توجیه عارف برای عملکرد نامطلوب فراکسیون امید
او که از همان اول اشتباهی بود
علی روغنگران
آنچه رئیس فراکسیون امید مجلس به آن شهرت دارد «سکوت» است اما محمدرضا عارف اینروزها برخلاف رویکرد چندسال اخیرش قدری بیشتر سخن میگوید و گاه از وضع موجود انتقاد هم میکند. او اخیرا گفته است که از ائتلاف انتخاباتی در سال94 رضایت ندارد: «به ائتلافی که در سال 94 انجام شد نقد جدی داریم و آثار آن ائتلاف را هر روز در مجلس مشاهده میکنیم. راهبرد ما در سال94 راهبرد سلبی بود. در برخی حوزه ها در انتخابات مجلس دهم به اندازه کافی کاندیدا نداشتیم و هدف این بود که مجلس در اختیار عده ای تندرو قرار نگیرد و به همین دلیل ائتلاف کردیم و نتیجه آن لیست امید شد… افرادی در داخل لیست امید قرار گرفتند که در ظاهر با ما همراهی می کردند ولی در باطن به گونه دیگری رفتار کردند و عدهای نیز در مجلس رو در روی ما قرار گرفتند. اگرباز هم به شرایط سال94 برگردیم احتمال انجام این ائتلاف وجود دارد». عارف با این سخنان بیش از آنکه قصد داشته باشد به آسیبشناسی عملکرد نامطلوب فراکسیون امید بپردازد، سعی میکند از پذیرش مسئولیت ناکارآمدی فراکسیون امید فرار کند و آن را بر گردن یک استراتژی نادرست یعنی ائتلاف بیندازد. اما او توضیح نمیدهد که ائتلاف سال94 با هدایت چه کسی انجام شد؟ عارف در لیست 30نفره تهران در انتخابات مجلس سر لیست بود و تمام افرادی که ذیل نام او مطرح بودند با تایید شخص او و البته سید محمد خاتمی نامشان در لیست جا گرفته بود و اگر لیست مذکور مورد پسند او یا دیگر سران اصلاحات نبود، شاید بهتر بود که پیش از انتخابات سابقه افراد را بررسی و با بینش سیاسی خود مانع حضور آنها در لیست میشدند اما رویکرد عارف و همقطارانش مصداق ضربالمثل «از هول حلیم در دیگ افتادن» شد و برای آنکه در یک وزنکشی سیاسی با اصولگرایان پیروز شوند، هرکسی که بیم رد صلاحیتش نمیرود را وارد لیست کردند و با یک «تَکرار» بیپشتوانه بخشی از مردم که طرفدار جریان اصلاحات بودند را مجاب کردند که به این لیست رای بدهند. در این میان عارف، افراد حاضر در لیست را مقصر میداند که در باطن طور دیگری رفتار کردند اما واقعیت این است که تایید او باعث اغوای مردم شد و اویی که به مردم توصیه میکرد كه به تمام اعضای لیست رای بدهند باید بر شایستگی افراد موجود در لیست نظارت میکرد زیرا مردم وظیفه باطنشناسی نامزدهای لیست را نداشتند؛ بنابراین اگر امروز عارف از بطن نمایندگان فراکسیون امید انتقاد میکند در درجه نخست انتقاد متوجه خود اوست و نه شخص دیگری.
عارف در بخش دیگری از سخنانش ضمن انتقاد از صداوسیما میگوید: «صداوسیما که باید به مفهوم واقعی رسانه ملی باشد عملا در قامت رقیب جریان اصلاحات عمل میکند و بهجای آنکه در شرایط سخت فعلی با دولت همراهی کند با برنامههای سفارشی به دنبال تضعیف دولت است». این سخنان عارف در حالی بیان شده است که همه به یاد دارند که او تا آخرین لحظات انتخابات ریاستجمهوری سال92 به نفع حسن روحانی که اکثر قریب به اتفاق اطلاحطلبان بر انتخاب او تاکید داشتند، از صحنه انتخابات کنار نمیکشید و اگر نامه محمد خاتمی نبود بیتردید در انتخابات میماند و شاید در دو قطبی شدن فضای انتخابات میان اصلاحطلبان شرایطی مانند انتخابات ریاستجمهوری سال84 ایجاد میشد. عارف میگوید که «رمز موفقیت ما در دهه 90 انسجام، وحدت و همدلی در درون جریان اصلاحات» بوده است و این سخنان در حالی است که اگر واقعا کنارکشیدن او از سر اجبار خاتمی نبود، باید در نامه انصرافش قید میکرد که به نفع حسن روحانی کنار میکشم اما هیچوقت عارف چنین موضوعی را عنوان نکرد. از سوی دیگر اگر عارف به وحدت و نه جایگاه خود فکر میکرد پس از روی کار آمدن دولت یازدهم دعوت حسن روحانی برای همکاری را میپذیرفت اما عارف تصور میکرد که شأنش بالاتر از کارمند روحانی بودن است؛ درصورتی که اگر عارف دلسوز جریان متبوع خود و کشور بود مانند بسیاری از اصلاحطلبان مانند جهانگیری، ظریف، ابتکار و… در دولت حضور مییافت و شاید میتوانست از پیدایش وضع موجود جلوگیری کند. عارف که اکنون و پیش از انتخابات مجلس دوباره به فکر نطق کردن افتاده است؛ نطقهای میاندستورش در مجلس از سال94 تا کنون به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد و با توجیه اینکه نمیخواهم حاشیهساز باشم به راحتی از کنار منافع ملی گذشت و در تمام مدت سکوت کرد. عارف همواره تصور میکند در فضایی که محمد خاتمی با محدودیتهایی روبهرو است میتواند نقش رهبری جریان اصلاحات را بازی کند اما بسیاری از احزاب مهم اصلاحات از جمله کارگزاران اصلا او را نماینده اصلاحطلبان نمیدانند و نقدهای مهمی به او وارد می دانند. اصرار سالانه عارف بر کسب ریاست مجلس نشاندهنده همين روحيه رياستطلبی اوست؛ بهنحوی نگاه او اینطور القاء کرد که تنها موضوعی که برایش اهمیت دارد، رسیدن به ریاست است؛ خواه ریاستمجلس باشد یا ریاستجمهوری. شاهد مثال این موضوع سیل انتقادهایی بود که در جریان انتخابات هیات رئیسه اخیر مجلس به او صورت گرفت. بسیاری باور دارند که اگر اصلاحطلبان راضی میشدند که بر ریاست علی لاریجانی با مستقلین ائتلاف کنند، مستلقین هم بر نواب رئیس با امیدیها به اجماع میرسیدند اما عارف به دلیل اصرارش بر کسب ریاست به چنین راهبردی تن نداد و باعث شد علاوه بر آنکه خودش رئیس مجلس نشود، علی مطهری را هم از نائبرئیسی مجلس بازدارد. در همان ایام غلامحسین کرباسچی در واکنش به این اتفاق در توئیتر خود نوشت: «به همت آقای عارف ودوستانشان، آقای مطهری از نایب رئیسی مجلس حذف شد». بحث بر سر عملکرد فراکسیون امید به ریاست عارف آنقدر بالا گرفت که حتی عطریانفر در گفتوگویی مدعی شد که محمد خاتمی هم نقدهای مهمی به فراکسیون امید دارد: «جناب آقای خاتمی به عنوان شخصیت محوری اصلاحات نقدهای منصفانهای به ضعف عملکرد فراکسیون امید دارند. ما در اینجا بحث شخصی نمیکنیم، هیچ کس نباید از این انتقادات سازنده برداشت ناصحیح داشته باشد و آنها را نپذیرد».
در ميان تمام نقدهای سياسی كه به شخص عارف وارد است، اظهارات فرزند او مبنی بر اينكه ما دارای ژن خوب هستيم، باعث شد تا نگاه عموم مردم نيز به او منفی شود. در میان حواشی ایجاد شده درباره سخنان فرزندش، عارف تنها کاری که کرد گفت که تمام این حواشی برای تخریب اوست و حتی یک بار هم سخنان فرزندش را محکوم نکرد یا از جانب او عذرخواهی نکرد. جالب این است که عارف در میان تمام چنین انتقادهایی یک درصد هم خودش را مقصر نمیداند و همواره سعی میكند كه مشكل را بر گردن ديگران بيندازد. چنانكه در سخنان اخير خود گفته است: «خود را درگیر حاشیهها و حاشیهسازها نمیکنیم و سالهاست که خود را آماده برخی تخریبها کردهام و جالب است که برخی دوستان بدون اطلاع در دام جریانسازی رسانهای رقیب قرار میگیرند». آنچه عارف تخريب می خواند انتقادهایی است كه در تمام اينسالها به منش اين شخصيت سياسی شده است و او به جای اصلاح روش خود اكنون می گويد منتظر چنين تخريبهایی بودم؛ اين درحالی است كه بیترديد اگر رويكرد عارف مثبت ارزيابی میشد مردم، فعالان سياسی و مسئولان نظام از او تقدير می كردند و متهمكردن همه برای رفع مسئوليت از خود نگاه نادرستی است كه عارف همواره به همراه خود دارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.