شورای وحدت نیازمند یک عنصر وحدت بخش
- اکثریت طیفهای سیاسی اصولگرایان نوعی توافق نانوشته برحجت الاسلام رئیسی داشتند و او را يک رئیسجمهور بالقوهمیدانستند. با انتصاب سید ابراهیم رئیسی به ریاستقوهقضائیه یکعنصر وحدتبخش در میان اصولگرایان، درجایگاهی قرار گرفت که به اقتضای مسئولیت جدیدش دیگرنمیتواند حزبی و جناحی عمل کند و در مقام عمل، جبههاصولگرایی خالی از فردی شد که پیشتر نقش کلیدی در اتحاداصولگرایان داشت؛ شاهد مثال این مدعا اجماع عموماصولگرایان بر رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری سال96 بود و حتی او توانست در نگاه پایداریها گوی سبقت را ازفردی مانند سعید جلیلی نیز برباید. البته انشقاق در ميان ایننيروها تنها به بعد از رياست رئيسی بر قوه قضائيه مربوطنمیشود و شايد بتوان سرآغاز اين اختلافات را مربوط به دورانبعد از انتخابات رياستجمهوری سال96 دانست؛ زمانی کهمحمدباقر قالیباف با اعلام جریانی جدید به نام «نواصولگرایی»خود را از جمنا جدا کرد و پس از جدایی او جبهه پایداری وجبهه پیروان خط امام و رهبری به انحاء مختلف از بدنه جمناجدا شدند. البته این انشقاق با حضور فردی مانند رئیسی دیرینپایید و چندی بعد شورای وحدت با ساختاری منسجمتر برایگردهمآوردن طیفهای مختلف اصولگرایی تشکیل شد. شایدتشکیل سریع این شورا بیارتباط با هدفگذاریهایاصولگرایان در انتخابات مجلس پیش رو و حتی انتخاباتریاستجمهوری سال1400 نیز نبوده باشد و ایشان برای نیل بهاهداف سیاسی خود تمام تلاششان را برای احیای یک تشکلوحدتبخش دیگر به کار گرفتند. شورای وحدت شکل گرفت واکثریت اعضای این شورا ابراهیم رئیسی را به عنوان رئیسشورای وحدت برگزیدند؛ به نظر میرسید که شورای وحدت بامحوریت رئیسی میتوانست اصولگرایان را در دو انتخابات مهمپیش رو منسجم و حتی پیروز کند تا آنکه حجتالاسلام رئیسیمسئولیت مهم ریاست قوه قضائیه را عهدهدار شد. در چنین فعلو انفعالی برخی رسانه ها خبری مبنی بر ریاست حداد عادل برشورای وحدت را منتشر کردند. با انتشار این خبر، سخنانضدونقیضی بهراه افتاد. بهنحوی که برخی آن را صحیح و برخیدیگر درصدد تکذیب آن برآمدند که همین تناقضگوییهایفعالان اصولگرا حکایت از نبود اتحاد کامل بر فردی مانندحدادعادل داشت. گرچه حدادعادل مورد قبول دو طیف جمعیترهپویان انقلاب اسلامی و جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامیاست اما سنتی ها او را نماینده خود نمیدانند. جبهه پایداریهم که از اساس به چنین تشکیلاتی تن نمیدهد؛ چنانکهآقاتهرانی، دبير كل جبهه پايداری چندی پیش گفته بود: «ما باهيچكسی از قبل نمیبنديم؛ فقط نگاه میكنيم كه چه كسیاصلح است، چه از پايداری باشد چه نباشد. ما تجربه ائتلاف راداريم، نتيجه آن را هم ديديم كه حتی يکنفر از ليست هم واردمجلس نشد».
این سخنان حکایت از آن داشت که جبهه پایداری بنا ندارد باشورای وحدت همسو باشد. البته آنها پس از رئیسی بهخاستگاه اصلی خود نیز بازگشتند و مدام بر دو واژه انتخاب«اصلح» برای ریاستجمهوری و «صالحین» برای مجلساصرار میورزند؛ چنانکه سلیمانی، عضو شورای مركزی جبههپايداری گفته بود: «همه اقدامات ما بر اين متمركز است كهمجلس به دست صالحين بيفتد و مجلس آينده يکمجلس انقلابیبه معنای واقعی باشد».
غلامرضا رضوانی، عضو ديگر شورای مركزی جبهه پایداری همدرباره نحوه ورود انتخاباتی اين جبهه به انتخابات اظهار كردهبود: «نحوه ورود تاكتيک است و تابعی از استراتژی است. استراتژی ما انتخاب اصلح است. ما هميشه ورود گفتمانی وانقلابی به عرصه انتخابات داشتهايم. در اين دوره نيز تاكيد برهويت انقلابی است و نحوه ورود تابع تكليف ما در شرايطاست».
تاکید بر واژههایی مانند اصلح و صالحین در نگاه ابتداییامری آشکار است و هیچ جناحی نیست که در ادعاهای خود ازورود نیروهای صالح به مجلس یا برگزیدهشدن نیروی اصلح بهسمت ریاستجمهوری مخالفت کند اما تکرار آن كليدواژهها ازسوی نيروهای پایداری نشان از جدایی ضمنی آنها از دیگرنیروهای اصولگرا دارد؛ به نحوی که آنها در مقام نظر و عملرویکرد تمام طیفهای اصولگرایی به جز خود را مبتنی بر اصولو هویت انقلابی نمیدانند. با چنین رویکردی ایشان به مراتباولی بر سر فردی مانند حدادعادل با طیفهای مختلف به توافقنمیرسند.
اگر چنین کشمکشهایی ادامه داشته باشد و تا روز انتخاباتحل نشود، شاید سخت باشد که بتوانیم اصولگرایان را فاتحانمیدان بدانیم. اصولگرایان باید در صدد یافتن یک رئیسی دیگربرای خود باشند و نمیتوان انتظار داشت که حدادعادل نقشمهره پیونددهنده طیفهای مختلف اصولگرایان را ایفا کند. بههر روی باید دید که اصولگرایان در مقام عمل تا چه میزانمیتوانند در دو انتخابات سرنوشتساز پیش رو با یکدیگرهمگرایی داشته باشند زیرا بهنظر میرسد در شرایطی که دولتفعلی نتوانسته است پاسخگوی نیازهای مردم باشد واصلاحطلبان نیز به میزان زیادی در روی کارآمدن چنین دولتینقش داشتهاند، اصولگرایان میتوانند با اتحاد درونی و ارائهیک لیست و یک نامزد واحد برای مجلس و ریاستجمهوری بررقیب سنتی خود پیروز شوند. در نهایت اینکه برخی می گوینداصولگرایان از شورای وحدت عبور کرده و به کانون های وحدتبخش سابق خود یعنی روحانیت باز می گردند. مانند سال هاینه چندان دور که اصولگرایان با مراجعه به جامعتین هم به وحدتمی رسیدند و هم به نتیجه مقبول.
علی روغنگران
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.