هنر قربانی اقتصاد

در دنیای امروز ما مرز میان علوم و دانش و اقتصاد، هنر است که به نام هنرهای فی بینابینی نامیده می شود و با شتاب چشمگیری  در حال شکل گیری مرزهای جدید خود هستند. امروزه تاثیر هنر برعلوم و یا علوم بر هنر و یا حتی تاثیر جامعه شناسی بر هنر و یا بلعکس و یا تاثیر هنر بر اقتصاد بشدت مورد توجه کارشناسان  و جامعه شناسان هنری و اجتماعی قرار گرفته است.

شاید اگر در گذشته به یک اثر تنها به عنوان یک اثر تزئینی و یا تنها کاربردی نگریسته می‌شد ، امروز باید دامنه تاثیرات آن را در بسیاری جهات دیگر مورد مطالعه و بررسی قرار داد، عصر حاضر تاثیرات اثر هنری را بر جامعه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی مورد توجه قرار می‌دهد. رویدادهای مختلف هنری که در نقاط مختلف دنیا برگزار می‌شوند نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

اگر نگاهی نه به دور دست ها و همین شهر و دیار خودمان و عنوانی به نام پدیده بیندازیم در اندک جستجویی به مشکلات پدیده و سهام داران آن پی خواهیم برد و گونه هایمان از اشک غم خیس خواهد شد.

مشکلات این  پروژه  چندی است گریبان و گلوی  پروژه اقتصادی گردشگری مشهد را فشرده و نفس سهامدارانش را به سختی از گلویشان بیرون می راند . مجموعه ای عجیب و عظیم در شهر شاندیز که پویایی و تحرک اش را به یک باره به سکون و رخوتی نسبتا طولانی بخشید و انگار خاک مرده ای بر این پروژه پاشیده باشند و نام گورستان پدیده به این مجموعه بیشتر خواهد آمد. تلاش برای خروج از این شرایط با وجود سایه سنگین مشکلات اقتصادی تاکنون خیلی موثر نبوده است…علی ای حال در پایان سال ۱۳۹۵ راهکاری نو برا پویا تر شدن و بهبود رونق این مجموعه اندیشیده شد.

این بار‌ هنر که قرار بود به فروشگاه ها و مغازه های تجاری رونق  تازه ببخشد، چیزی شبیه به هنر شهری که پیشتر توانسته بود در برخی شهرهای کشور هم زمان با نوروز موجب نشاط شهروندان گردد. اما آیا داشتن عنوان شهر در مجموعه ای  که به شهر رویایی پدیده خوانده می‌شد، می‌توانست از ابزار هنر شهری  و هنر عمومی برای این منظور بهره بگیرد!؟

آنچه مشخص است، داشتن لغت مشترک شهر نمی‌توانست هنر عمومی بخصوص نوع پاپ آرت را به جایی بکشاند که چند سال قبل هنر ناب تری را در خود جای داده بود! مجموعه آثاری از هنرمندان کشورهای مختلف که چند سال قبل در قالب یک سمپوزیوم توانسته بود، آثار فاخری را در  این مجموعه ایجاد کند. مجموعه ای از قوی ترین آثار هنرمندان مختلف با متریال های مختلف، از سنگ خارا و سخت  گرفته تا آهن و سیمان و…که با توجه به جایگاه مشهد در هنر شهری کشور سطح اکثر آثار مجموعه پدیده از لحاظ تکنیک ، محتوای ، فرم بسیار قابل قیاس به آثار شهری انجام شده در چند سال قبل نیستند.

گرچه در این یادداشت قصد مطابقت و ارزش‌گذاری را نداشته و و در این چند سطر نخواهید گنجید .

در این یادداشت با صدها اثر مختلف شاید نیاز به مطالعه میدانی باشد اما می‌توان از مولفه های مختلفی مثل سفارش دهنده دولتی و داوری و زمان کوتاه ساخت و تجربه اندک هنرمندان محلی و… باعث این تفاوت عظیم باشیم.

آثاری که در ابتدای سال جاری در سمپوزیوم پدیده در منظر هنردوستان و مردم قرار گرفت، هر چند  سعی شده بود  که  با رنگ های شاد و ابعاد بزرگ و نیز  برخی آثار کپی در میان آثار بدون رنگ و حتی گاها استفاده از رنگ زنگ ‌زدگی و اصالت رنگ و ماده خود را به دید مخاطب تحمیل کند و حتی برخی آثار عنوان پاپ را هم نمی‌توانست بر دوش بکشد و کارهای کپی از کتاب‌های کودک و بدون اصالت ماده، دوباره فضای کودکانه ای در پیش روی مخاطبانشان بد چشمی کرد.

با این تفاوت که این بار در میان آثار  حجم و مجسمه و موزه ای باز این ترکیب ناموزون محصولی بنام شتر گاو پلنگ را بخورد مخاطب گذارد. به راستی در میان موزه ای روباز که در استان و کشور بی همتا بود و بنا بر مشکلات اداری و یا اقتصادی گریبان‌گیرش کشتی اش به زمین نشست و لنگر زنگ زده اش خود سمبلی از هنر مدرن امروزی را نشانه رفت .

آیا برای نجات مالی و رونق اقتصادی پدیده، بردن مجسمه و عروسک های رنگارنگ ، ذبح هنرنبود!؟  اکنون که سخن به اینجا رسید؛ باید از مدیران و مسئولان پدیده پرسید، براستی برای حفظ آثار هنری پدیده برنامه ای دارید!؟  آثاری که مانند غولها رنگ و روی چندانی ندارند ، شاید بچشم تا آشنا به هنر قراضه هایی از آهن و تکه های از سنگ بنظر رسد..

ولی باید در نظر داشت ، این آثار اگر‌ چه پیشتر متعلق به مجموعه پدیده بوده اند ولی اکنون این آثار مالکان معنوی  دیگری میتوان برای آنها برشمرد و آن مردم هستند؛  شاید این مالکیت تقسیم بر فرد یا افراد خاصی نشود ولی این مجموعه آثار معاصر هنری جزوی از هویت منطقه شده اند و قسمتی از هویت جامعه ما را رقم زدنند ، بنابراین امیدوارم با این نگاه و رویکرد در حفظ و نگه داری آنها تلاش جدی تری داشته باشند، این آثار سرمایه های ارزشمندی نیز هستند، با رونق بازار هنر و یا ارزش گذاری  از این آثار پی به ارزش واقعی آنها می‌توان برد.

این آثار بر سواد بصری مردمی که بازار پدیده و رستوران‌هایی را انتخاب کرده اند همواره در حال تاثیر و تبیین است.  فراموش نکنیم این مجموعه اولین مجموعه تجاری بود که هنر را در کنار فعالیت تجاری خود برای ناظرین و عابرین تعریف کرد تا چشم ها در کنار مناظر زیبا و فروشگاه های مدرن از آثار هنری با شیوه های نو بی بهره نباشند. پدیده شاندیز تلاقی است بین تجارت و هنر . مجموعه دی دی در شهر ایزد شهر نیز با این رویکرد الفتی بین فروشگاه های تجاری و اثر هنری ایجاد کرده…هر چه است این گونه اقدام های نادر نیاز به حمایت دارند و برای تداوم و برنامه ریزی در رویدادهای آن و یا ادامه فعالیتشان، چشم اندازی صحیح و اصولی می طلبند.
انتهای خبر/صالح موسویان

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *