چرا دانش‌آموزان در مقاطع مختلف گرایش زیادی به دروغ گفتن پیدا کرده‌اند؟

اینترنتم قطع شد لطفاً برگه‌ امتحانی‌ام را قبول کنید!

سرویس اجتماعی

حدود یک سال می‌شود که وضعیت کرونا و گسترش این ویروس همه کشور و از جمله مدارس و بالتبع آن دانش‌آموران و معلمان را درگیر خود کرده است. تا حدی که از اسفندماه سال گذشته تا به امروز، کلاس‌های درس و به دنبال آن پرسش و پاسخ کلاسی و حتی امتحانات به‌صورت آنلاین برگزار می‌شود. فارغ از این موضوع که در شرایط فعلی وزارت آموزش‌‌وپرورش راهی جز برگزاری کلاس‌های آنلاین برای دانش‌آموزان نداشت، اما وضعیت فعلی این مسأله را بیشتر برجسته کرده است که چرا دانش‌آموزان گرایش زیادی به دروغ گفتن پیدا کرده‌اند. هر چند اگر شما معلم باشید به راحتی می‌توانید با چند بار سر کلاس رفتن به این موضوع پی ببرید، اما فضای مجازی این مسأله را حادتر و پررنگتر کرده است.

کافی است یک بار پرسش و پاسخ کلاسی یا امتحان آنلاین برگزار شود و از این طریق متوجه حجم زیاد بهانه‌ها و دروغ‌های متفاوت از سوی دانش‌آموزان خواهید شد. اما پرسش اصلی اینجاست چه شد که گرایش به حجم زیاد دروغ‌گویی در بین دانش‌آموزان به وجود آمده و هر روز بهانه‌های مختلف این قشر در رابطه با درس و تکالیف درسی و… بیشتر می‌شود؟ سیستم آموزش‌وپروش چطور یک کودک را از همان ابتدایی که وارد نظام آموزش می‌شود جامعه‌پذیر می‌کند که به مرور زمان یاد می‌گیرد برای اینکه کارش پیش رود دروغ بگوید یا بهانه‌تراشی کند؟

به عنوان یک معلم اولین فاکتوری که گرایش یک دانش‌آموز را به دروغ‌گویی زیاد می‌کند فضای آموزشی می‌دانم. یادمان باشد مدرسه و نظام آموزشی و پرورش نباید خصوصی باشد چراکه باعث می‌شود دانش‌آموز و پدرومادرش احساس کنند با پرداخت شهریه معلم، مدرسه و حتی نمره‌های درسی را خریده‌اند و از این طریق هر طور که دانش‌آ‌موز بخواهد، می‌تواند در مورد نوع درس خواندنش رفتار کند. مثال بارز آن وجود تعداد زیادی از مدارس غیردولتی است که در این مدارس عملاً مفهومی به نام نظم فراموش شده است و هر دانش‌آموز می‌تواند با هر نظم و قاعده‌ای که مد نظر دارد در مدرسه و کلاس رفتار کند. پس اولین ضربه‌ای که دانش‌آموز در این نوع از مدرسه می‌بیند فقدان و گم کردن مفهومی به نام نظم است.

از سوی دیگر در این نوع مدارس معلم، ناظم، معاون و مدیر عملاً مفهوم واقعی خود را از دست می‌دهند، دانش‌آموز و والدینش به خود حق می‌دهند که در مورد هر چیز آموزشی و پرورشی مدرسه و حتی نوع رفتار معلم اظهار نظر کنند درنتیجه مفهوم سلسله‌مراتبی قدرت و به تبع آن پیروی از آن بی‌معنا می‌شود. در این شرایط دانش‌آموز به این باور می‌رسد که حتی مدیر هم نمی‌تواند بر او اعمال نظم کند. چنین وضعیتی هرج و مرج را به وجود می‌آورد درنتیجه یک مدرسه معنای واقعی خود را از دست می‌دهد؛ پس در چنین وضعیتی به‌راحتی می‌توان نافرمانی و سرپیچی از دستورات کرد و درنهایت دروغ گفت.

در این دوران بارها از دانش‌آموزان امتحان آنلاین گرفتم چند مسأله نظرم را بسیار جلب کرد، نکته اول این که دانش‌آموز همواره از زمان مشخص شده کلاس آنلاین دیرتر سرکلاس حاضر می‌شود -کمترین تأخیر 5-10 دقیقه بود- اگر می‌خواست تمرینی حل کند همیشه تمرین کپی شده از تمارینی حل شده موجود در فضای مجازی ارائه می‌داد. سوم، اینکه برخی به خود این حق را می‌دادند که مداوم به معلم گوشزد کنند خسته شدند، کلاس طولانی است معلم زودتر درس را ارائه دهد و کمتر به توضیحاتی فراتر از کتاب بپردازد. درواقع دانش‌آموز برای خود و معلم چارچوبی از میزان ارائه دانش‌ را مشخص می‌کند و معلم نباید پا فراتر از این چارچوب بگذارد با این استدلال که این موضوعات در کتاب نمی‌آید و لزومی به گفتن آن نیست.

نکته دیگر زمان امتحان است. وقتی که امتحان آنلاین برگزار می‌شود دانش‌آموزان با هم گروهی در تلگرام و … تشکیل می‌دهند برگه امتحانی را در آن گروه می‌فرستند و در بیشتر مواقع دانش‌آموز ممتاز کلاس پاسخ‌ها را می‌نویسد و جالب تر آنکه بسیاری از مواقع دانش‌آموزان همان پاسخ را بدون تغییر در جمله‌بندی ارسال می‌کنند.

در صورت چرایی این وضعیت می‌توانید با انواع قسم، قسم‌نامه‌ها و بهانه‌ها روبه‌رو‌شوید و اینکه چقدر راحت یک دانش‌آموز 14، 15، 16 و 17 ساله قسم دروغ می‌خورد. اخیراً بهانه جدیدتر ایجاد شده وقتی که زمان امتحان به پایان رسیده و دانش‌آموز باید پاسخ‌های برگه امتحانی خود را برای معلم ارسال کند ناگهان اینترنتش قطع شده و 40 دقیقه بعد وصل می‌شود و در جواب معلم می‌گوید: «خانم اینترنتم قطع شده خوب وقتی نت ندارم چطور باید جواب‌هامو براتون بفرستم».

نکته دیگری که در این بین وجود دارد زمانی است که والدین و دانش‌آموزان از حجم ارائه درس، مدت زمانی که معلم برای ارائه درس در نظر می‌گیرد، تعداد سوالات امتحانی یا میزان سختی و آسانی آن و… شکایت می‌کنند. شکایت به ناظم و معاون می‌رسد ناظم در گروه تلگرامی و … معلمان نحوه سوال دادن را شرح می‌دهد: «سوالات کم باشد، توضیح اندک باشد، بهتر است سوالات چهارگزینه‌ای یا جای خالی باشد». این کلام یعنی کاهش قدرت معلم.

اما یک دانش‌آموز چطور می‌تواند روش درست رفتار را بیاموزد؟ اینکه بداند امتحانی که می‌دهد برای سنجش دانش اوست و تنها ملاک نمره نیست که بخواهد برای آن از هر بهانه‌ای استفاده کند تا نمره مورد نظر خود را کسب کند؟

آیا مدرسه و نظام حاکم بر آن آموزش لازم را به او ارائه می‌دهد که آنچه اهمیت دارد چیز دیگری است؟ یا کتاب‌های درسی روش صحیح رفتار و جامعه‌پذیری را به یک دانش‌آموز می‌آموزد؟ مسلماً نیاز است تا با تغییر در محتوای آموزشی، ارزشمندی مفاهیمی که از گذشته برای ایرانیان جایگاه والایی داشته مثل راستگویی، نظم و… را ارائه داد. نکته دیگر جلوگیری از خصوصی شدن نظام آموزش و پرورش است؛ چراکه آموزش و پرورش امری قابل معامله نیست و درنهایت بازگشت سلسله مراتب قدرت مدیر، معاون و معلم. حدی از قدرت برای اِعمال نظم و آموزش درست رفتار در برابر افراد با شخصیت‌های مختلف و جایگاه‌های متفاوت بسیار حائز اهمیت است. دانش‌آموزان امروز و بهتر بگویم نسل امروز این نظم و رفتار صحیح در قبال افراد با جایگاه‌های مختلف را نیاموخته‌اند؛ درنتیجه بی‌نظمی و بی‌اهمیت بودن نسبت به آن تبعات زیادی را می‌تواند از یک اجتماع کوچک که خانواده و مدرسه است تا یک اجتماع بزرگ را به همراه بیاورد.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *