سیری در تئاتر کودک

اهمیت تئاتر کودک حقیقتی انکار ناپذیر است که بسیاری از بزرگان عرصه هنر و ادبیات و حتی صاحب‌نظران مسائل تربیتی و روانشناسی کودکان و نوجوانان به آن واقف بوده و همواره مقوله تئاتر کودک را به عنوان عرصه‌ای جهت بروز و رشد استعدادها و خلاقیت‌های کودکان و … مورد توجه قرار داده‌اند. تئاتر کودکان از بزرگ‌ترین ابداعات قرن بیستم بوده‌است. این نوع تئاتر قوی‌ترین معلم اخلّاق و بهترین انگیزه به سوی بهزیستی است که نبوغ آدمی آن‌ را آفریده‌است.  بسیاری از بزرگان عرصه هنر و ادبیات و حتی صاحب‌نظران مسائل تربیتی و روانشناسی کودکان و نوجوانان به آن واقف بوده و همواره مقوله تئاتر کودک را به عنوان عرصه‌ای جهت بروز و رشد استعدادها و خلاقیت‌های کودکان و … مورد توجه قرار داده‌اند. حدود نیم قرن از شکل‌گیری تئاتر کودک و نوجوان در ایران می‌گذرد.اما متأسفانه این جریان نمایشی جز در مقاطعی کوتاه هرگز مورد توجه دست‌اندرکاران، متولیان و مسئولان امر قرار نگرفته‌است.

 

 

کودکان و تئاتر

به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران هرگونه سرمایه گذاری مادی و معنوی و برنامه‌ریزی عمیق و دراز مدت جهت رشد و اعتلای جامعه می‌بایست با کودکان آغاز شود. کودکانی که وارث و حافظ تمدن آینده‌اند. بنابراین هرقدر کودکان به لحاظ رشد ذهنی و ادراک معنوی غنی و پربار گردند در حقیقت تمدن انسانی پربار می‌شود. یک نمایشنامه خوب کودک دقیقا همان مشخصات نمایشنامه بزرگسال را دارد به اضافه این‌که باید در فرصتی کوتاه به انجام برسد و موجز باشد تا کودک را جذب کند. باید سرگرم کننده هم باشد و به لحاظ تربیتی، چیزهایی به او بدهد.تئاتر کودک، تئاتری است دراماتیک؛ با تمام آن چیزهایی که در تئاتر بزرگسال هست،مثل گره افکنی، تحول شخصیت و گره‌گشایی. این‌ها چیزهایی است که همواره برای بچه‌ها جذاب است. کودک از سه سالگی شروع به یادگیری می‌کند و پس از آن وارد مرحله نوجوانی می‌شود. در واقع پانزده یا شانزده سالگی مرز نوجوانی است به جوانی.

تئاتر کودک از این منظر به دو بخش تقسیم می‌شود: تئاتر دوره کودکی و تئاتر نوجوانی.ویژگی درام برای کودکان و نوجوانان ارتباط با عقل تماشاگر و به فعالیت درآوردن خرد کودک است. جوهر فکری درام کودک را در یک کلام می‌توان حل مشکلات قهرمان به یاری عقل کودک دانست. مهمترین ویژگی تئاتر کودک و نوجوان تعلیم دادن نیست بلکه کشف کردن است.

تئاتر کودکان و نوجوانان تئاتری است مبتنی بر مسائل مبتلا به کودکان و نوجوانان که یا توسط بزرگسالان یا خردسالان به اجرا درمی‌آید.

 

تفاوت های تئاتر کودکان و بزرگسالان

طبیعی است که این نوع تئاتر همواره تفاوت‌های اساسی با تئاتر بزرگسالان دارد. برای این‌که در تئاتر بزرگسالان به دلیل ذهنی، عقلی و وضعیتی که به هرحال مخاطب پیدا کرده، برای پذیرش داستان، ممکن است شیوه‌های مختلفی را نویسنده و کارگردان اتخاذ کند. اما در تئاتر کودکان الزاماً در هر اجرا ما نیازمند آن هستیم که اول مخاطب را جذب کنیم و بعد بتوانیم مسئله‌ای را منتقل کنیم.نمایش خیلی شبیه به بازی است. تا آنجا که به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران امر نمایش و حتی روانشناسان کودک اصل نمایش بازی است. نمایشگران نقش‌ها را بازی می‌کنند و به همین جهت به آنان بازیگر گفته می‌شود. تئاتر برای کودکان باید شاد باشد و آزادی، شور و هیجان به ارمغان بیاورد. نمایش دل‌مرده، کشدار و بی‌تحرک به درد کودک نمی‌خورد چرا که کودک جهان را با ریتم خود می‌فهمد و بنابراین تحرک، ریتم و ضرباهنگ باید بسیار زیاد باشد. مهمترین ویژگی اجرایی تئاتر برای کودکان این است که چون کودک نمی‌تواند زیاد تمرکز کند و لازم است که او را پیوسته جذب کرد، شیوه ارتباط با او می‌بایست شیوه ارتباط زنده باشد. یعنی مدام او را دعوت به شرکت در فعالیت نمایشی از طریق کف‌زدن و عرض‌اندام کردن قهرمان و کمک کردن به او در ماجرا کرد. این امر از طریق شرکت بی‌واسطه و در لحظه و زنده تماشاگر خردسال در طی روند اجرای نمایش میسر می‌شود.نمایش خلاق شکلی از وانمودبازی است. یک تجربه سازمان یافته‌است که با دقت طراحی می‌شود و به اجرا در می‌آید. کودکان به‌وسیله نمایش خلاق، صحنه، رویداد، مشکل یا واقعه برخاسته از ادبیات کودکان را با هدایت آموزگار، خلق یا بازآفرینی می‌کنند. این فعالیت نمایشی به‌ وسیله کودکان مورد بحث قرار می‌گیرد. همچنین به‌ وسیله خود آن‌ها طراحی و ارزشیابی می‌شود. گرچه در اجرای نمایشی خلاق که کودکان در آن نقش‌آفرینی می‌کنند، کم و بیش از تکنیک‌های نمایشی استفاده می‌شود، اما این فعالیت را نمی‌توان به معنی سنتی آن نمایش خواند. در اینجا نمایشنامه هرگز مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.

 

ویژگی های تئاتر کودکان

تئاتر ویژگی‌های خودش را در ارتباط با کودک دارد. مهمترین عنصر حیاتی و خاص تئاتر، زنده بودن کلام و حرکت است. کودک واژه و جملات را از دهان بازیگری می‌شنود که او را به‌واقع می‌بیند. انگار کودک به دنیای رمزآمیز و شگفتی پا می‌گذارد. اگر کار هنرمندان بر دل او بنشیند، کودک خودش را در چرخه زندگی می‌بیند و با نقش‌های گوناگون هنرمندان همذات‌پنداری می‌کند.ضرورت تئاتر کودکان را باید از دو زاویه مورد نظر قرار داد؛ یکی از جهت منافعی که از آن متصور است و دیگر آن‌که به عنوان یک وسیله و روش آموزشی می‌توان از آن سود جست.در تئاتر کودک و نوجوان براساس استعداد بازیگر، نقش‌ها را تقسیم نمی‌کنیم بلکه برای تمرین زندگی است که چنین کاری را می‌کنیم.برای هر کار فرهنگی و هنری مربوط به کودک و نوجوان حتما باید یک روانشناس بالینی و تربیتی حضور داشته باشد تا آن برنامه یا کار، عوارضی برای مخاطب خاص خود نداشته باشد. حتی برای کارهایی که در صدا و سیما تولید می‌شود هم مشکلات و حتی بدآموزی‌هایی دیده می‌شود.خیلی از تئاترها یا تولیدات تلویزیون بچه‌ها را می‌ترسانند یا اثرات سوء بجا می‌گذارند و تامین سلامت از دست رفته خیلی طول می‌کشد. خیلی کلمات و رفتارها و الگوهای غلط در برنامه‌های تولید شده در هر حوزه‌ای موجود است که نیاز به نظارت دارد. این نکته را هم از یاد نبریم که دانشجوی تئاتر پولدار نیست، استعداد و شوق و انرژی‌اش زیاد است، اما هم حمایت و هم تشویق می‌خواهد. دانشگاه در این عرصه می‌بایست با وزارتخانه و حوزه هنری و سایر نهادها مرتبط شود تا این دانشجو به تخصصش بپردازد و نمایش‌های کیفی اجرا کند.در مجموع باید به سطح کیفی و کمی تئاترها دقت کنیم ، بعد باید از خودمان بپرسیم مثلا تئاتر مدرسه در کجا ایستاده است و درحالی که این تئاترها با فطرت گرایش به بازی کودکانه‌ای چون عروسک بازی و ماشین بازی و … آیا آموزش و پرورش از این قابلیت مهم و کارساز بهره برداری می‌کند. آیا در سایر مراکز برای پیوند تئاتر با نیازهای تربیتی خانوادها اقدامات بایسته صورت می پذیرد؟

سعید بابایی

image_print
6 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *