حقوق اجتماعی و فردی را رعایت کنید، تا انسجام اجتماعی داشته باشیم

جعفر شاهرخی، جامعه‌شناس

انسجام اجتماعی( social solidarity) از مفاهیم اصلی و نقطه شروع تحلیل‌های جامعه‌شناختی است که به چگونگی روابط بین فرد و جامعه می‌پردازد. انسجام اجتماعی، شرایطی است که اعضای جامعه برای تشکیل یک نظام هدفمند و معنادار با یکدیگر تعامل و همکاری دارند و به توسعه توانایی‌های جامعه کمک می‌کنند .

کاهش همبستگی متقابل فردی و اجتماعی می‌تواند به بروز ناهنجاری‌ها و بیماری‌های روانی و فراتر از آن، به شکل‌گیری جرم‌های شهری و اختلال در نظام ارتباطات اجتماعی منجر شود. ظهور جرایم مختلف، تغییرات کارکردی در روابط خانوادگی، وجود خلاء در نظام آموزشی، برقراری ارتباطات احساسی ناپایدار و ناسالم، بی‌هدفی و روزمرگی، کاهش احساس مسئولیت مشترک، تفاوت‌های اخلاقی ناشی از فقر فرهنگی – طبقاتی –  جنسیتی و ده‎ها معضل دیگر، خطر کاهش انسجام اجتماعی را به تهدیدی جدی برای سلامت جامعه تبدیل کرده است .

همبستگی اجتماعی زمانی محقق می‌شود که اشتراکات ملی بر همه اشتراکات محلی ترجیح داده شود و تک‌تک افراد اجتماع به این اشتراکات احترام بگذارند، اما زیرساخت و لوازم تقویت انسجام اجتماعی را در مرحله اول بایستی در رکن خانواده جستجو کرد. مگر نه اینکه جامعه‌پذیری و اجتماعی شدن از جمله کارکردهای بدیهی و اساسی خانواده به شمار می‌رود. خانواده‌ای که درون خود این همبستگی را درک و احساس نکند، چگونه می‌تواند واسطه انتقال فرزند به اجتماع باشد؟

در وهله بعد این نظام آموزشی است که وظیفه تدوین ساختار مناسب برای ایجاد همبستگی اجتماعی و تعریف، تقویت و ارتقاء هویت ملی را بر عهده دارد. هر چه احساس تعلق در جامعه بیشتر باشد، نشان از پیشرفت آن جامعه دارد. پیشرفتی که متاثر از شناخت و درک صحیح فرهنگ، تاریخ، ارزش‌ها و هنجارها، رشد و تعریف صحیح هویت ملی است. برعکس هرچه احساس بی‌عدالتی، بی‌اعتمادی، نابرابری‌های اجتماعی و قص‎علی‌هذا در جامعه بیشتر باشد، نشان از سست شدن پیوندهای متقابل فردی و اجتماعی دارد و بالاخره در مرحله بعد، در دنیای امروز رسانه‌ها به عنوان ابزاری بسیار مهم در تقویت همبستگی اجتماعی قلمداد می‌شوند.

رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی با تکیه بر قابلیت‌های بی‌نظیر و جذابیت‌های فراوان و با توسل به فناوری‌های پیشرفته، به نوبه خود سهم زیادی در تأمین مشارکت مردم در همه ابعاد زندگی اجتماعی ایفا می‌کنند و باید از آن‌ها به نحو مطلوب و هدفمند بهره جست.  اما در کنار این موارد، ذکر این نکته مهم و قابل توجه ضروری است که نادیده گرفتن مردم در اتخاذ سیاست‌ها و تصمیمات موثر شهری و منطقه‌ای، صرفنظر از دیدگاه‌های مختلف، گسست اجتماعی را مضاعف می‌کند. تاریخ نشان داده است که تاثیر کاهش مشارکت‌های اجتماعی و کم‌رنگ و اثر شدن نقش مردم در تعیین و تدوین سرنوشت و مطالبات، به سرعت به کاهش شدید انسجام اجتماعی و فاصله گرفتن آن‌ها از حاکمیت می‌انجامد و بر دولت‌هاست که با تجدیدنظر و بازبینی در شیوه‌های رفتاری، توانبخشی به ساختار خانواده، آموزش، شفافیت در اطلاع‌رسانی و صداقت در رفتار و گفتار و در نهایت هویت‌بخشی هر چه بیشتر به مردم را سرلوحه سیاست‌های خود قرار دهد و این میسر نمی‌شود مگر با محق دانستن حقوق اجتماعی و فردی.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *