اصولگرایان و چالش تکراری عدم اجماع برسر گزینه ای واحد برای حضور در انتخابات؛
رئیسی انصراف داد
علی روغنگران
مجلس طرح اصلاح قانون انتخابات را در شرایطی تصویب می کند که اجرای آن شرایط بسیار سختی را برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری وضع خواهد کرد که بر پایه آن احتمالا 95 درصد کاندیداهایی که تا کنون نام آنها مطرح بود، رد صلاحیت خواهند شد؛ چه آنکه همگی اقامت در خارج کشور داشتهاند یا تابعیت کشور دوم را دارند یا دستکم فرزندانشان خارج از کشور هستند. پیش از اینکه قانون انتخابات اصلاح شود، خبر مهمتری در سیاست ایران به گوش رسید. ابراهیم رئیسی صراحتا گفت که در انتخابات ریاست جمهوری حضور نمییابد. محمدپور. دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی درباره دیدار اخیر رئیس قوه قضائیه با دانشجویان میگوید «از ایشان خواستیم درمورد احتمال حضورشان در انتخابات 1400 توضیح دهند که با قدرت گفتند: من به چیزی غیر از قوه قضائیه فکر نمیکنم.»
به این ترتیب احتمالا بتوان داستان حضور ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری 1400 را تمام شده قلمداد کرد. پیش از این گفته میشد ابراهیم رئیسی جدیترین نامزد جریان اصولگرا برای انتخابات ریاست جمهوری است و در صورت ثبت نام او برای انتخابات، از جریان اصولگرا هیچ فرد دیگری نامزد انتخابات نخواهد شد. از ابتدای دهه نود نام ابراهیم رئیسی در رسانهها مطرح شد و به مرور توجه افکار عمومی هم به او جلب شد. زمانی که ابراهیم رئیسی به تولیت آستان قدس منصوب شد، مشخص شد که اعتماد حلقههای بالای حاکمیتی به او بالاست، پس از آن برخی فعالان و گروههای سیاسی از ابراهیم رئیسی درخواست کردند نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. بعد از آن بحث ریاست قوه قضائیه مطرح شد و او بر مسند دستگاه قضا نشست. رئیسی دو بار گفته بود در انتخابات شرکت نمیکند و از تولیت امام رضا جای دیگری نمیرود اما هر دوبار تصمیمش تغییر کرد و بعید نیست این بار هم همانقدر فشارها و درخواستها افزایش یابد که او ناچارا برای بار سوم وعده بشکند؛ به خصوص اگر اصولگرایان به اجماع نرسند، ابراهیم رئیسی نشان داده که توانایی اجماعسازی را پشت سر خود دارد!
در روزهای پایانی پاییز 99 پیش بینی حوادث بهار 1400 بسیار دشوار است، اما به نظر می رسد با انصراف ابراهیم رئیسی بار دیگر اصولگرایان با مشکل رسیدن به اجماع بر سر یک گزینه واحد در انتخابات پیش رو مواجه شده اند
احمد امیرآبادی فراهانی نماینده قم میگوید «فکر میکنم برای 1400 اگر یک شخصیتی که بالاخره در تراز رئیس دولت جمهوری اسلامی و تراز انقلاب اسلامی باشد بیاید، نیروهای انقلاب دور او جمع میشوند. فکر میکنم اگر آقای رئیسی بیاید همه مشکلات حل میشود. اما با صحبتهای فعلی او میتوان اطمیمان داشت که در یکی دو ماه آینده تب حضور رئیسی کاهش خواهد داشت.»
برخی اصولگرایان از احتمال نامزدی ابراهیم رئیسی استقبال نکردند. بعضی از آنها به ابراهیم رئیسی یادآوری میکردند که ریاست قوه قضائیه مسئولیت استراتژیک و مهمی است و رئیسی نباید این مسئولیت را رها کند.
«قوه قضائیه هم اکنون در حال مبارزه جدی با مفاسد و پروندههای بزرگ است.» نایب رئیس مجلس، نظر رئیس قوه قضائیه درباره کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را این گونه انعکاس داده است: «ایشان به شدت مخالفت کردند و ضمن تاکید بر برنامه 5 ساله خود در قوه قضائیه، طرح بحثهای این چنینی را انحراف در مسیر تحولی قوه و گفتمان مبارزه با فساد دانستند. این گزاره، اشارهای کاملا درست است؛ یعنی اینکه هم اکنون قوه قضائیه پروندههای بزرگی را دنبال میکند و برخورد با دانه درشتها را آغاز کرده است. اینکه یکباره زمزمهها در مورد احتمال کاندیداتوری حجت الاسلام والمسلمین رئیسی افزایش مییابد و اخبار مختلفی در این خصوص منتشر میشود، میتواند تلاشی برای به حاشیه بردن اقدامات دستگاه قضایی در مقابله، مبارزه و محاکمه مفسدان باشد؛ لذا باید مراقبت کرد که این موضوع بازی در زمین چهرههای فاسد و حامیان بیرونی آنها نباشد.»
وقتی اهمیت حفظ سنگر قوه قضائیه مطرح شد، حامیان رئیسی به کنایه گفتند که سنگر ریاست مجلس هم مهم است و سردار قالیباف هم نباید این سنگر را برای گرفتن صندلی ریاست جمهوری ترک کند. کنایهای سنگین و معنادار که عملا قالیباف را از گردونه انتخابات ریاست جمهوری حذف میکرد و این گزینهای نبود که حامیان شهردار سابق تهران را خوشحال کند. مدتی بعد استدلال جدیدی از سوی منتقدان اصولگرای رئیسی مطرح شد. آنها معتقد بودند منصوبان رهبری از حضور در انتخابات منع شدهاند. عباس سلیمی نمین یکی از این افراد بود. او در پاسخ به پرسشی درباره اینکه اخباری که درباره منع برخی از گزینههای احتمالی از کاندیداتوری به گوش می رسد چقدر جدی و ریشهدار است؟ گفته بود «ریشهای دارد که ظاهرا به مقام معظم رهبری میرسد. البته من هم شنیدم که مقام معظم رهبری کسانی که از ایشان حکم داشتند و دارند را از کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری منع کردهاند.»
سلیمی نمین در همین مصاحبه به صراحت میگوید استدلال اول، نیمه تمام ماندن برنامهها شامل حال قالیباف نمیشود «وضعیت آقای قالیباف فرق میکند. او چند ماه است که در راس یک قوه قرار گرفته و اینگونه نیست که مثلا تجربیات بسیار زیادی درباره قوه مقننه داشته باشند و ما نادیده گرفتن این تجربیات را خلاف عقل و منطق بدانیم. آقای قالیباف یک مدتی در قوه بودهاند و این ضرورت احساس شود، درباره ایشان منعی نیست.»
حمیدرضا ترقی هم گفته «قالیباف بهعنوان نماینده مجلس منتخب مردم است و انتصابی از سوی رهبری در مورد ایشان صورت نگرفته است؛ بنابراین فکر نمیکنم ایشان مشمول چنین منعی باشد؛ مگر اینکه خود وی تشخیص دهد که جایگاهش در اجرا مفیدتر است یا مجلس.»
اما اصلاح طلبان که سال 96 در ردیف اول انتقاد از رئیسی قرار داشتند، مدتی بعد از اقدامات او حمایت کردند و اصلاحات او در قوه قضائیه را مناسب توصیف میکردند. مدتی بعد اما انتقادها شروع شد؛ چندی پیش چند حزب اصلاح طلب در نامهای خطاب به رئیسی از او خواسته بودند در پروندههای زندانیان سیاسی دستور تجدید نظر صادر کند تا احزاب و تشکلهای سیاسی در ایفای وظیفه تقویت سازوکارهای عقلانی برای انتقادات و اعتراضات اجتماعی و انتقال مسالمتآمیز مطالبات جامعه به مسئولان، قوه قضائیه را در کنار خود ببینند نه در مقابل خود.
در واقع در ابتدای روی کار آمدن ابراهیم رئیسی در راس قوه قضائیه، اصلاح طلبان از ریاست او استقبال کردند. حضور رئیسی در قوه فرصتی بود تا برخی پروندههای مالی مثل پرونده عیسی شریفی و اکبر طبری و بانک سرمایه و مدیران هفت تپه و سازمان خصوصی سازی و … با سرعت و شفافیت بیشتری پیگیری شود. این اتفاق افتاد و حمایتها آنقدر از رئیسی افزایش یافت که خود اصلاح طلبان حتی باور نمیکردند، با این حال مدتی بعد دادگاهها بدون حضور رسانه برگزار شد یا خبرنگاران گزینشی چینش میشدند و در نهایت انتقادها با با بازداشت یا صدور حکم چند فعال سیاسی به خصوص شهیندخت مولاوردی افزایش یافت.
برخی میگویند سخنان رئیسی درباره عدم حضور در انتخابات ناظر به انتقاد همین دسته اصولگرایان بوده که معتقدند رئیسی یکبار بخت خود را آزموده و حالا نوبت قالیباف است. البته با انصراف رئیسی وضعیت اصولگرایان، آشفتهتر از قبل میشود و رسیدن به اجماع در این جریان بسیار دشوار خواهد شد. محمدصادق کوشکی، فعال سیاسی اصولگرا درباره عدم حضور ابراهیم رئیسی معتقد است کل رای رئیسی به سبد یک نفر نخواهد رفت و تقسیم میشود. او با پیشبینی سرنوشت رای رئیسی در انتخابات پیشرو پایگاه اجتماعی رئیسی را به سه گروه تقسیم کرده و گفته «گروه نخست از کسانی که به آقای رئیسی گرایش داشتند، نیروهای حزبالهی سختگزین هستند که دنبال گزینه ارزشی که با ملاک و معیارهای آنان سازگار باشد، خواهند گشت. من نمیدانم که آقای جلیلی نامزد خواهد بود یا نه، اما اگر او نامزد باشد، این قشر که وفاداران جدی نظام و انقلاب هستند، از او حمایت خواهند کرد. گروه دیگری از طرفداران آقای رئیسی که در انتخابات 96 نیز از وی حمایت کردند، گروهی هستند که گرایش عملگرایانه دارند و نگاه آنان این است که باید از نامزدی حمایت کرد که بتواند کار را پیش ببرد و سخت گیری زیادی ندارند. این گروه در صورت کاندیداتوری آقای قالیباف احتمالا از او حمایت خواهند کرد. این گروه بیشتر عملگرا هستند و همان زمان هم به آقای رئیسی رای دادند، زیرا تلقی آنان این بود که او میتواند فرد پرکار و فعالی باشد. گروه سوم نیز حد وسطی از این دو گروه است. یعنی گرایشهایی به ارزشهای انقلاب دارند و در عین حال به موضوع کارآمدی توجه دارند. این گروه احتمالا به نامزدهایی رای خواهند داد که داری این دو ویژگی باشند. یعنی نامزدهایی که هم به ارزشهای انقلاب گرایش دارند و هم پرکار و فعال هستند.»
در محافل جبهه پایداری شنیده میشد سعید جلیلی گفته «تنها در صورتی که ابراهیم رئیسی در انتخابات حضور داشته باشد، انصراف میدهد و در غیر اینصورت نامزد انتخابات خواهد شد.» نقوی حسینی قبلا گفته «استمزاجی صورت گرفته که رئیسی و قالیباف به مسئولیتهای فعلیشان ادامه دهند و سعید جلیلی بیشترین شانس را برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری در اختیار دارد.»
قبل از آن گفته شده بود جلیلی بالاتر از قالیباف و البته پس از رئیسی، اولویت دوم اصولگرایان است و تنها کاندیدای اصلی جناح راست در انتخابات ریاست جمهوری 96 از شانسی بیش از جلیلی برخوردار است. حالا که طبق شنیدهها آمدن یکی از نامزدهای سال 96 منتفی شده، شانس قالیباف یک پله بالاتر آمده و در صورت آمدن جلیلی بعد از او قرار دارد. به این ترتیب میتوان تصور کرد نامزدی جلیلی برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 بسیار جدیتر پیگیری میشود. حامیان جلیلی در هفتههای گذشته در شبکههای اجتماعی بسیار فعال بودند. البته در این مدت خبرهایی از وضعیت جسمی نامساعد محمدتقی مصباحیزدی منتشر شد و به همین دلیل اعضای جبهه پایداری عموما درباره انتخابات اظهار نظر نکردند. به خصوص اینکه به جز مصباح یزدی، یکی از اعضای اثرگذار این حزب هم در روزهای اخیر درگذشت و اوضاع روحی اعضای جبهه پایداری اصلا مساعد نبود. ماجرای انصراف رئیسی یک روی دیگر هم دارد. حامیان قالیباف معتقدند اگر در انتخابات 96، رئیسی انصراف داده بود، قالیباف ظرفیت بیشتری برای ریاست جمهوری داشت و حالا باید اصولگرایان تصمیم خود را در حق شهردار سابق تهران جبران کنند. دهقان نماینده سابق مجلس و عضو فعلی شورای نگهبان که از اعضای ارشد ستاد قالیباف بود، درباره آن انتخابات میگوید «آقای رئیسی شخصا مخالف با کنار رفتن از عرصه رقابت نبود و حتی اعلام کرد که اگر جمنا به نتیجه برای کنار رفتنش برسد قطعا این کار را میکند و تا پایان برای آقای قالیباف کار میکند. با توجه به اینکه در روزهای آخر رقابتهای انتخاباتی برخی نظرسنجیها به نفع آقای رئیسی شده بود. آنها هم حق داشتند که بر ماندن خود اصرار کنند، اما تحلیل ما این بود که با وجود نظرسنجیهای متفاوت اگر آقای قالیباف کنار رود بخش مهمی از رایهای او به سبد آقای روحانی ریخته میشود. نگاه آقای قالیباف در برابر این اختلاف نظر دوستانه کاملا ایثارگرانه بود که اگر آقای رئیسی کنار نرود او داوطلبانه از عرصه رقابتها کنار خواهد کشید. آقای قالیباف ایثارگرایانه کنار کشید.»
حالا حامیان قالیباف بزرگترین مدعیان ابراهیم رئیسی هستند. ترقی در یک مصاحبه میگوید «جمنا در استانها همه نیروها را نتوانست پوشش دهد، افرادی که تعیین شدند جامعیت لازم را نداشتند. ابتدا ارتباطشان با روحانیت ضعیف بود، هماهنگی لازم را نتوانستند برقرار کنند. با بعضی تشکلها نیز اصطکاکهایی داشتند. در واقع ضعفهای متعددی در بدنه وجود داشت. البته بعضی تشکلها نیز تاثیرگذاری بیشتری روی بدنه داشتند مثلا از جناح خودشان بیشتر سعی کردند نیروها را انتخاب کنند. رهپویان و ایثارگران دفتر نداشتند، نیروهایی در سطح کشور داشتند که آن نیروها را به عنوان نیروی انقلاب معرفی کردند.»
نیروهایی که ترقی از آنها صحبت میکند بعضی نیروهای نظامی یا بازنشسته نزدیک به جمعیت ایثارگران و فعالان بسیج دانشجویی حاضر در جمعیت رهپویان هستند. نهادی که چهرههایی مثل مصطفی تاجزاده به شدت به آن انتقاد دارند و به آن حزب پادگانی میگویند. این افراد همچنان شاکله اصلی نیروهای اصولگرا را در اختیار دارند و اگر قرار باشد ساختار جمنا به هر شکلی بازسازی شود، آنها همچنان اکثریت کرسیهای تصمیمگیری را در اختیار خواهند داشت. این رقابت در فضایی است که سعید جلیلی، اعتقادی به چنین رفتارهایی ندارد. در روزهای پایانی پاییز 99 پیش بینی حوادث بهار 1400 بسیار دشوار است، اما به نظر می رسد با انصراف ابراهیم رئیسی بار دیگر اصولگرایان با مشکل رسیدن به اجماع بر سر یک گزینه واحد در انتخابات پیش رو مواجه شده اند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.