندان این نمایش‌ها با عنوانی چون: هنرپیشه، کمدین، شعبده‌بازان، نوازندگان، خوانندگان و… نام برده می‌شوند. خان خان، نمایش­های شادی آور، خیمه شب بازی، سانجی شکن، اسحاق چه و… نمایش­هایی است که این روزهـا منسوخ شده و یا در حال فراموش شدن است.

هنر نمایش­هایِ ملّیِ ما این روزهـا حال و روز خوبی ندارد. مردم با این گونۀ نمایشی بیگانه شده­اند و غرق در فرهنگ غرب گشته­اند.. اغلب هنرهای نمایشی به ویژه نمایش ایرانی فراموش شده­اند و دیگر در شهر مشهد و شهرستان­ها کمتر هنرمندی در این عرصه هـا فعال است و مخاطبین کمی تمایل به تماشای چنین نمایش­هـایی دارند.

دلیلی این بیگانگی با هنـر نمایش ، نبود حمایت از سوی متولیان امر است که نه تنها از هنرمندان قدیمی این نمایش­ها حمایت نشد تا هنرجویی تربیت کنند بلکه نگاه­های سخیفی به آنها داشتند. نمایش­هـای شادی­آور ایرانی به توده مردم تعلق دارد. از آنجا که مردم در طول تـاریخ هیچ تریبونی و وسیله تبلیغی برای بیان افکار نداشتند از این نمایش­هـا استفاده می­کردند تا بتوانند دغدغه­ها و مشغولیات خود را مطرح کنند. پایگاه اصلی این گونه نمایش­هـا فرهنگ توده هـای مردم است . نمایش هـای شادی آور از مردم برآمده ، از مردم می­گوید و در کنـار مردم رشد کرده است. به ویژه در دوره فرهنگ شفاهی و زندگی سنتی ما این نمایش هـا کارکرد گسترده­ای داشته است. آخرین بازمانده نمایش شادی­آور و آخرین بازمانده از هنرمندان رشته نمایش عروسکی و خیمه شب بازی در استان خراسان « ماشالله اسدی نژاد » بوده که  ۶۳ سال با رندانگی و طنزی شیرین آمال و درد و رنج مردمان را بر صحنه ها فریاد کشید. هیچ کس سراغ هنرمندان قدیم این هنرهای نمایشی را نمی­گیرد. متأسفانه برای اجرای هنرهای نمایشی غیر از تئاتر، نه تنها حمایتی نمی­شود بلکه زیر ساخت­های لازم نیز فراهم نیست. همین امر باعث شده هنرمندان جوان­تـر نیز رغبتی برای ادامه هنرهـای نمایشی ایرانی نداشته باشند. همچنین با سپری شدن دوره فرهنگ شفاهی و آغاز دوره کتاب و بعدهـا اینترنت، نشانه­هـا و پدیده­هـای فرهنگ شفاهی که به دوران فئودالیته تعلق داشت، رنگ باخت. علاوه بر آن حریفـان بزرگی مثل تئاتر مدرن، سینما، رادیو و تلویزیون به میدان آمدند. نشست و مدیوم­هـای جدید، خوراکی­هـای فرهنگی را در شکل و شمایل متفاوت ایجاد کردند. نبود حمایت و زیرساخت هـای لازم منجر به منسوخ شدن یکسری از نمایش­هـا شده است. در صورت حمایت از سوی نهادهـای متولی می­توان این هنرهای نمایشی را دوباره احیا کرد!

هنوز بازماندگانی چون استاد محمدرضا مدبری در هنر نمایش معرکه و بندبازی نیز سیرک همچنین هنرمندان تخت حوضِ مشهد قدیم چون اصغر دیمه هنوز حیات دارند که بتوان به این نوع نمایش­ها پروبال داد و آنها را احیا کنند. این امر تنها با حمایت مسئولین میسر است و باید شرایطی فراهم شود که این گونه نمایش­هـای به مانند گذشته­های دور به میان مردم برود. به عنوان مثال: نمایش خیمه شب بازی در میادین پرتردد شهر اجرا شود تا جوانان با این گونه نمایش­هـا آشنا شوند و نمایش­هـای ایرانی به دل آنها بازگردد .

نمایش ملی در خراسان و شهرستانها حال روز و خوبی ندارد…

 

یادداشتی از اسماعیل اسدی­نژاد

image_print
1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *