تاثیر احتمالی انتخابات 1400 بر نشست های وین و بغداد؛

بازنگری در سیاست خارجی با علی لاریجانی

علی روغنگران

از صبح امروز ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری در وزارت کشور آغاز خواهد شد. اکنون تاثیرات کلان انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه پیش رو بر مسئله دیپلماسی کشور است. در این بین به نظر می‌رسد که تنها دو نفر می توانند بازی انتخابات را تحت الشعاع قرار دهند. یعنی فقط مطرح شدن دو اسم برهم زننده بازی خواهد بود؛ اول سید ابراهیم رئیسی که با موضع گیری برخی، آمدنش حتمی و قطعی به نظر می رسد و دیگری علی لاریجانی که در خوف و رجای آمدن و نیامدن است. یعنی با حضور یکی از این دو تمام گزینه های فعلی، حتی قالیباف هم به محاق خواهد رفت. فارغ از آن که چه کسانی خود را وارد کارزار انتخاباتی کنند، اساسا مطرح شدن احتمالی برخی از این اسامی و حضورشان در وزارت کشور برای ثبت نام از امروز تا پایان مهلت قانونی، پالس و تاثیر مثبت یا منفی بر مذاکرات وین خواهد داشت. اساسا ثبت نام از کاندیداها و اینکه چه افرادی با چه دیدگاه هایی در حوزه سیاست داخلی و خارجی خود را واجد شرایط برای تصدی کرسی پاستور می دانند و نیز اینکه در گذشته چه مسئولیت هایی داشته و یا در حال حاضر دارند و در آن دوران چه کارنامه و عملکردی از خود به جای گذاشته اند و در خصوص مسائل داخلی و خارجی چه موضع گیری هایی را اتخاذ کردند، قطعا علاوه بر تاثیرگذاری های مثبت یا منفی داخلی می تواند پالس هایی، ولو ضعیف را چه به صورت مثبت و چه به صورت منفی روی مسئله سیاست خارجی داشته باشد. لذا باید دید چه کسانی و با چه دیدگاه هایی وارد عرصه انتخابات می شوند و در نهایت چه کسی یا کسانی می توانند رقابت های سیاسی را تحت‌الشعاع خود قرار دهند. بنابراین ورود افراد و ثبت نام آنها تعیین کننده است. به خصوص که اکنون سیاست خارجی کشور در سایه دو نشست مهم وین برای لغو تحریم ها و احیای برجام در چارچوب نشست بغداد برای کاهش تنش با عربستان سعودی و بهبود مناسبات منطقه، ایران در یک برهه حساس و تعیین کننده قرار دارد. لذا دیپلماسی با انتخابات ریاست‌جمهوری گره خورده است و این مسئله را قدری پیچیده و بغرنج می‌کند. به همین واسطه کشورهای همسایه، اعضای برجام، آمریکا، سازمان ها و نهادهایی بین المللی مانند آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت هم پیگیر مسائل انتخابات ریاست جمهوری ایران هستند و کنجکاوند بدانند که چه کسانی با چه دیدگاهی در این دوره از انتخابات حضور پیدا خواهند کرد. چرا که خط مشی سیاسی و نگاه هرکدام از این افراد می‌تواند تا اندازه ای دیپلماسی و حدود دو نشست وین و بغداد را بعد از پایان دولت حسن روحانی تغییر دهد. چه به صورت مثبت با تقویت و حمایت از آن و چه به صورت منفی با کارشکنی و مانع تراشی در آن. این به آن معنی است که حتی شاید دو نشست وین و بغداد به بعد از انتخابات ریاست جمهوری و مدیریت دولت جدید کشیده شود. هر سناریویی امکان وقوع دارد. شاید این نشست‌ها طولانی شود، خصوصا اینکه در نشست وین توافق بر سر جزئیات اکنون پروسه مذاکرات را کند کرده است. آن هم در رابطه با پرونده مهمی مانند برجام و فعالیت های هسته ای کشور. از طرف دیگر نشست بغداد هم به چالش و تنش چندین ساله بین ایران و عربستان می پردازد که آن هم در یک دور کند پی گرفته می شود. لذا امکان دارد این نشست ها به خصوص نشست بغداد به این زودی ها خروجی و نتیجه خاصی به دنبال نداشته باشد و مدیریت آن به دولت جدید کشیده شود. ضمن اینکه حتی اگر این نشست‌ها در زمان دولت حسن روحانی هم منتج به نتیجه شود، نوع نگاه و عملکرد دولت جدید در قبال خروجی نشست وین و بغداد می تواند هر احتمالی را رقم زند. به همین دلیل است که کشورهای منطقه ای، اعضای 1+4، آمریکا و نهادهای بین المللی هم نیم نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری در ایران و گزینه های احتمالی آن دارند. اینجاست که این واقعیت قدری پررنگ تر می شود که حضور برخی افراد برای ثبت نام می تواند پالس مثبت یا منفی برای دیپلماسی کشور داشته باشد. اگرچه از ابتدای فعالیت های سیاسی، علی لاریجانی به عنوان یکی از اعضای جریان اصولگرا شناخته شده است و در نحله جریان راست تعریف می شود، اما بعد از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، عملکرد، رفتار، برخورد و نگاه دولت های نهم و دهم سبب شد که برخی از مهره های جریان اصولگرا وارد دیگر فضاهای سیاسی شوند، از جمله علی اکبر ناطق نوری، علی لاریجانی و … . در این بین با آغاز دولت دوم احمدی نژاد شاهد تشدید فشار و هجمه احمدی نژادی ها علیه علی لاریجانی بودیم که تا پایان دولت دوم احمدی نژاد مرتب گسل بین دولت و مجلس را افزایش داد. به همین دلیل علی لاریجانی که در مجلس نهم فراکسیون ولایی را تشکیل داد کم کم به سمت دیگر فضاهای سیاسی رفت و حتی مسئله حمایت از برجام را در همان مجلس (نهم) پیش برد.

 

در حال حاضر علی لاریجانی نه به طور کامل در فضای اصولگرایی قابل تعریف است و نه می‌توان او را در جریان اصلاح طلبان قرار داد. با این تفاسیر عملا او در نگاه سیاست داخلی و خارجی فردی است که تنها با مشخصات و ویژگی‌های خودش در جامعه سیاسی ایران قابل تعریف است. چون لاریجانی اکنون در یک فضای بینابینی و میانی قرار دارد که نه آن تفکرات تند و رادیکال اصولگرایی را دارد و نه انعطاف محض و چرخش بدون چون چرای اصلاح‌طلبان را مطرح می کند

با همین تغییر نگاه، لاریجانی وارد مجلس دهم شد و فراکسیون مستقلین را در دست گرفت. لذا عملا با این استقلال سیاسی، تفکرات او در یک تقابل با جریان اصولگرایی قرار گرفت که ریشه ابتدایی وی در آن جریان بود. پیرو این نکته در حال حاضر علی لاریجانی نه به طور کامل در فضای اصولگرایی قابل تعریف است و نه می‌توان او را در جریان اصلاح طلبان قرار داد. با این تفاسیر لاریجانی در نگاه سیاست داخلی و خارجی فردی است که تنها با مشخصات و ویژگی‌های خودش در جامعه سیاسی ایران قابل تعریف است. چون او اکنون در یک فضای بینابینی و میانی قرار دارد که نه آن تفکرات تند و رادیکال اصولگرایی را دارد و نه انعطاف محض و چرخش بدون چون چرای اصلاح‌طلبان را مطرح می کند. این اعتدال و استقلال نظر می تواند خوانش مجددی به سیاست خارجی بدهد و یک فضای عقلانی و مبتنی بر منطق دیپلماتیک را بر دیپلماسی ایران حاکم کند. از این رو اگر علی لاریجانی وارد عرصه انتخابات شود، تاثیر مثبتی بر فضای دیپلماتیک، حداقل از نظر روانی خواهد داشت. با این تفاسیر شاهد یک پارادوکس در کارنامه و عملکرد سیاست خارجی علی لاریجانی به عنوان رئیس مجلس هستیم. در مجلس نهم او به عنوان رئیس مجلس در 20 دقیقه برجام را تصویب کرد که هنوز هم مورد نقد و اعتراض بسیاری از اصولگرایان است، اما از طرف دیگر همین لاریجانی به عنوان رئیس مجلس دهم، مهمترین بازیگر و حتی بانی تصویب سند همکاری‌های راهبردی 25 ساله ایران و چین بود که این مسئله اتفاقا برعکس مورد قبل، این بار مورد اعتراض بسیاری از اصلاح طلبان است. این نکته دقیقا موید و مبین همان تحلیل در خصوص نگاه سیاسی و دیپلماتیک علی لاریجانی است که نه به صورت کامل می توان او را یک اصولگرا با همان نگاه تند جریان راست در کشور تلقی کرد و نه انعطاف محض دیپلماتیک اصلاح طلبان را قبول دارد، بلکه با یک نگاه بینابینی و استقلال سیاسی بر اساس منافع ملی عمل می کند. یعنی همان گونه که در مجلس نهم اینگونه برآورد شده که با حمایت از برجام می تواند کشور را از چالش اقتصادی و تحریم ها خارج کند، بعدها این برآورد هم مطرح شد که با تلاش برای پیگیری و انعقاد سند همکاری های راهبردی با چین می‌توان کشور را از بن‌بست تحریم‌های ترامپ خارج کرد. پس نقطه اشتراک این پارادوکس، مسئله خروج ایران از چالش تحریم‌ها بود. در مجلس نهم با حمایت از برجام سعی شد کشور از بحران اقتصادی دوران اوباما به دلیل عملکرد دولت احمدی نژاد خارج شود؛ در سال‌های اخیر هم با خروج ترامپ از برجام و پیگیری سیاست فشار حداکثری به نظر می رسید که افزایش همکاری با چین می تواند یک اهرم مناسب برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور را در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دهد. لذا لاریجانی در این مسیر گام نهاد. ضمن اینکه به هر حال علی لاریجانی، مدتی دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و مذاکراتی هم با اروپایی ها داشته است. البته با روی کار آمدن احمدی نژاد تمام تلاش های دیپلماتیک به محاق رفت و ابتر ماند. بنابراین لاریجانی با فضای دیپلماتیک کشور ناآشنا نیست. اتفاقا با همین آشنایی به فضای سیاست خارجی، او در مجلس نهم تلاش کرد که برجام در همه ابعاد و سطوح به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد. حتی کمیته ویژه ای برای بررسی برجام در مجلس نهم شکل گرفت. در این کمیته با بررسی و بحث های کارشناسانه، برجام به دقت ارزیابی شد. حتی از کسانی چون سعید جلیلی، مذاکره کننده پیشین در دولت احمدی نژاد هم دعوت شد و او هم مواضع خود را مطرح کرد. لذا اصل بررسی و تحلیل برجام در همه ابعاد و سطوحش در این کمیته انجام شد. به همین دلیل بود که توافق هسته ای در صحن مجلس در عرض 20 دقیقه به تصویب رسید. در خصوص مسئله نقش علی لاریجانی در به سرانجام رسیدن سند همکاری‌های راهبردی 25 ساله ایران و چین هم باید عنوان کرد که بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری ما شاهد بودیم که طرف‌های اروپایی حاضر در توافق هسته‌ای یعنی آلمان، فرانسه و انگلستان و نیز اتحادیه اروپا عملا در مذاکرات بعدی که پس از خروج ترامپ از توافق هسته ای انجام شد، 11 شرط را برای تداوم حیات برجام پذیرفتند، اما در عمل تنها به مواضع سیاسی و دیپلماتیک دلگرم‌کننده بسنده کردند و در حیطه رفع تحریم ها و برقراری مناسبات تجاری اقدام سازنده ای انجام ندادند. البته تلاش هایی برای ایجاد کانال های مالی مانند spv یا اینستکس انجام گرفت، ولی هیچکدام از آنها نهایتا نتوانست برای ایران نتیجه لازم را در بر داشته باشد. در این بین، برخی معتقدند که رئیس جمهور هم نگاه مثبتی به مناسبات ایران با شرق نداشت و این مسئله در واکنش وی به سفر شی جین پینگ، رئیس جمهور چین تا حدودی مشهود بود. بنابراین حاکمیت به این سمت رفت که برای پیشبرد مناسبات حداقلی در حوزه تجاری و اقتصادی، آن هم در بحبوحه تحریم ها، مذاکراتی با چین انجام دهد.

چرا که پکن روابط اقتصادی خود را با ما کماکان حفظ کرده بود. لذا این مسئله و وظیفه از طریق علی لاریجانی پی گرفته شد. در همین راستا سفرهایی با محوریت  لاریجانی به به جمهوری خلق چین انجام شد که اتفاقا در آن سفرها علاوه بر برخی از نمایندگان مجلس، تعدادی از وزرای کلیدی دولت مانند وزیر امور خارجه، وزیر نفت، وزیر اقتصاد و دیگر اعضای کابینه دولت حسن روحانی هم حضور داشتند و ذیل این سفر، تلاش بسیاری برای پیگیری این سند در دستور کار قرار گرفت که نهایتا هم به امضای آن انجامید. اگرچه شاهد انتقادات جدی از ناحیه اصلاح طلبان به امضای این سند بودیم، اما به واقع چون این سند تنها یک نقشه راه بود، نه یک قرارداد مشخص با اعداد و ارقام، دیگر آن حواشی که برای این سند ایجاد کرده بودند ادامه پیدا نکرد و خیلی سریع فروکش کرد، چرا که بهترین و مناسب ترین سناریو برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب حفظ منافع ملی، برقراری روابط متوازن با همه کشور ها و بلوک های جهان است. خصوصا در بستر رقابتی که اکنون بین ایالات متحده آمریکا با روسیه و چین شکل گرفته و در دوره بایدن به اوج خود رسیده است، می توان بهره برداری لازم را در چارچوب منافع ملی داشت. کافی است که هوشمندی سیاسی و عقلانیت دیپلماتیک در دستور کار قرار گیرد. در عالم سیاست و دیپلماسی چیزی به نام دوست و دشمن دائمی وجود ندارد. تنها منافع است که مناسبات هر کشوری را با دیگر کشورها تعیین می کند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران هم برای حفظ موقعیت و جایگاه خود و نیز کسب منافع ملی باید روابط خود را بر اساس منطق سیاسی و دیپلماتیک تعریف کند.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *