«دولت سایه» سعید جلیلی به کما رفت
«دولت سایه»، برنامه جدید آقای هسته ای سابق برای عرض اندام در سپهر سیاست بود تا جایی که با وجود مخالفت اصولگرایان او باز هم مسیر دلخواه خودش را پیش گرفت، اما خاموش شدن یکباره چراغ جلسات این دولت گویی حکایت از به اغما رفتن زودهنگام آن دارد.
در حالی که یک بنر که روی آن نوشته شده است «سلسله جلسات سایه تمدن اسلامی برای تایید، تکمیل و تصحیح برنامههای دولت دوازدهم »، به پس زمینه ثابت عکسهای سعید جلیلی پس از انتخابات تبدیل شد تا مرد بازمانده و دورمانده از «قبیله اصولگرایان» و انتخابات ثابت کند، هنوز در صحنه سیاست امکان نقش آفرینی دارد.
گویی جلیلی این بار قرارش را براین گذاشته بود تا در مسیری جدا از مسیر حرکت اصولگرایان فضا را برای ورودش به انتخابات 1400 فراهم سازد و دولت سایه همان راهکاری که او برای خود یافته بود. دولت در سایه ای که نه فقط کنایه اصلاح طلبان و دولتیها را به دنبال داشت که برخی هم طیفان او در جریان اصولگرا را هم گلایهمند و ناراضی کرده بود. جلیلی اما با وجود مخالفتها، جلسات دولت در سایه را تعطیل نکرد و تا چند ماه خبرهایی پی در پی از محتوای جلسات منتشر می شد.
اما دولت در سایه مدتی است که در حاشیه خبرها قرار گرفته و خبری از آن نیست، پشت پرده این سکوت و تعطیلی چیست؟
انتخابات 92؛ شروع ساز مخالف جلیلی برای اصولگرایان
جلیلی که در روزهای حضورش در قامت یک دیپلمات هستهای، تصویر یک دیپلمات آرام را از خود در ذهن هم طیفانش ثبت کرده بود با شروع شدن ماراتن انتخابات، به یکباره پرده از چهره خود برداشت.
به لطف چهره سازیهای عجیب احمدینژاد در دوران ریاستش، سعید جلیلی هم سال 92 فرصت را برای عرض اندام در کارزار انتخاباتی مناسب دید و برخلاف برنامه اصولگرایان وارد گود شد.
اصولگرایان که ائتلافی سه گانه متشکل از حداد عادل-محمدباقر قالیباف-علی اکبر ولایتی را برای دست یافتن به صندلی پاستور چیده بودند، با یک گزینه خاص به نام سعید جلیلی رو به رو شدند، گزینه ای که با حمایت جبهه پایداری و آیت الله مصباحی یزدی خود را به ماراتن انتخابات 92 رساند.
جلیلی برای رسیدن به خط پایان شیوه خاص خود را پیش گرفت. او که در دولت احمدی نژاد رشد یافته بود، برخلاف سایر کاندیداها مسیر تخریب احمدینژاد را پیش نگرفت. او بیشتر کمر همت به تخریب دیگر مردان اصولگرای حاضر در انتخابات -و صدالبته رقیب اصلیش یعنی حسن روحانی- پرداخت تا آنجا که مناظره ولایتی و جلیلی در سال 92 بر سر سیاست خارجی به چالشی اساسی میان این دو چهره برخواسته از اردوگاه اصولگرایی تبدیل شد.
البته انتخابات 92 نقطه پایان اختلافهای جلیلی با بدنه اصولگرایی نبود، چه آنکه با پا گرفتن جمنا برای انتخابات 96، باز هم جلیلی بود که سازش را برای نواختن اختلاف در خیمه اصولگرایان کوک کرد. همانطور که در همان روزهای شروع به کار جمنا گفته بود « قرار نیست “وحدت قبیلگی” باشد، قرار ما این است که “وحدت گفتمانی” باشد. » در روزهای منتهی به انتخابات هم با نپذیرفتن ساز و کار جمنا، نشان داد که به گفته خودش، مخالف این رفتارهای قبیلهگرایانه است.
او که گمان میکرد در انتخابات 96 هم میتواند نظر پایداریها را به سوی خود جلب کند با دلخوری شرایط جمنا را نپذیرفت. در همان روزها یکی از کانالهای منتسب به جلیلی در رابطه با جدایی او از جمنا نوشت:« جمنا طراحی شده بود كه به بدنه حزبالله در راستای منافع قدرتطلبانه قبایل مختلف اصولگرایی به اسم منافع مردم لگام بزند. علاوه بر مکانیزم معیوب و غیرشرعی جمنا، دلیل اصلی عدم پذیرش جلیلی، تعهدگیری جمنا مبنی بر انتخاب کادر دولت آینده توسط این گروه بوده است. در نتیجه این نامزد که سومین رای در رای گیری اولیه بدنه جمنا داشته است را به بهانههای واهی کنار میگذارند چون قائل به سهم دهی به قبایل قدرت نبوده است!»
اما سرانجام کارها بر وفق مراد جلیلی و یارانش پیش نرفت و او در روزهای باقیمانده به انتخابات پرچم سفید را به نشانه تسلیم بالا برد. هرچند او در بیانیه انصرافش از کاندیدای خاصی حمایت نکرد اما حضور چهرههای نزدیک به جلیلی در ستاد رئیسی همه واقعیت را برملا ساخت. در واقع جلیلی تلاش کرد تا با این گردش لحظه آخری بقای سیاسی خود را تضمین کند.
دولت سایه؛ تلاش جلیلی برای زنده ماندن سیاسی
طومار انتخاباتی اصولگرایان در سال 96 همچون انتخابات 92 با شکست در برابر شیخ حسن روحانی بسته شد، اما سعید جلیلی بنا نداشت که به راحتی از سیاست خداحافظی کند.
دولت سایه، برنامه جدید آقای هسته ای سابق برای عرض اندام در سیاست بود تا جایی که با وجود مخالفت اصولگرایان او باز هم مسیر دلخواه خودش را پیش گرفت.
«بحث دولت در سایه از طرف هیچ کسی جز آقای سعید جلیلی مطرح نشد. من در هیچ جمع اصولگرایی نشنیدم که چنین چیزی شکل گرفته یا اجرایی شده باشد و اطلاعی ندارم که حتی طرحی برای آن در نظر گرفته شده باشد.» این گفته حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی موتلفه تنها واکنش اصولگرایان نسبت به این اقدام سیاسی جلیلی نبود چه آنکه باهنر هم انتقاد تند و تیزی دولت سایه، وارد کرده بود:« من نظرم این است که بدون وجود حزب چارچوب دار این کار عبث است و معنا ندارد. وقتی ضوابط حزب وجود نداشته باشد، افراد به هیچ تعهدی پایبند نیستند و لازم نیست که پایبند باشند.»
جلیلی بدون گوشه چشمی به انتقادهای هم مسلکهایش، سلسله نشستهایی که از نخستین روزهای بعد از انتخابات 96 کلید زده بود را پی گرفت. وزارتخانههای جهادکشاورزی، اقتصاد،شهرسازی،صنعت، ارتباطات،نفت و تعاون دولت دوازدهم، هفت وزارتخانه ای بودند که در ماههای پس از انتخابات در نشستهایی تحت عنوان دولت سایه با ریاست جلیلی و چهرههای دولت سابق مورد بررسی قرار گرفتند.
اما این نشستها بعد از آنکه از سوی چهرههای اصولگرا و حتی رسانههایشان مورد توجه قرار نگرفتند، از مسیر خود خارج و بیشتر به انتقادهایی یک جانبه محدود شدند. گشتی کوتاه در گروههای تلگرامی نزدیک به سعید جلیلی حکایت از آن دارد که برنامه انتقاد از دولت که در پوسته دولت سایه پیچیده شده بود تا جلیلی را در عرصه سیاست زنده نگه دارد، به کما رفته است.
در واقع این دیپلمات هستهای برآمده از دولت مهروزی پس از آنکه راه یافتن به پاستور برایش میسر نشد، با رمز واژه دولت سایه آن هم با وجود انتقادهای اصولگرایان تلاش کرد تا خود را در سیاست نزده نگه دارد، رمز واژه ای که گویا فعلا برای او دستاوردی نداشته است.
منبع: نامهنیوز
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.