مهارت ساخت و نواختن دوتار به ثبت یونسکو رسید
جهان دوتار را فهمید
رائین امان الهی
رادیو میخواند: «مرنجان دلم را که این مرغ وحشی…». «نوایی» فضا را پر کرده. چه موسیقی دلنشینی، چه ساز مهربانی. صحبت از دوتار است، سازی که از خطه سر سبز شمال کشور، تا روستاهای خشک و گرم خراسان جنوبی را در بر میگیرد. دوتاری که صدایش هر سختدلی را رام خود میکند. سازی که با اظهار تاسف باید گفت در فرهنگ موسیقی بر آن غبار بیمهری نشسته و نوازندگان آن برای ترویج این ساز باید به خود متکی باشند. ایرانیان به ویژه خراسانیان، بیش از همه با دوتار خاطره دارند. از نوایی و ال…مدد بگیر تا گِرایلی. زمانی که یک موسیقی مقامی از رادیوهای خراسان پخش میشود کمتر کسی است که دلش بیاید موج را عوض کند یا حتی صدای رادیو را کم کند. حدودا 9 سال پیش، استاد حاج قربان سلیمانی با اجرایی که در فرانسه با این ساز برگزار کرد جلوهای جدید از فرهنگ و موسیقی ایرانی را به دنیا معرفی کرد. او با پنجه سحرآمیزش توانست اشک حاضرین در سالن را در چشمانشان جمع کند. دروغ نیست اگر بگوییم خاصیت دوتار هم همین است. از دل میآید و بر دل مینشیند. استاد محمد یگانه نیز سهم بسیار بسزایی در شناساندن این ساز به جهانیان داشته است. او با اجرای تور 75روزه در اورپا و کانادا توانست نوای دوتار را جهانی کند. تا جایی که از او خواسته میشود برای آموزش این ساز در کانادا بماند و او بیدرنگ این پیشنهاد را رد میکند تا در زادگاه خود و سازش به آموزش و پرورش هنرجویان بپردازد. ارق به دوتار در خون او موج میزند. استاد عثمان محمد پرست هم توانست نگاهی جدید به دوتار جنوب خراسان ایجاد کند. جنوب خراسانی که چهرههای بسیاری را در ساز دوتار به جامعه موسیقی معرفی کرده است.
رادیو ادامه میدهد: دوتار به ثبت جهانی یونسکو رسید! در میان تمام اخبار ناخوش این روزها چه خبر هیجانانگیزی، چه خبر سرمست کنندهای!
اولین چیزی که به ذهن خطور میکند این است که چه کسی این قدم را برداشته؟ چه کسی قلبش برای دوتار میطپد که آن را برای ثبت در یونسکو آماده کرده است؟ بهروز وجدانی، خراسان زادهای از خطه جنوبی این ثبت مهم را انجام داده است.
باید تمام دنیا با ظرفیت این ساز آشنا شوند
وجدانی درباره ایده، چالشها و روند ثبت این پرونده در یونسکو به خبرنگار «صبح امروز» گفت: این ایده از سال (1388-2010) شکل گرفت، من در آن زمان برای سازمان میراث فرهنگی پرونده «موسیقی بخشیهای خراسان» را تهیه و تدوین کردم و همیشه با خودم فکر میکردم آیا میتوان ساز دوتار را ، با آن همه ظرفیت و زیبایی به ثبت جهانی برسانم؟ تا اینکه متوجه شدم این ساز در پنج استان دیگر نیز جایگاه ویژهای دارد، همین موضوع باعث شد تا با در نظر گرفتن اهمیت این ساز از سه سال پیش به طور جدی پیگیر این موضوع شوم. با هماهنگیهای انجام شده با سازمان میراث فرهنگی من در یک پرونده اما در دو بخش مجزا « مهارت ساختن دوتار» و « نواختن دوتار» پژوهشی وسیعتر اما دقیقتر را آغاز کردم. برای شروع، ابتدا تیمی برای تهیه فیلم از این سازندگان و نوازندگان به سرپرستی من تشکیل شد که ساخت آن یک سال زمان برد و در فروردین سال گذشته به میراث فرهنگی تقدیم شد تا مراحل ارسال به یونسکو توسط آن سازمان انجام شود.
فیلم با رعایت ضوابط یونسکو ساخته شد
وجدانی گفت: من در این فیلم به پنج حوزه در رواج دوتار پرداختم، از خاستگاه دوتار که خراسان جنوبی است، تا خراسان رضوی، شمالی، استان گلستان و استان مازندران. لازم به ذکر میدانم که این استانها به عنوان پنج منطقه اصلی ترویج دوتار معرفی شدند اما در استانهای دیگر کشور میتوانیم حضور این ساز را هرچند کمرنگ ببینیم. یکی از ویژگیهای فیلم این است که کاملا بر اساس ضوابط یونسکو ساخته شده. هر سال قوانین این سازمان سختتر میشود. بخاطر تجربههای قبلی، من با ادبیات و قوانین یونسکو مانند: رعایت مسائل محیط زیست، مسائل حقوق بشر، مسائل اقلیتهای قومی، اقلیتهای مذهبی، رعایت تنوع فرهنگی و… آشنا بودم و به همین دلیل فیلم بدون حتی سر سوزنی ایراد یا ابهام برای افرادی که در جلسه کلمبیا حضور داشتند به تصویر در بیاید. بخش بسیار مهم این اثر برای یونسکو این بود که نقش این ساز در زندگی مردم کجاست؟ یعنی باید ثابت میکردیم که دوتار در زندگی مردم نقش ایفا میکند. چه نقش فرهنگی، چه نقش اجتماعی و… که به همت تیم تهیه، این نکات به خوبی نمایش داده شد.
وی در رابطه با جزئیات این پرونده گفت: پرونده ارسال شده به “سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد” شامل یک متن به زبان انگلیسی با ترجمه کاملا تخصصی، ده دقیقه فیلم، حدود بیست عکس، رضایتنامه از افرادی که دوتار نوازی میکنند و نامه از نهادهای دولتی و نیمه دولتی که در صورت ثبت جهانی آنها هم در حفظ و اشاعه دوتار فعالیت کنند. در بین 42 پرونده ارسالی به یونسکو، پرونده ما از بدون ایرادترین پروندهها بود.
حضور چهرههای سرشناس
وجدانی در خصوص حضور چهرههای سرشناس در فیلم و پرونده گفت: دلم میخواست تمام استاتید را در این فیلم به نمایش بگذارم.اما متاسفانه بازهم قوانین یونسکو دست و پای من را بست. چراکه من موظف بودم در 150 کلمه به صورت مکتوب و یا در ده دقیقه تمام مطلب را به مخاطب برسانم. با تمام وجود دوست داشتم از تمامی استاید در این زمینه بهره بگیرم، اما به خاطر محدودیتها محکوم به استفاده از چند استاد شدم. از جنوب خراسان عثمان خوافی، محمد درپور، از شمال خراسان حاج قربان سلیمانی، ، از مازندران اسحاقی، و از گلستان هم مرحوم محمد یوسفی بودند. اما بازهم با تمام این جوانب توانستم با استفاده از مکمل عکس عظمت این موسیقی را در همان مدت کوتاه به جهان برسانم و پیام صلح و محبت و دوستی دوتار را به مردم دیگر نقاط دنیا نشان دهم.
دوتار؛ بخشی از هویت ملی و میهنی
وجدانی به عنوان حرف آخر گفت: ما باید بپذیریم دوتار بخشی از هویت ملی و مهینی ما را تشکیل میدهد. باید دولت و مردم دست به دست هم بدهند و اهتمام بورزند تا آنچه که تاکنون سینه به سینه به دست ما رسیده به همین شکل باقی بماند تا ما شاهد این باشیم که در دهها یا صدها سال دیگر آثار فرهنگی ما به همین شکل باقی بماند. موسیقی میتواند وحدت بسیار خوبی بین اقوام مختلف جامعه برقرار کند. به عنوان مثال: عکسی وجود دارد از عثمان خوافی نوازنده اهل تسنن، در کنار رمضان بردردی نوازنده شیعه که به واسطه دوتار وحدتی بین آنها شکل گرفته که بسیار مطلوب و خوشایند است. لازم میدانم متذکر شوم استاتیدی که برای فیلم انتخاب شدند از قومیتهای کرد، ترک، ترکمن، فارس و کرمانج هستند، اما آنها یک زبان مشترک دارند، دوتار!
دوتار یکی از بهترین وسیلههای اشاعه فرهنگ
بی انصافی است اگر بگوئیم کسی نام محمد یگانه را نشنیده باشد یا اجراهای او را در اینترنت ندیده باشد. کسی که در مدت 45 سال حداقل دوهزار شاگرد را پرورش داده است. بی انصافی است اگر به پاس کمکهای نیکش در رواج دوتار نوازی در این اتفاق مهم از او یاد نکنیم.
از یگانه در مورد نقش و چگونگی عملکرد دوتار در ترویج فرهنگ ایرانی پرسید. او توضیح داد: با روایتها و داستانهایی که همراه با موسیقی خوانده میشود و هرکدام به نوعی ریشه در تاریخ و فرهنگ دارند. ممکن است این ریشه در شمال خراسان، جنوب خراسان، ترکمن یا… باشد، اما هرکدام از این روایتها بیانگر تاریخ و آداب و رسوم آن قوم هستند. هر “مقام”( مقام نوعی دسته بندی برای موسیقی محلی است) یک روایت دارد که اینها از بخشیها، جد و نیکان ما به صورت سینه به سینه به ما رسیده است. ما با آموزش این ساز به جوانان سعی در گسترش رساندن فرهنگ و تاریخ داریم. جوانی را تصور کنید که با شاهنامه آشنا نیست، وقتی در محفلی قرار میگیرد که در آن شاهنامهخوانی همراه با نواختن دوتار انجام میشود، چقدر شیرین و لذت بخش است که این جوان را به وسیله دوتار با ریشه خودش روبهرو میکنیم؟ چقدر به ترویج فرهنگ کشورمان کمک میشود؟ وقتی او از عاشقانههای رودابه و زال، وقتی از دلیری رستم، وقتی از رشادتهای نریمان یا وقتی از کاربلدی بیژن میشنود چقدر به خود و فرهنگش میبالد؟ دوتار یکی از بهترین وسیلههای اشاعه فرهنگ است.
برای ماندگار کردن دوتار باید عشق داشته باشید
یگانه در پاسخ به این سوال که آیا ثبت جهانی دوتار برای ماندگار شدن این ساز کافی است یا خیر، و اگر کافی نیست چه راهکاری وجود دارد گفت: نه! به هیچ عنوان کافی نیست. باید همین اندازه که در ثبت آن تلاش کردند در حفظ و گسترش آن هم فعالیت داشته باشند. باید عشق داشته باشند، عشق به وطن و تاریخش. روایتهای موسیقی مقامی ایران تمام و کمال ریشه در تاریخ دارند که از بخشیهای چندین نسل قبل به دست ما رسیده، از زمانی که دوتار یک تار داشته است. هر منطقه بسته به آداب و رسوم خودش روایتهای خاصی دارد. اگر این روایتها به نسلهای آینده انتقال پیدا نکند، جوانان آینده به چیز در فرهنگ خود باید افتخار کنند؟ ثبت جهانی بسیار موضوع ارزشمندی است، اما به تنهایی نمیتواند باعث پایداری این ساز شود. باید این ساز را بیش از پیش به مردم معرفی کنیم تا از طریق آموزش و یادگیری آنها مهمترین نقش در پاسداری از این ساز را ایفا کنند. البته باید همت مسئولین هم بیشتر شود تا به به این ثبت احترام واقعی گذاشته شود. در بحث آموزش نقطه ضعفی وجود دارد که متاسفانه قابل پیگیری و رفع نیست، آن هم اینترنت است. نوازندگانی با استفاده از ویدئوهای آموزشی در سایتهای مختلف شروع به یادگرفتن مقام میکنند و فکر میکنند که دیگر بر آن مقام مسلط شدهاند. غافل از اینکه یادگیری هرمقام نیازمند آموزش درست و گفتن نکتههای بسیار ظریفی است که در فایلهای اینترنتی کسی آنها را آموزش نمیدهد. مگر یادگیری به همین سادگی است؟! ما مقام را با هزار خواهش و التماس و سختی یادگرفتهایم، آموختن مقام بسیار سخت و زمانبر است. اما متاسفانه نوازنده بعد از این دیدن ویدئوها خیال میکند که تمام و کمال بر ساز و مقام تسط پیدا کرده است.
نوازندگان سازهای دیگر به دوتار رو آوردهاند
از یگانه خواستم با توجه به وجود سازهای مدرن و غربی مثل گیتار و پیانو، از جایگاه دوتار در بین افراد به ویژه جوانان توضیح دهد. او در پاسخ اظهار کرد: الان وضعیت بسیار رضایت بخش است. جوانان زیادی به موسیقی مقامی رو آوردهاند. تعدادی از هنرجویان من قبلتر نوازنده گیتار، ویلن و سهتار بودهاند و حالا تصمیم به یادگیری دوتار و مقام گرفتهاند. آنها این موضوع را درک کردهاند که هر چیزی در موسیقی سنتی ما وجود دارد از موسیقی مقامی به ارث برده است، و همین امر باعث شده تا جوانان برای برقراری ارتباط بهتر و نزدیکتر با موسیقی سنتی، شروع کنند به یادگیری ریشههای آن که موسیقی مقامی است.
دوتار در آموزش هنوز بر سنت خود پایبرجاست
از او پرسیدم آیا مانند تار و سهتار که شیوههای جدیدی در سبک آموختن و نواختن آنها ایجاد شده، در دوتارهم ایجاد شده یا خیر پاسخ داد: خیر، دوتار به سنت خودش در تمام زمینهها پایند مانده است. من در گذشته با روش سینه به سینه آموزش میدادم، اما بعد از مدتی متوجه شدم این روش کمی ضعف دارد و هنرجو با روند بسیار کند آموزش میبیند، و به ویژه اینکه وقتی من یک مقام را به کسی آموزش میدادم به طبع او پس مدتی به روش خودش آن مقام را اجرا میکرد و واضح است که اصل مقام بعد از مدتی کمرنگ و کم رنگتر میشود. بنا بر این تصمیم گرفتم تمام این مقامها را به مدت حداقل سی جلسه بدون کم و کاست با هنرجو کار کنم که مطمئنم شوم تغییری در مقام ایجاد نمیشود یا مقام اصلی به فراموشی کشیده نشود، و سپس به صورت حسی و همنوازی ادامه میدهیم تا زمانی که نوازنده به درجه بالایی از این هنر برسد.
پای درد و دل نشستن یگانه بسیار دردناک است
او در مورد وضعیت رسیدگی به پیشکسوتان این هنر گفت: دلم میسوزد… زمانی که من بمیرم همه برایم ناراحت میشوند، کسانی که مرا میشناختند همه جا با افتخار میگویند من از دوستان یگانه بودهام. مسئولین هم مراسم با شکوهی برگزار میکنند. اما حال چه میشود؟ خانواده من چه میشوند؟ آیا بعد از من کسی به فکر آنها هست؟ چرا من با این سن هنوز مشکل بیمه دارم و نگران آینده خانوادهام هستم؟ حداقل کاری میشود کرد رسیدگی به پیشکسوتان و استاتید این کشور است تا بتوانند با خیال راحت به آموزش نسل بعد و برگزاری کنسرت بپردازند. اما دریغ که هیچ حمایتی در کار نیست. از هنرجویان هم گله دارم. آنها میآیند پیش من، من با جان و دل برایشان وقت میگذارم، تمام سعیم این است که آنها در آینده کسی شوند. اما به محض اینکه به جایی میرسند یادشان میرود شاگرد چه کسی بودهاند، حتی سالی یک بار هم تماس نمیگیرند تا حالی بپرسند. قدردانی اولین قدم اخلاقی برای یک هنرمند است. امیدوارم تمام نوازندگان این موضوع را سرلوحه قرار دهند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.