بحران نبود لیدر در روزهای انتخابات 98

پرچم رهبری اصولگرایان به علم‌الهدی می‌رسد؟

محمدعلی پورمختار گفت: در جمنا فقط یک جریان خاص حضور داشت که تصمیم گرفت و کار را خواست پیش ببرد که نمی‌گویم بی نتیجه اما اثر بخش نبود.

به گزارش خبرآنلاین، جریان اصولگرا با بحران رهبری و لیدری روبروست، روزهایی که نزدیک به انتخابات ۹۸ می شویم و هنوز مشخص نیست اصولگرایانِ سیاست قرار است با چه سازوکاری و با لیدری چه کسی یا کسانی وارد صحنه انتخابات شوند. در این میان اما برخی زمزمه های خبری حکایت از آن دارد که طیفی از اصولگرایان وارد رایزنی و مذاکره با آیت‌الله علم‌الهدی امام جمعه مشهد شده اند تا او را محور و لیدر خود کنند.

زمزمه هایی که محمدعلی پورمختار عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس نیز آن را تائید کرد. البته صحبت با این نماینده اصولگرای مجلس به همینجا ختم نشد و پای اما و اگرها برای رسیدن به یک نقطه مشترک در جریان اصولگرایی نیز به میان آمد. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح این گفت‌وگوست:

این روزها از یک طرف می‌شنویم جامعه روحانیت مبارز جلساتش را با اصولگرایان شروع کرده است از سوی دیگر جبهه پایداری اعلام کرده است که مدلی برای انتخابات دارد که از آن پیروی می‌کند، شورای وحدت هم فعالیت‌های خود را دارد با این چندصدایی فکر می‌کنید اصولگرایان می‌توانند به وحدت برسند؟

جریان اصولگرایی باید در راستای بیانات رهبری یک جریان انقلابی باشد و نگاه همه تشکل های زیر مجموعه اصولگرایی نگاه انقلابی باشد. البته ممکن است سلایق متفاوت باشد کما اینکه در جریان اصلاح‌طلبی هم به همین منوال است و حتی ممکن است موجب تجزیه و خروج هم بشود. بر همین مبنا اینکه ما در امری مانند انتخابات به صورت صد درصدی به یک ائتلاف واحد برسیم ممکن است نشدنی باشد اما شعارها و اهداف مشترک است. به عبارت دیگر ممکن است در تعیین مصادیق ما اختلاف نظر داشته باشیم. یعنی یک جریانی اعلام کند اگر این افراد و اشخاص با این مشخصات وجود داشته باشند اینها به دیدگاه ما نزدیک‌تر است. یعنی خودشان را انقلابی‌تر بدانند و بر این اصل افرادی را که مورد تائید خود می‌دانند را معرفی کنند که آنها باید به مجلس بیایند.

آن طور که شما می‌گویید اشتراکات وجود دارد و نیاز به یک هماهنگی است تا سلایق مختلف کنار هم قرار بگیرد حال این اتفاق باید زیر کدام پرچم رخ بدهد؟

مانند همه دوره‌ها ما برای این منظور یک جبهه متحد تشکیل خواهیم داد.

مثلا قرار است شورای وحدت ایفای نقش کند؟

شورای وحدت هم نمونه‌ای از همان جبهه متحد است که می تواند منجر به یک وحدت در شعارها شود اما اینکه چه اشخاصی تائید شوند متفاوت است. البته این را هم به شما بگویم ما نوعا در شهرستان‌ها مشکلی نداشتیم و هرچه هست در تهران است. به هر حال تعداد نمایندگان بیشتر است و باید برای ۳۰ کرسی دست و پا بزنیم مضاف بر آنکه تعداد بزرگان و شخصیت‌های تاثیرگذار و داعیه‌داران در تهران بیشتر است. مسلم است توزیع کرسی بین هرکدام از این طیف های اصولگرایی برمبنای وزن و اثرگذاری که دارند موجب ایجاد دیدگاه های مختلف می‌شود و طبیعی است که اختلاف سلیقه در این زمینه رخ بدهد اما نهایتا قطع به یقین به وحدت خواهند رسید.

شما می‌گویید یک جبهه مشترک قرار است این وحدت را ایجاد کند در انتخابات قبل جمنا مطرح شد در این دوره شورای وحدت. به جمنا خیلی ایراد گرفته شد امروز چقدر احتمال دارد شورای وحدت به راه جمنا برود؟

حسن شورای وحدت این است که از همه جریانات اصولگرایی آنجا حضور دارند اما در جمنا فقط یک جریان خاص حضور داشت که تصمیم گرفت و کار را خواست پیش ببرد که نمی‌گویم بی نتیجه اما اثر بخش نبود ولی اینجا متفاوت است مضاف بر آنکه در اینجا بحث بر سر انتخاب ۲۹۰ نفر مطرح می‌شود و با ریاست جمهوری که انتخاب یک نفر بود تفاوت دارد یعنی در جریان انتخابات مجلس راحتتر می‌توان به وحدت رسید.

شما چقدر فکر می‌کنید آقای قالیباف و بحث نواصولگرایی‌اش بتواند کار را به دست بگیرد؟

بالاخره آقای قالیباف مانند بسیاری از جریانات و شخصیت های اصولگرایی دارای یکسری سیاست ها و اهداف ترسیم شده است و برای آن خط مشی در نظر گرفته و اعلام هم شده است. طبیعتا ذی‌مدخل هم هست و سهم خود را در این جریان دارد اینکه یک جریانی بیاید و برای خود به نوعی عمل کند که صد در صدی سهم به او برسد این امکان پذیر نیست. بنابراین ما ناگزیر به گذشت و پذیرفتن حق دیگران هستیم چرا که لازمه وحدت این است .

در این میان یک بحث دیگری هم مطرح است و آن اینکه قبلا آیت‌الله مهدوی کنی و مرحوم عسگراولادی به نوعی لیدری جریان اصولگرایی را به دوش میکشیدند امروز در غیاب آن چهره ها اصولگرایان به دنبال چهره جدید هستند حتی صحبت هایی شنیده می شود که با علم الهدی رایزنی شده است چقدر با این موضوع موافق هستید و این خبر صحت دارد؟

خوشبختانه در این جریان چهره های زیادی وجود دارد. کما اینکه در زمان آقای مهدوی کنی همین بزرگان بر آقای مهدوی کنی اتفاق نظر داشتند و لیدر این جریان شدند. امروز هم امثال آقای مهدوی کنی کم نداریم چه آقای علم الهدی چه آقای موحدی کرمانی و…بنابراین امروز هم چهره های زیادی داریم و هیچگاه خالی از چنین رهبرانی نبودیم و نخواهیم بود.

شما هم رایزنی با آقای علم الهدی را تایید کردید و هم از آیت الله موحدی کرمانی نام آوردید. این درحالی است که هردو چهره خطیب نماز جمعه هستند آیا ائمه جمعه می توانند از یک جریان حمایت کنند؟

بحث جناحی نیست بلکه بحث رهبریت است.

به هرحال موضوع رهبری یک جریان سیاسی است.

نه از نوع دخالت؛  یعنی اینگونه نیست که مستقیم دخالت کنند و از پشت تریبون نماز جمعه درباره یک جریان سیاسی صحبت یا آن جریان را تبلیغ کنند. از سوی دیگر ائمه جمعه بدون مشی سیاسی و نظر که نیستند و حتما همه آنها از جریان انقلابی هم هستند. مضاف بر اینکه وقتی افراد در این جایگاه قرار می‌گیرند در سطح ملی هستند و محدود به یک نماز جمعه خاصی مانند تهران و مشهد نخواهند بود لذا تصمیمات در اتاق‌های بسته گرفته می‌شود و اجرای ان توسط جریانات سیاسی است مثلا آیت‌الله مهدوی کنی هیچ‌گاه سخنرانی نمی‌کردند بلکه جریانات اصولگرایی خودشان تصمیمات را اجرایی می‌کردند.

چقدر اجماع بر موضوع رهبری چهره هایی چون آقایان علم الهدی و موحدی کرمانی وجود دارد ؟ 

هنوز اجماعی رخ نداده است یعنی در حد بحث و نظر است.

تمایل بیشتر به سمت آقای علم الهدی است یا آقای موحدی کرمانی ؟

اجازه بدهید مباحث به پیش برود.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *