با نگاهی به ۱۱ اثر پرطرفدار؛
تالیف مشترک فیلمنامه؛ خوب یا بد؟
تالیف مشترک فیلمنامه، اگرچه در سینمای پیش از انقلاب ایران، رواج چندانی نداشت اما این جریان طی دهههای اخیر توانسته با مظاهر پررنگ خود، محلی از آسیبشناسیهای سینمایی کشور باشد.
به گزارش روزنامه «صبح امروز» و به نقل از ایرنا، سینماگر مولف، اصطلاحی بود که اگرچه سهم بسزایی در شکل گرفتن جهان مستقل فیلمساز و پررنگتر شدن امضای شخصی کارگردان داشت اما باگها و خلاءهایی را به خود میدید که عدمهمکاری با دیگر فیلمنامهنویسان، برای آن پروژهها رقم میزد.
سینمای ایران در معدود ساختههای پیش از انقلاب، شاهد فیلمهایی با دو فیلمنامهنویس بود که عمده این اتفاق، توسط فیلمسازان پیشرویی چون ساموئل خاچیکیان و بهمن فرمانآرا رقم میخورد. به همین دلیل، سینمای پیش از انقلاب، به جز معدودی فیلم نظیر عصیان، بی عشق هرگز، خانه قمر خانم و کوسه جنوب، کمتر فیلمی را به خود دید که با مشارکت دو یا سه فیلمنامهنویس جلوی دوربین رفته باشد.
این جریان تا ابتدای دهه ۸۰، نمو چشمگیری نیافت و سینماگران ترجیح میدادند که یا یک فیلمنامه کامل را از سناریست خریداری کنند یا خود به نگارش فیلمنامه بپردازند. از دهه ۸۰ که فضای سینما، کمی بازتر و تعداد افراد تحت عنوان فیلمنامهنویس، بیشتر شد، سینمای ایران، فیلمنامههای مشترک بیشتری را به خود دید. این جریان در دهه ۹۰ به اوج خود رسید و امروز دیگر این اتفاق، نهتنها نافی سینماگر مولف نیست بلکه نوعی جریان اندیشهورز محسوب میشود که سطح انتظارها را از آن اثر بالاتر میبرد.
به همین دلیل، سینمای ایران، امروز در نقطهای ایستاده است که شاهد دهها فیلم با مشارکت دو فیلمنامهنویس است. از مهمترین این همکاریها میتوان به آثاری چون شب بیستونهم، شوکران، شب روباه، نان، عشق و موتور ۱۰۰۰، مرد بارانی، زیر پوست شهر، من مادر هستم، هیچ، امروز، از رئیسجمهور پاداش نگیرید، سالاد فصل، بیست، مجنون لیلی، اتوبوس شب، قرنطینه، قصه پریا، به همین سادگی، لحظه گرگ و میش، کفشهایم کو؟، یکی میخواد باهات حرف بزنه، عین شین قاف، ایران برگر، گاهی به پشت سر نگاه کن، تقاطع، قصهها، شکاف، پشت دیوار سکوت، شعلهور، آینه بغل، طعم شیرین خیال، زادبوم، امکان مینا، ۵۰ قدم آخر، کلاشینکف، ماجرای نیمروز۱ و ۲، ازدواج در وقت اضافه، یک روز بخصوص، گس، بوفالو، قصر شیرین، لاتاری، استراحت مطلق، جنایت بیدقت، دینامیت، قاتل و وحشی، کشتارگاه، ژن خوک، غلامرضا تختی، جمشیدیه، درخت گردو، سراسر شب، گشت ۲، آزاد مثل هوا، هجوم، ابلق، نگهبان شب و تفریق، اشاره کرد.
آنچه اما در این حدود ۶۰ فیلمی که عنوان شد، مشهود است آنکه این آثار دچار ضعف محتوایی چندانی نیستند و به همین دلیل، یا در حافظه سینمایی کشور ماندگار شدهاند یا توانستهاند در گیشه، به توفیق برسند. بنابراین همکاریهای دونفره در فیلمنامهنویسی توانسته است، بسیاری از خلاءهای روایی و منطقی درام را کاهش دهد و زمینه را برای تولید یک اثر خوب فراهم کند.
البته در این فهرست، کارگردانانی هستند که اعم تولیدات آنها در نتیجه همکاریهای دونفره در فیلمنامهنویسی محقق شده است. کارگردانانی چون ابوالحسن داوودی، رضا میرکریمی و محمدحسین مهدویان از این دسته هستند. بنابراین با تکیه بر همین اصل مشخص است که این همکاریها، منافاتی با فیلمساز مولف ندارد و زیرکی یک فیلمساز است در رسیدن به جهان تازهای که قرار است در فیلم جدیدش به آن برسد.
اما در این میان، هستند پروژههایی که با کمک ۳ فیلمنامهنویس به رشته تحریر درآمدهاند که در ادامه به ۱۱پروژه از آثار، نگاهی خواهیم انداخت.
زندگی جای دیگری است
این فیلم توسط منوچهر هادی در سال ۱۳۹۲ ساخته شد. فیلمنامه این کار را ۳ دوست نوشتند: بابک کایدان، پدرام کریمی و منوچهر هادی. نتیجه کار اما به یکی از بهترین ساختههای کارگردان تبدیل شد و در جشنواره فجر نیز توسط منتقدان و مخاطبان، دیده و تحویل گرفته شد.
بیسر
کاوه سجادیحسینی، این فیلم را در سال ۹۸ جلوی دوربین برده است. فیلمنامه این کار که هنوز اکران نشده، توسط پیام لاریان، صادق خوشحال و کاوه سجادیحسینی به رشته تحریر درآمده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده: چرا میخوای بکشیش؟ اون، اندازه یه بچه دو ساله میفهمه!
گیلانه
رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب در سال ۸۳، گیلانه را جلوی دوربین بردند. فیلمی که علاوه بر این دو نفر، فرید مصطفوی نیز آنها را در نگارش فیلمنامه یاری کرد تا یکی از بهترین فیلمهای دهه ۸۰ شکل بگیرد.
این فیلم که در چند جشنواره داخلی و بینالمللی موفق به دریافت جایزه شد، با نگاهی به اوایل جنگ و اعزام نیروهای جوان به جبهه، داستان ننه گیلانه و پسر و دختر جوانش را در کوران جنگ به تصویر میکشد.
گشت ارشاد
سعید سهیلی در سال ۹۰، نخستین قسمت از کمدی گشت ارشاد را جلوی دوربین برد. فیلمنامه این کار مشترکا توسط سعید سهیلی، مهدی محمدنژادیان و مهدی علی میرزایی نوشته شد. فیلم در جشنواره فجر به چشم آمد و با اینکه مدت بسیار کوتاهی روی پرده بود اما با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. همین فیلمنامه خوب که بر سوژه خوبی سوار شده بود، سبب شد تا قسمتهای بعدی این دنباله نیز ساخته شود.
این فیلم ماجرای سه جوان جنوب شهری با نامهای عطا، حسن و عباس است که برای به دست آوردن پول و گذراندن زندگی، دست به کارهای خلاف میزنند. آنها با گیر دادن به دختر و پسرهای جوان با نام گشت ارشاد، پول آنها را میگیرند و از این راه زندگی خود را میگذرانند.
هزارپا
برای ابوالحسن داوودی که اعتقاد بسیاری به کار گروهی دارد، هزارپا نیز جواب داد و او توانست با کمک گرفتن از امیر برادران، مصطفی زندی و پیمان جزینی، یکی از پرمخاطبترین فیلمهای یک دهه اخیر سینمای ایران را جلوی دوربین ببرد.
فیلم، داستان دو کیفقاپ به نام رضا نیازی (رضا عطاران) و منصور (جواد عزتی) است. رضا نیازی از طریق مادر منصور متوجه میشود که دختر صاحب کارش الهام (سارا بهرامی) فردی پولدار است و نذر کرده که با یک جانباز ازدواج کند. بههمین دلیل رضا که در تصادف، پای خود را از دست داده است، تصمیم میگیرد خود را به دختر نزدیک کند تا بتواند با وی ازدواج کند. رضا وارد آسایشگاه جانبازان میشود که دختر مدیر آنجاست. رضا با گفتن دروغهای مختلف سعی میکند که دختر به او علاقهمند شود و . . .
ما همه با هم هستیم
فیلم پرحاشیه کمال تبریزی، توسط محمد داوودی، پدرام پورامیری و حسین امیری دوماری به رشته تحریر درآمد و با اینکه از انبوه بازیگران صاحبنام بهره میبرد اما در اکران، نتیجه لازم را نگرفت و با حاشیههایی که برایش رقم خورد، نتوانست به آن فروش دلخواه خود برسد.
فیلم، داستان یک شرکت هواپیمایی است که در حال ورشکست شدن است، رئیس شرکت (لیلا حاتمی) پیشنهاد میدهد که یک هواپیمای خراب از شرکت با چند مسافر را به داخل خلیج فارس بیندازند تا بتوانند پس از کشته شدن مسافران، از بیمه، پول دیه و خسارت آنها را بگیرند، او سراغ یکسری افراد میرود که از زندگی خسته شده و دنبال مرگ هستند، خلبان هواپیما (مانی حقیقی) و مهمانداران نیز جزو این افراد هستند. آنها با امضای یک برگه قبول میکنند تا در هواپیما بروند و پس از سقوط، کشته بشوند، همه چیز درست پیش میرود تا اینکه یک مسافر به اسم علی حاجتی (پژمان جمشیدی) بدون اطلاع از قصد مسافران، سوار هواپیما میشود. همزمان با این حوادث، مسافران هواپیما را به همراه رئیس شرکت در یک جای ناشناخته میبینیم که توسط یک بازپرس (مهران مدیری) مورد بازجویی قرار میگیرند.
قانون مورفی
آخرین ساخته سینمایی رامبد جوان را سه فیلمنامهنویس جوان به نامهای محمدعلی حسینی، پوریا شجاعی و پویا مهدویزاده، به رشته تحریر درآورده اند. یک کمدی موقعیت که با خلاقیت بازیگرانش، توانست به یکی از پرفروشترین فیلمهای اکران ۹۷ تبدیل شود.
داستان فیلم درباره فرخ (امیر جدیدی) است که از اداره پلیس اخراج میشود و مجبور است با مشکلاتی مانند جهیزیه خواهرش و مهریه زنش دست و پنجه نرم کند. در همین کشمکشها، دوستش بهمن (امیر جعفری) که قبلا همکارش بوده و فردی پولدار است، دخترش ربوده میشود . . .
جاندار
تیم نگارش فیلم ما همه با هم هستیم، اینبار در جاندار دور هم جمع شدند تا یک درام ملتهب را به تصویر بکشند. فیلمی که هم در جشنواره و هم در اکران عمومی، با اقبال خوبی مواجه شد و توانست یکی از بهترین درامهای چند سال اخیر سینمای ایران لقب بگیرد.
در شب عروسی اسماء، مسعود، برادر یاسر (خواستگار سابق اسما) به تحریک او، به مراسم عروسی به قصد به هم ریختن آن میرود اما مسعود در درگیری، به دست جمال، برادر ناتنی اسما کشته میشود.
مرد بازنده
آخرین ساخته سینمایی محمدحسین مهدویان، بهمانند سایر کارهای این کارگردان جوان، به صورت مشترک نوشته شد. با این تفاوت که اینبار، ۳ نفر به کار نگارش فیلمنامه مشغول بودند. در این مسیر، ابراهیم امینی و حسین حسنی، مهدویان را در فیلمنامه یاری دادند.
احمد خسروی مسئول رسیدگی به پروندههای مشکوک به قتل میشود و به سرنخهایی دست مییابد که پشت پرده این قتل رازگونه به کشف شبکه فساد اقتصادی میرسد. احمد، بیمحابا به دنبال یافتن قاتل است و حتی زندگی خصوصی با فرزندانش نیز دچار مخاطراتی میشود. در این تلاش بی وقفه و در شرایطی که باور دارد که به نتیجه نزدیک است در عین ناباوری متوجه میشود پشت این قتل راز دیگری وجود دارد.
خسوف
مازیار میری که اعتقاد بسیاری به کار گروهی دارد، سریال خسوف را با قلم همایون اسعدیان، حسین ترابنژاد و مهدی شیرزاد، جلوی دوربین برد.
امیر طبق قول و قرارهایی که خانوادهها با هم گذاشتهاند، باید با دختردایی خود ازدواج کند. اما ورق به یکباره برمیگردد. امیر به دختر دیگری دل میبندد و وقتی که این ماجرا فاش میشود، هیاهویی در خانوادهها به راه میافتد.
یاغی
در جدیدترین اقدام از این دست، سریال یاغی به کارگردانی محمد کارت، این روزها در پلتفرمهای اینترنتی در حال پخش است. سریالی که به مدد سوژه خوب آن و البته برند محمد کارت، به یکی از کارهای پرمخاطب این روزهای شبکه نمایش خانگی تبدیل شده است و استقبال بسیار خوبی نیز از آن به عمل آمده است.
فیلمنامه این سریال به صورت مشترک توسط پدرام پورمیری، حسین دوماری و محمد کارت به رشته تحریر درآمده است، که میتوان از آن به عنوان یک تجربه موفق فیلمنامه نویسی مشترک نام برد.
در خلاصه داستان این سریال آمده: جاوید (علی شادمان) نوجوانی است از محلههای پایین شهر تهران که براساس اتفاقاتی که در زندگیاش افتاده، هنوز نتوانسته برای خود شناسنامه و هویتی داشته باشد و از این همه سختی که تا به حال در زندگی خود کشیده است، خسته شده و برای اینکه بتواند زندگی خوب و آبرومندانهای را شروع کند، با دختری به نام ابرا (الیکا ناصری)، که به یکدیگر علاقه دارند، ازدواج کند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.