اقتصاد دیجیتال ایران زیر تیغ محدودیت!
امیر قدرتی | روزنامه نگار
حادثه اخیر در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، که در پی تنشهای منطقهای و به منظور حفظ امنیت ملی منجر به محدودیت گسترده دسترسی به اینترنت بینالملل و ملی شدن آن شد، ضربه مهلکی بر پیکره کسبوکارهای آنلاین کشور وارد آورد. هرچند الزامات امنیتی در شرایط بحرانی قابل درک است، اما پیامدهای اقتصادی ناشی از این محدودیتها، بهویژه برای فعالان اقتصادی که بر بستر اینترنت بینالملل و پلتفرمهای جهانی فعالیت میکنند، بسیار قابل تأمل و هشداردهنده بود. این رویداد، زنگ خطری جدی برای اتکای بیش از حد به زیرساختهای خارجی و ضرورت بازنگری اساسی در رویکرد به توسعه اکوسیستم دیجیتال داخلی محسوب میشود.
کسبوکارهای آنلاین، بهخصوص آنهایی که در حوزه تجارت الکترونیک، بازاریابی محتوا، و خدمات مبتنی بر شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند، بخش قابل توجهی از نمودارهای اقتصادی سالهای اخیر را به خود اختصاص دادهاند. این کسبوکارها با بهرهگیری از دسترسی بیواسطه به بازارها و امکان ارتباط مستقیم با مخاطبان گسترده در پلتفرمهای بینالمللی، توانستهاند مدلهای نوآورانه و پررشدی را شکل دهند. اما قطع ناگهانی دسترسی به اینترنت بینالملل، عملاً چرخهی فعالیت این بنگاهها را متوقف ساخت. محدودیت در دسترسی به پلتفرمهای محبوب خارجی، نه تنها کانالهای فروش و بازاریابی را مسدود کرد، بلکه ارتباط با تأمینکنندگان، دریافت و ارسال اطلاعات، و انجام تراکنشهای مالی را نیز با موانع جدی مواجه نمود. این امر منجر به کاهش چشمگیر فروش، از دست دادن سهم بازار، و در نهایت، ایجاد عدم اطمینان و بیثباتی اقتصادی برای صاحبان این کسبوکارها گردید. بسیاری از فعالان این حوزه، که سرمایهگذاری قابل توجهی بر روی زیرساختها و برندینگ در پلتفرمهای جهانی انجام داده بودند، ناگهان خود را در موقعیتی یافتند که هیچ راه جایگزین مؤثری در دسترس نداشتند.
در این میان، نباید از جایگاه ویژه و منحصر به فرد پلتفرمهایی چون اینستاگرام در اکوسیستم اقتصادی و اجتماعی ایران غافل شد. آمارها حاکی از آن است که ایرانیان یکی از پرمخاطبترین کاربران اینستاگرام در سطح جهان هستند و بخش عمدهای از فعالیتهای تجاری، تبلیغاتی و اطلاعرسانی در بستر این شبکه اجتماعی صورت میپذیرد. این پلتفرم، نه تنها به عنوان یک ابزار ارتباطی، بلکه به عنوان یک بازار پویا و یک رسانه قدرتمند برای معرفی محصولات، خدمات، و برندها عمل میکند. بنابراین هرگونه اختلال در دسترسی به اینستاگرام، مستقیماً بر معیشت و فعالیت هزاران کسبوکار کوچک و بزرگ، کارآفرینان، و تولیدکنندگان محتوا تأثیر میگذارد و خسارات اقتصادی قابل توجهی به همراه دارد.
در مقابل این اتفاق، شاهد تلاشهایی برای ارائه و ترویج بسترهای داخلی مانند روبیکا و ایتا بودیم. با این حال، بررسیهای کارشناسی و دادههای بازار نشان میدهد که این پلتفرمها، از نظر گستردگی مخاطب، قابلیتهای کاربردی، و محبوبیت عمومی، هنوز فاصله معناداری با پلتفرمهای جهانی مانند تلگرام و اینستاگرام دارند. این شکاف، نه تنها در تعداد کاربران، بلکه در کیفیت زیرساختها، امکانات فنی، و حتی اعتماد عمومی به این بسترها نیز مشاهده میشود. زمانی که یک پلتفرم، به دلایل مختلف، نتواند اعتماد و رضایت کاربران را جلب کند و از نظر کارایی و سهولت استفاده با نمونههای جهانی قابل رقابت نباشد، اتکای کسبوکارها به آن به عنوان یک راهکار پایدار و امن، عملاً غیرممکن خواهد بود. کاربران، بهویژه نسل جوان و فعالان اقتصادی، به دنبال ابزارهایی هستند که بتوانند نیازهایشان را به طور مؤثر و کارآمد برآورده سازند و در صورت عدم تأمین این نیازها توسط بسترهای داخلی، ناگزیر به جستجوی راههایی برای دسترسی به بسترهای جهانی خواهند بود، امری که خود با ریسکهای امنیتی و اقتصادی همراه است.
در پایان این نکته را باید یادآور شویم که این وضعیت، یک هشدار جدی برای تمام فعالان اقتصادی، سیاستگذاران، و نهادهای متولی حوزه فناوری اطلاعات است. چراکه اتکای صرف به پلتفرمهای خارجی، هرچند در شرایط عادی به دلیل دسترسی به بازارهای گسترده و قابلیتهای پیشرفته جذاب میتواند باشد، اما در شرایط بحرانی میتواند به یک نقطه ضعف استراتژیک تبدیل شود. بنابراین ضروری است که سرمایهگذاری هدفمند و بلندمدتی در جهت توسعه و تقویت بسترهای دیجیتال بومی صورت گیرد و این بسترها باید نه تنها از نظر فنی و زیرساختی، بلکه از لحاظ قابلیتهای کاربردی، تجربه کاربری، و امنیت اطلاعات نیز در سطحی باشند که بتوانند اعتماد کاربران و فعالان اقتصادی را جلب کنند و به عنوان یک جایگزین امن و کارآمد، مورد پذیرش عمومی قرار گیرند.
بی شک این مهم نیازمند یک استراتژی جامع است که شامل حمایت از نوآوری، تشویق توسعهدهندگان داخلی، ایجاد چارچوبهای قانونی شفاف و حمایتی، و همچنین جلب اعتماد عمومی از طریق ارتقاء مستمر کیفیت و امنیت این بسترها باشد. بدون وجود چنین بستری که مردم و کسبوکارها با اطمینان و بدون دغدغه از آن استفاده کنند، هرگونه بحران مشابه در آینده، بار دیگر اقتصاد دیجیتال کشور را با چالشهای جدی و جبرانناپذیری مواجه خواهد ساخت.