روحانی و چالش میزان محبوبیت

انتخابات مجلس یازدهم، سال آینده برگزار می شود. تحلیلگران سیاسی احتمال می دهند که میزان مشارکت در این انتخابات به اندازه انتخابات مجلس دهم نباشد و کاهش یابد.

در یک سال اخیر، میزان محبوبیت حسن روحانی به طرز ملموسی پایین آمده است. مهم ترین دستاورد دولت روحانی، لغو بخش مهمی از تحریم ها در چارچوب “برجام” بود. این دستاورد، ایران را به طور نسبی به بازارهای جهانی متصل کرد، داد و ستدهای ایران با جهان از سر گرفته شد، گردشگران خارجی روانه ایران شدند، اندک اندک سرمایه گذاری خارجی در ایران شکل گرفت، قیمت ارز، به ثبات نسبی رسید و … .

اما ناگهان ترامپ از راه رسید و در کنار تمام معاهدات بین المللی که بدان ها پشت کرد، آمریکا را از برجام خارج ساخت و جهان را تهدید کرد که اگر با ایران کار کنید، دیگر حق حضور در بازار آمریکا را نخواهید داشت.

بدین سان، همه دستاوردها به ناگاه در معرض تهدید و فروپاشی قرار گرفت، شرکت هایی که به ایران آمده بودند، یکی پس از دیگری خارج شدند، روند سرمایه گذاری متوقف شد، نرخ ارز و مشخصا دلار و یورو سر به فلک نهاد و متعاقب آن، قیمت کالاها در کشور رو به فزونی گذاشت.

روحانی و دولت اش نیز در این میان عملکرد چندان قابل قبولی از خود به نمایش نگذاشتند و در این میان، جریان مخالف دولت نیز که قدرت سیاسی و رسانه ای بی نظیری در اختیار دارد، روند تخریب دولت را تشدید کرد.

همه این ها دست به دست هم داده اند تا مردمی که سال گذشته با هزار امید و آرزو به روحانی رای داده بودند، از وی نا‌امید شوند و بدین سان میزان محبوبیت او به کمترین میزان در 5 سال گذشته برسد.

اگر این وضعیت ادامه یابد، بخش مهمی از رای دهندگان روحانی احتمالا پای صندوق رای نخواهند آمد: تعدادی از رای دهندگان اصلاح طلب و تعداد بیشتری از قشر خاکستری جامعه که نه اصلاح طلب اند و نه اصولگرا ولی در چند انتخابات اخیر به نفع جریان اصلاح طلبی وارد گود شدند.

در مقابل، جریان اصولگرا، علاوه بر آن که رای دهندگان سنتی ثابت خود را دارد، از همین الان بر روی رای بخش خاکستری جامعه که فاقد گرایش خاص سیاسی هستند حساب ویژه ای باز کرده است چرا که فشارهای اقتصادی – فارغ از دلایل- آنها را از رای به جریان اصلاح و اعتدال، پشیمان کرده است.

این موضوع در تاریخ انتخابات ایران مسبوق به سابقه است. مردم ایران در انتخابات 1376(ریاست جمهوری)، 1377(شوراها)، 1378 (مجلس) و 1390 (ریاست جمهوری) به اصلاح طلبان رای دادند اما چون در به دست آوردن سقف مطالبات اصلاح طلبانه به نتیجه نرسیدند، دلزده شدند و فردی مانند احمدی نژاد سر برآورد که حتی به اصولگرایان هم وفا نکرد. بدین سان تمام دستاوردهای کشور در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به قهقرا رفت و روند رو به نزول کشور آغاز شد.

اینک در شرایط مشابهی هستیم با این تفاوت که جریان اصلاحات نه آن انسجام قبلی را دارد و نه حامیان مردمی اصلاحات، مطالبات حداقلی دارند.

با استمرار وضعیت موجود، کاهش مشارکت مردم در انتخابات و شکل گیری مجلسی با اکثریت مطلق اصولگرایان – و حتی اصولگرایان تندرو – دور از انتظار نیست.

مجلس اصولگرای یازدهم می تواند با تکیه بر نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی ناشی از تحریم ها، روحانی را استیضاح و برکنار کند تا یک بار دیگر قصه اصلاح طلبی در ایران، بدفرجام شود و ماجرای احمدی نژاد به شکلی دیگر و با افرادی دیگر تکرار شود؛ پایانی که صد البته خود اصلاح طلبان نیز در شکل گیری آن، سهیم و مقصرند.

انتهای خبر/علی روغنگران

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *