بررسی وضعیت معلمانی که در مدارس غیردولتی تدریس میکنند؛
استثماری به نام مدرسه غیر دولتی
معمولا زمانی که سخن از مدارس غیردولتی –و یا غیرانتفاعی- میشود نخستین امری که به ذهن متبادر میگردد وضعیت برجسته و منحصر به فرد این مدارس نسبت به مدارس دولتی است. جمعیت کم دانشآموزان، امکانات بیشتری که در اختیار آنها قرار میگیرد؛ از زمین ورزشی گرفته تا آزمایشگاههای مجهز و پیشرفته و در نهایت آموزگارانی که در حرفه خود خبره هستند و بسیار بهتر و تأثیرگذارتر میتوانند وظیفه آموزش خود را اجرایی کنند. چراکه فرض بر این است آنهایی که در مدارس غیردولتی در حال تدریس هستند امکانات بیشتری در اختیار دارند و از لحاظ مالی هم تأمین میباشند
اما آیا واقعیت چنین است؟
اگر کمی به عقب باز گردیم نیازمند به بررسی وضعیت مدارس غیردولتی و نخستین مدرسه غیر دولتی یا به تعبیری قدیمیتر غیرانتفاعی در ایران پس از انقلاب راهاندازی شد بپردازیم.
در سالهای اول پس از جنگ به علت فشاری که از هجوم سیلوار دانشآموزان به آموزش و پرورش وارد شد دولت تصمیم گرفت با مجوز دادن به تاسیس مدارس غیردولتی جمعی از دانشآموزان این مدارس را به مدارس غیردولتی بفرستد تا بتواند بودجه موجود را بهتر صرف مدارس دولتی کند. برای تشویق به تاسیس مدارس غیردولتی زمینهای مرغوب را با قیمت ارزان در اختیار موسسان این مدارس قرار دادند. وامهای کلان و کمبهره در اختیار موسسین مدارس غیردولتی قرار گرفت و امکانات لازم به آنها داده شد و بدین ترتیب ایده تاسیس مدارس غیردولتی به واقعیت تبدیل شد تا قسمتی از بار آموزش کشور به آنها منتقل شود.
پیشتر آقای حداد عادل در یک سخنرانی مطرح کرده: «در زمانی که معاون وزارتخانه بودم در شورای معاونان، وزیر درباره بود و نبود مدارس غیردولتی سؤال کرد که چه کسی با اجازه دادن به این مدارس موافق است؟ ۱۱ نفر دور میز بودند فقط یک نفر دستش را بلند کرد و من بودم و چند ماه بعد، این قانون تصویب شد؛ عموم آنهایی که دستشان را بالا نبردند مدرسه غیردولتی ایجاد کردند». درواقع آن طور که رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی اعلام کرده شرایط دوران جنگ موجب شده که وزیر وقت از ضرورت وجود مدارس غیردولتی بپرسد و با تأیید آقای حداد عادل این مدارس راهاندازی شود.
اما بحث اصلی در مورد چرایی تأسیس این نوع مدارس نیست. پرسش اینجاست آیا عدالت به تمامی معنا در این دسته از مدارس آن هم با گذشت بیش از 20 سال اجرا میشود. عدالت آموزشی و پرداخت مزایا و حقوقی که کادر فعال در این مدارس باید از آن بهرهمند باشند؟
نکته دیگری که بسیار به چشم میخورد رغبت برخی از کادر آموزش و پرورش و بعضا معلمان برای راهاندازی مدارس غیردولتی است. این نیروها اگر چه که هنوز موظف به انجام وظیفه خود در سازمان آموزش و پرورش هستند، اما با راهاندازی مدارس غیردولتی نه تنها حقوق خود را دریافت میکنند، بلکه به وظیفه خود نیز که آموزش در مدارس دولتی است، عمل نمیکنند
براساس قانون، منظور از غیر انتفاعی بودن این مدارس آن است که درآمد حاصله صرفاً صرف هزینههای جاری و
توسعه آتی مدارس گردد. همچنین بر اساس ماده 19 قانون، معلمان و کارکنان تماموقت غیردولتی مدارس غیر انتفاعی بر اساس قانون تامین اجتماعی از بیمه بازنشستگی و خدمات درمانی بهرهمند میگردند. اما آیا این قانون به درستی و به طور کامل اجرا میشود؟
گزارشهای میدانی و گفتوگوهایی که با معلمان در مقاطع گوناگون آموزشی انجام شده نشان میدهد که تعداد زیادی از این افراد از حق بیمه محروم هستند و میزان پرداخت حقوق آنها براساس ساعتی که کار میکنند، است. به این شکل معلمی که در مقطع متوسطه دوم آموزش میدهد به ازای هر یک ساعت و 30 دقیقهای که آموزش میدهد حقوق یک ساعت را دریافت میکند.
همچنین مابقی ساعاتی که در مدرسه حضور دارد از جمله زنگهای تفریح جزو فعالیت کاری او حساب نمیشود. میزان پرداخت ساعتی کار آنها نیز مبالغ بسیار اندکی است به طوری که از ساعتی 20 هزار تومان شروع شده و نهایت به 40 یا 50 هزار تومان ختم میشود. اگر چه که در این بین هستند مدارس غیردولتی که میزان پرداخت آنها به ازای هر ساعت تدریس، 120 هزار تومان است، اما تعداد این مدارس به اندازه انگشتان یک دست هم نمیرسد.
نکته دومی که در این زمینه وجود دارد فقدان نظارتهای دقیق سازمان آموزشوپرورش بر این مدارس است. درواقع بر اساس قانون، وزارت آموزشوپرورش وظیفه نظارت بر این مدارس و رعایت قوانین مربوط توسط مؤسس و کارکنان را بر عهده دارد، اما این نظارت پس از گذشت بیش از 20 سال هنوز نتوانسته به درستی تحقق پیدا کند.
براساس آخرین آماری که رئیس سازمان مدارس غیردولتی در سال گذشته ارائه داده است تعداد 18760 مدرسه غیردولتی در کشور وجود دارد. بر این اساس بودجه صندوق مدارس غیردولتی نیز به ۲۰۰ میلیارد تومان افزایش یافته است، اما این بودجه که اخیرا توسط نمایندگان مجلس افزایش پیدا کرده، قرار است صرف چه اموری شود؟
شهریار فولادوند، رئیس سازمان مدارس غیر دولتی به این پرسش پاسخ داده و بیان کرده است: «نمایندگان مجلس اعتبار صندوق مدارس غیردولتی را برای سال ۹۹ به ۲۰۰ میلیارد تومان افزایش دادند. درواقع صندوق حمایت از توسعه مدارس غیردولتی در راستای اجرای ماده 25 قانون تاسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی است و مبالغ آن صرف حق بیمه موسسان یا معلمان کمک برای ثبتنام دانشآموزان و پرداخت تسهیلات میشود».
متأسفانه براساس آمارهای موجود تعداد معلمانی که در مدارس غیردولتی از حق بیمه برخوردار هستند بسیار محدود است؛ یعنی تمامی این معلمان از این حق برخوردار نیستند. کسانی هم که دارای بیمه تأمین اجتماعی میباشند تعداد محدودی از ساعات هفته بیمه هستند که گاهی به 6 ساعت در هفته هم نمیرسد؛ درواقع بیمه آنها به طور کامل رد نمیشود.
نکته دیگر، عدم تطابق میان وجوه دریافتی از دانشآموزان با هزینهکردی که مؤسس مدرسه برای آنها دارد، است. در قانون مطرح شده که «منظور از غیر انتفاعی بودن آن است که درآمد حاصله صرفاً صرف هزینههای جاری و توسعه آتی مدارس گردد» پس شهریه دریافت شده باید صرف تجهیز و هزینههای مدرسه شود، اما در بسیاری از مدارس غیردولتی دانشآموزان از زمین ورزشی، آزمایشگاه، کتابخانه و حتی از داشتن مشاور نیز محروم هستند.
یکی از اهداف راهاندازی مدارس غیردولتی بهبود سیستم آموزشی و ارتقای کیفیت آموزشی بود، اما بیتوجهی به رعایت استانداردها، به کارگیری نیروهایی با کمترین سابقه و گاهی بیسابقه، عدم پرداخت درست حقوق معلمان و درنظر نگرفتن امکانات آموزشی استاندارد منجر به ضعف هر چه بیشتر سیستم آموزشی کشور شده است.
هر چند مسئولان وزارت آموزش و پرورش میگویند توسعه مدارس غیر دولتی به معنای خصوصی سازی نیست و اساساً این واژه در آموزش و پرورش ایران معنایی ندارد، بلکه طبق قانون از مشارکت مردم در عرصه مدرسهداری استفاده میشود، اما در مقابل منتقدان بر این باورند که با توسعه مدارس غیر دولتی در ایران با شعار تمرکززدایی و مشارکت مردم، خصوصیسازی به جامعه پمپاژ میشود.
نکته دیگری که بسیار به چشم میخورد رغبت برخی از کادر آموزش و پرورش و بعضا معلمان برای راهاندازی مدارس غیردولتی است. درواقع این نیروها اگر چه که هنوز موظف به انجام وظیفه خود در سازمان آموزش و پرورش هستند، اما با راهاندازی مدارس غیردولتی نه تنها حقوق معلمی یا کارمندی زیر مجموعه آموزش و پرورش بودن را دریافت میکنند، بلکه به وظیفه خود که آموزش در مدارس دولتی است نیز عمل نمیکنند. درواقع آنها ساعات حضور خود را در مدارسی که راهاندازی کردهاند، میگذرانند. همین عاملی میشود که مدارس دولتی با کمبود هر چه بیشتر نیرو مواجه شود.
و اما نکته آخر این است فارغ از اینکه مدارس غیردولتی باشند یا نباشند و مردم بخواهند در پرداخت هزینههای تحصیل فرزندانشان مشارکت کنند یا خیر اما طبق اصل 30 قانون اساسی، آموزش و پرورش رایگان برای تمام مردم، یک حق و به عنوان وظیفه دولت است.
و درنهایت به این سخن خانم طیبه ماهروزاده، همسر آقای حداد عادل میرسیم که «مدرسه غیرانتفاعی تاسیس کردیم، چون وقتی پسرم به سن دبیرستان رسید و میخواست به رشته علوم انسانی برود، مدرسه مناسبی برایش وجود نداشت» چراکه وجود مدارس غیرانتفاعی خاص با معلمانی خبره و تأمین درست معلمان از هر کسی بر نمیآید؛ چراکه باید چون برخی «مردافکن» باشند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.