بررسی صبح امروز از شیوع کودک همسری به سبک جدید:
معاملهای به نام ازدواج
عاطفه خوافیان
سعیده بیوه ۱۲ سالهای است که در یکی از روستاهای خراسان رضوی زندگی میکند.
سعیده میگوید: در روستای ما اگر دختری دوران ابتدایی را تمام کند و مجرد بماند بر او انگ ترشیدگی زده و عیب و نقصی بر روی او میگذارند.
او از ازدواج خود اینگونه تعریف میکند: شوهرم یکی از روستای نزدیک محل زندگی ما بود که بعد از فوت همسرش خواهرانش مرا برای او انتخاب کردند و چون وضعیت مالی ما خوب نبود با پیشنهاد خانواده پسر مبنی بر تعلق گرفتن وام ازدواج به پدرم بدون تهیه جهیزیه به اجبار پای سفره عقد نشستم.
سعیده ادامه میدهد: وقتی شب وارد اتاق خواب شدیم توان پاسخگویی به شوهر ۴۲ ساله خود را نداشته و همان شب اول بارها از حال رفتم و این تازه شروع ماجرا بود چرا که این ناتوانی بارها تکرار شد و بعد از ان شوهرم گفت یا بمانم و بودن او در رابطههای دیگر را تحمل کنم و یا اززندگی او بروم و چون در خانه پدری نیز جایی نداشتم به ناچار به زندگی خود ادامه دادم اما پس از یک سال و نیم دیگر طاقت هرزهگیای او را نداشتم.
او بیان میکند: دوستانی که از دوران مدرسه داشتم و هرازگاهی انها را میدیدم نیز شرایط بهتری از من نداشتند با این تفاوت که انها مرا نیز به رابطههای متعدد ترغیب میکردند اما من خود را مقید و متعهد به شوهر ناخلف خود دانسته و هرگز وارد چنین رابطهای نشدم و تصمیم به طلاق گرفتم اگرچه وضعیتم بهتر از زمان مجردی و یا زندگی مشترکم نیست و درخواست روابطی به شدت بدتر به من پیشنهاد میشود اما اکنون تا حدودی در ارامش فکری هستم چرا که خیانت نمیکنم.
کودک همسری در تعریفی عامیانه و ساده، به معنی ازدواج دختری ۹ ساله با مردی پنجاه ساله است؛
گرچه ازدواج پسر ۱۵ ساله با زن میانسال نیز کودک همسری محسوب می شود، اما شایعترین موارد، ازدواج دختران کم سن با مردانی است که به صورت غیر متعارف از آنها بزرگتر هستند.
در کنوانسیون جهانی حقوق کودک، هر فردی که دارای سنی کمتر از ۱۸ سال باشد، کودک محسوب می شود (ایران نیز در سال ۱۳۷۲ به این کنوانسیون ملحق شده است).
در مورد ازدواج کودکان طبق ماده ۱۴۰۱ قانون مدنی “عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی، به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح”. (قید “اذن ولی” و “تشخیص دادگاه” و نیز مقید کردن اذن ولی به “رعایت مصلحت” جالب توجه است)
اختلافات بسیار زیادی در مورد اجازه ازدواج کودکان میان فقها، حقوقدانان و جامعه شناسان وجود دارد؛
هر یک از صاحب نظران استدلال های خاص خود را دارند؛
بعنوان مثال برخی سن بلوغ را “سن مجاز برای ازدواج” دانسته و به سنت های دینی استناد می کنند؛
از طرفی برخی سن بلوغ را “سن تکلیف عبادی” برشمرده و ازدواج کودکان خصوصا دختران را در راستای زنده به گور کردن دختران در عصر جاهلیت می دانند؛
اینان معتقدند پایبندی به سنت ها و رسومات غلط، وضعیت مالی نامساعد خانواده ها وعدم دسترسی کودکان به آموزش و تحصیل رایگان، مبنای تن دادن به کودک همسری است.
از همه اینها که بگذریم، بهتر است کمی به این بیندیشیم:
آیا تا به حال فردی در اطراف خود دیده ایم که در کودکی ازدواج کرده و اکنون زندگی صمیمانه و موفقی دارد تا بتواند الگویی برای کودک همسری در عصر کنونی باشد؟
بر اساس جدیدترین آمار ۱۷ درصد از ازدواج های کشور مربوط به ازدواج دختران زیر ۱۸ سال بوده، این در حالیست که این آمار تنها آمار ازدواج های ثبت شده در دوران کودکی است.
کاهش هزینههای خانواده دلیلی بر کودک همسری
یک روانشناس و مشاوره خانواده میگوید: دلایل کودک همسری را در امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جست و جو می کنند. برای مثال مهمترین عامل اقتصادی را فقر می دانند به این صورت که خانواده ها معمولا برای ازدواج دخترانشان پولی بابت مهریه و شیربها و… مطالبه می کنند.
به گزارش صبح امروز اصغر کیهاننیا در مصاحبه با خبرنگار این رسانه میافزاید: ازدواج دختر در سنین کودکی نه تنها از هزینههای خانوار کم می کند، بلکه سود و منفعت مادی و اقتصادی نیز برای خانواده فراهم می کند. در زمینه علل اجتماعی و فرهنگی می توان به بحث سنت، عرف و رسم اشاره کرد. برای مثال در مناطقی که دختر از امنیت زیادی برخوردار نیست والدین سعی می کنند از طریق ازدواج در سنین پایین از وی حفاظت کنند.
وی تصریح میکند: علاوه بر سنت و عرف، کلیشههای جنسیتی نیز در این زمینه موثر هستند. نگاههای جنسیتی و فرمانبردانه به دختران سبب میشود مردانی در سنین بالا مایل به ازدواج دختران کم سن باشند که نتیجه این امر به وجود آمدن پاره ای از پیامدها و آسیب ها است.
آسیبپذیری در برابر بیماریهای مقاربتی و سرطان دهانهرحم
کیهاننیا توضیح میدهد: دختران در سنین پایینتر به خاطر شرایط فیزیکی بدنشان مستعد ابتلاء به بیماریهای مقاربتی هستند. سلولهای واژن و دهانه رحم دختران در سنین پایین، سلولهای حفاظتکننده ندارد و در سنین کم، به راحتی آسیب میبیند. بر طبق آمار، احتمال آلودگی به ویروس HIV در دختران بیشتر از پسران است. همچنین بیشترین آمار ابتلاء دختران در سن ۱۵ تا ۲۴ است. در حالیکه بیشترین آمار پسران آلوده ۱۰ سال بعد از این سنین است. بنابراین، در صورتی که دختران در سن کم ازدواج کنند و همسرشان آلوده به ویروس HIV یا دیگر بیماریهای مقاربتی باشد، احتمال آلوده شدن بیشتر است.
وی تبیین میکند: عوارضی مانند فشار خون بارداری، عفونت خون در بارداری و خونریزی در زنان جوان کمتر از ۱۵ سال، بیشتر از زنانی است که در بیست سالگی ازدواج کردهاند و این عوارض بیشتر آنها را در خطر مرگ قرار میدهد. به طور کل مادران باردار زیر بیست سال، بیشتر از زنان بالغ با خطر مرگ و میر مواجه هستند.
این مشاور خانواده ابراز میکند: مطالعات نشان دادهاند که خطر به دنیا آوردن نوزادان با وزن کم و نارس و مرگ و میر نوزادان در زنان زیر ۱۸ سال، بیشتر است. حتی اگر نوزادان در سال اول زنده بمانند، میزان مرگ و میر کودکان (زیر ۵ سال) مادران جوان بالاتر است. به طور کلی، مادران جوان به دلیل عدم بلوغ عاطفی و جسمی، تغذیه نامناسب، عدم دسترسی به خدمات باروری و اجتماعی و همچنین خطر ابتلاء به بیماریهای عفونی، بیشتر در معرض خطر مرگ و میر نوزادان خود هستند.
وی ادامه میدهد: علاوه بر این، مادران جوان مهارت تصمیمگیری و مهارت والدینی کافی ندارند. زنان جوان نمیتوانند درباره مسائل مربوط به مراقبتهای بهداشتی خود تصمیم بگیرند و توانایی تصمیمگیری ندارند. همسر و خانواده همسرانشان در تصمیمگیریهای آنها دخالت میکنند.
آسیب های روانی و عاطفی
کیهاننیا میگوید: آثار سوء روانی و عاطفی یکی از تأثیرات مخرب ازدواج کودک است. در واقع با چنین ازدواجی، کودک به نوعی از دوران کودکی خود فاصله گرفته و ارتباطش با خانواده و دوستانش قطع شده و از دیگر سو مسؤولیت زندگی نیز مزید بر علت می شود و فعالیتش محدود به امور خانه و بچه داری خواهد شد، لیکن این امر منجر به پیدایش افسردگی و اضطراب در وی می شود. همچنین کودکان به دلیل عدم تحمل شرایط نابرابر و ناتوانی در قدرت حل مشکلات، معمولاً فرار از خانه، خودکشی و یا کشتن همسر را انتخاب می کنند که بیشتر چنین اعمالی در زنانی مشهود است که با فقر مالی و مهارت گفت و گو رو به رو هستند.
وی مطرح میکند: عموما ازدواج دختر کم سن و سال با فرد بالغ صورت میگیرد که به همین علت نمیتوانند با یکدیگر گفتگو کرده و زندگی خود را با تفاهم پیش ببرند چرا که دیدگاهها متفاوت است و رابطه زن و شوهری شبیه رابطه پدر و فرزندی میشود.
افزایش خشونت های خانگی علیه زنان
این روانشناس تصریح میکند: دخترانی که زودتر از سن قانونی ازدواج می کنند، بیشتر در معرض خشونت خانگی، سوء استفاده و روابط جنسی اجباری هستند، به گونه ای که سن، عدم آموزش، عدم مشارکت و تصمیم گیری در امور، می تواند آنها را بیشتر در معرض خشونت و سوء استفاده قرار دهد که این خشونت تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند.
وی تاکید میکند: چنین کودکانی اصولاً همسر مردان متأهلی می شوند که با عنایت به اختلاف سنی که با یکدیگر دارند، کمتر قادر هستند با شوهرانشان صحبت کنند و در مورد مسائل خانواده تصمیم بگیرند و از سلامت و تندرستی خودشان محافظت کنند، به ویژه در اولین رابطه جنسی، این خشونت بیشتر نمایان است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.