به مناسبت روز جهانی زنان بیوه:
لطفا آزارم ندهید
ژوئن (3 تیر) در تقویم بسیاری از کشورهای جهان بعنوان روز جهانی زنان بیوه نامگذاری شده است.
23 ژوئن مصادف با با دوم تیر ماه (این تاریخ به دلیل کبیسه بودن صال 99 مصادف است با 3 تیر )، روز جهانی زنان بیوه است. یکی از گروههای خاص زنان که همواره حقوق بشر و آزادیهای اساسیشان در جوامع مختلف؛ بهویژه کشورهای کمتر توسعه یافته در معرض تضییع قرار گرفته است، حقوق زنان بیوه است.
جامعه بینالمللی به منظور پایان دادن به وضعیت نامناسب موجود و خاتمه دادن به نقضهای ارتکابی حقوق بشر زنان بیوه، روز بیست و سوم ژوئن هر سال را تحت عنوان «روز جهانی زنان بیوه» نامگذاری کرده است تا بتوان از این رهگذر، همکاریهای بین المللی را در جهت حمایت بیشتر از زنان بیوه و پایان دادن به نقض مستمر حقوق بشر آنان ارتقا بخشید.
زنان بیوه، یکی از آسیبپذیرترین اقشار زنان در رویه نهادهای بینالمللی ، بر طبق گزارشات و مستندات ملل متحد، شاید بتوان گفت که در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته، حقوق و آزادیهای هیچ گروه دیگری، بیش از زنان بیوه در جوامع مختلف در معرض تضییع و نقض قرار ندارد.
در ادامه حرفهای یکی از این دسته از زنان زا به نمایندگی از تمام آن گروه میخوانید:
ده چیزی که نباید به زن بیوه بگویید
چند ماه بعد از اینکه در سن سی سالگی بیوه شده بودم، به دنبال حمایت از آدمهایی مثل خودم بودم. در فیسبوک یک گروه شگفتانگیز پیدا کردم که از زنان و مردان بیوه حمایت میکرد. در آنجا بود که احساس تنهایی نکردم. پس از پیدا کردن چند دوست متوجه شدم من با آدمهایی که اصلا ملاقاتشان نکرده بودم ارتباطی عمیقتر از آنچه فکر میکردم پیدا کردم. آنها به پناهگاه امن من تبدیل شدند.
میتوانستم به راحتی و بدون اینکه قضاوت بشوم حرف بزنم و مرا درک کنند. خیلی سریع متوجه شدم که خیلی از ما روزانه در برابر حرفهایی که از دوستان و خانواده و حتی افراد ناشناس میشنویم در حال کلنجار درونی هستیم گرچه مطمئنم که تمام اینها از روی دلسوزی است اما اجازه میخواهم به نیابت بخش بزرگی از مردان و زنان بیوه به ده مورد اشاره کنم که شما هرگز نباید به این افراد بگویید.
من نمیخواهم حرفهایم را در زرورق بپیچم٬ بنابراین ممکن است شما احساس بد یا حتی تدافعی پیدا کنید چون ممکن است خودتان چنین حرفهایی زده باشید. ولی توجه داشته باشید که این نوشته برای دادن احساس بد یا احساس گناه به هیچکس نیست، بلکه این یک منبع برای کمک به حل مشکلات در آینده است. من مطلع هستم که اکثریت مردم بیشتر مواقع نمیدانند چه باید بگویند و امیدوارم که این متن بتواند مفید باشد.
من میفهمم چه احساسی داری
نه شما اصلا نمیفهمید. من حدود بیست و پنج دقیقه به صفحه کامپیوترم زل زدم و دارم سعی میکنم کلمه ای مناسب برای شروع شرح دادن از دستدادن همسر پیدا کنم اما نتوانستم و شما سعی میکنید که ارتباطی بین از دست دادن والدین، حیوان خانگی یا حتی طلاق برقرار کنید که اصلا شبیه هم نیستند .
تو باید به خاطر بچهها قوی باشی
سروران گرامی ممنون! من کاملا از نیازهای بچههایم آگاهی دارم. بگذارید خیالتان را راحت کنم؛ من هر روز صبح همزمان با آنها بیدار میشوم تا مطئن شوم که آنها لباس پوشیدند و غذا خوردند و با لبخند به مدرسه میفرستم. من در تختم روبروی آنها در حال گریه کردن نیستم. حتی فکر میکنم آرزو دارم زمان بیشتری برای آنها بگذارم. همیشه نیاز آنها در اولویت بالاتری نسبت به نیازهای خودم است. حتی قبل از مرگ همسرم و مرگ او هیچ تغییر معجزهآسایی در این مورد نکرده است. اگر بهطور اتفاقی در من اندوه و ناراحتی کمتری میبینید، شاید به دلیل گریه غیرقابل کنترل من باشد و اینکه هر روز در حال خودخوری جلوی بچهها هستم.
برای هر اتفاقی دلیلی هست (یا چیزی شبیه اینکه حتما خواست خدا بوده)
بگذارید برای یک لحظه فرض کنیم که این درست است یا حتی سریعتر به نتیجه برسیم که این میتواند به طور مثبت به من احساس همدردی بدهد اما بگذارید محکم و شفاف بگویم که در من نه تنها چیزی ایجاد نمیکند، بلکه عصبانیام میکند که فکر کنم درد و اندوه من یک طرح از پیش تعیین شده بوده است.
بهخاطر زمانهایی که با هم بودید قدردان باش
من به خاطر زمانی که با هم بودیم ممنونم. به طور مدام فکر کردن در موردش به سادگی به من خاطرنشان میکند که من حالا بدون او دارم طی میکنم.
او در یک مکان بهتری است
خب این یعنی شما میگویید او زنده است و به خوبی ناظر بزرگ شدن بچهها است و با همسر خود در مکان خوبی نبود؟
خدا به ما چیزی که بتوانیم از پسش بر بیایم را میدهد
جدی؟ اینطوری است؟ دلیل اینکه من ماهها بدون دارو نتوانستم شبها بخوابم این است؟ دلیل اینکه من به طور فشرده پیش مشاور میرفتم و روزانه داروی ضد افسردگی مصرف میکردم این است؟ دلیل اینکه با تمام وجود تلاش کردم اما هنوز احساس شکست و سقوط میکنم در مقابله با او این است؟
سخت نگیر! آدمهایی هستند که شرایط بدتری از تو دارند
ممنون که با بیاهمیت جلوهدادن احساسات من فوقالعاده کمک کردید؛ اما نه، اینطور نیست.
الان زمان حرکت کردن است
نکتهی خندهدار در مورد غم و اندوه این است که محدودیت زمانی در آن وجود ندارد. من یاد گرفتم که هر روز میتوانم حرکت کنم و احساس نسبی طبیعی داشته باشم. اما غم و اندوه هیج جا نمیرود و فکر میکنم در یک چرخه هستم که دوباره به حالت اولیه برمیگردم. من مطمئن هستم که این غم و اندوه نه تنها جایی نمیرود، حتی من یاد میگیرم که چطور با آن زندگی کنم. تو میتوانی بدون اندوه حرکت کنی اما آن همیشه سرجایش هست.
هنوز خیلی جوان هستی و حتما یک آدم دیگر پیدا می کنی
بله چون این اولین چیزی است که در ذهنم هست که وارد دنیای رابطه بشوم. من از شوهرم طلاق نگرفته بودم من برای گذران زندگی با او برنامه داشتم و حالا نمی توانم. در حقیقت من میتوانم بزنم بیرون و یک مردی را پیدا کنم ولی این از اولویت من خیلی دور است.
این یک راه سخت و طولانی است
بله حق با شماست من کسی هستم که دارم زندگی می کنم. کسی که شبها با گریه میخوابد. کسی که دوستانش را از دست داده و از فامیل و خانواده ناامید شده، کسی که قضاوت می شود برای تصمیمی که می گیرد. اما من زیر فشار بودم. این اتفاق می توانست خیلی راحت تر باشد اگر متوجه آزاری که میشدم بودید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.