خرافات مشغول کارند
طبق عادت هر روز وقتم که آزاد شد به جای اینکه سراغ کتاب بروم، یک گوشه دنج پیدا کردم و چنان غرق گوشی شدم که زمان و مکان فراموشم شد. این روزها فضای مجازی دیگه جایی برای وقت آزاد نمیگذارد و به صورت یک پکیج کامل پاسخ تمام نیازهای روزمره را میدهد. از لایک کردن نقاط دیدنی جهان به جای مسافرت بگیر تا خندیدن به تمام مسایل مهم روز که به صورت جک در اختیار است. بگذریم که بسیاری آپشنهای دیگری هم دارد که واقعا در این مقال فرصت بررسی آن نیست.
اما دیروز چشمم به پیجی خورد که هم برایم عجیب بود و هم بسیار وسوسه کننده؛ فالقهوه و تاروت آنهم به صورت مجازی. با اینکه زیاد به این مسائل اعتقاد ندارم اما برایم جالب شد تا سری به پیج بزنم، عکسهای پیج بیشتر مربوط به لیوانهای خالی قهوه بود که مشتریان و مخاطبین فرستاده بودند اما جالبتر کامنتهایی بود که زیر عکسها بود.
بگذارید چندتایی را برایتان بخوانم: “واقعا باورم نمیشه همهاش درست بود”، “خیلی ممنون کاش زودتر با شما آشنا میشدم تا این همه بلا سرم نمیومد”، “حالا باید چیکار کنم فریال عزیز با این چیزایی که شما گفتید دیگه زندگی کردن فایده نداره” … و بسیار ازین دست پیامها که بر صحت کار این پیج صحه میگذاشتند و من را بیشتر وسوسه میکرد تا یکبار هم که شده از آیندهام چیزهایی بدانم.
اولین پیام را که ارسال کردم استرس عجیبی داشتم اما صاحب پیج که بانو فریال نام داشت با آرامشی عجیب و لحنی که انگار سالهاست من را میشناسد جواب داد. او بعد از چندتا سوال شماره کارت بانکی برایم ارسال کرد و قرار شد به همان شکلی که توضیح داده بعد از خوردن قهوه و البته نیت کردن عکس تهمانده فنجان قهوه را برایش ارسال کنم و آنهم بعد از دریافت رسید پولش از آیندهام بگوید.
تمام کارها را طبق برنامه انجام دادم و حس عجیبی داشتم انگار وسط بازی هستم که خودم انتخابش نکردم تمام لحظاتی که منتظر پیامش بودم به این فکر میکردم که چه چیزی از آیندهام خواهد گفت. شاید در آن نیم ساعت تمام آرزوهایم را مرور کردم تمام دردهای گذشتهام، وسط تمام این فکرها بودم که صدای پیام گوشی ترسی عجیب در دلم ریخت، حتی جرات خواندن پیام را هم نداشتم برای یک لحظه یاد آن کامنتها افتادم، اگر خبر بدی داده باشد چه…
چند لحظهای معلق روی زمین و آسمان بودم آنهم منی که هیچ وقت اعتقادی به این چیزها نداشتم حالا درست وسط ماجرایی گرفتار شدم که خودم خواستهبودم. بالاخره پیامها را خواندم. فریال از روزهای خوب گفته بود، از مسافرت و از درآمد بالا ولی یک چیز این وسط جور درنمیآمد “طلسم”؛ فریال از یک طلسم برایم گفت که کارهایم را بسته است و باید آن طلسم را از بین ببرم…
این تنها مقدمه یک گزارش نبود اینها مکالمات و اتفاقاتی بود که با کمی تغییر عینا رخداد تا بتوانم از موضوعی بگویم که این روزها در وسط عصر ارتباطات مدرن دوباره پوست اندازی کردهاند و پایشان به زندگی ما باز شده است.
خرافات زودتر از ما به روز میشوند
طلسم، جادو، بختگشا و بسیاری ازین واژهها که بیشتر مربوط به دوران مادربزرگهای ما میشود انگار بسیار زیرکانه با به روز کردن خودشان در مدرنترین جاهایی که باورش هم سخت است خودشان را دوباره نشان دادهاند و دردناک اینجاست که برعکس گذشته که اغلب پیرترها یا کسانی که از سطح سواد کمتری برخوردار بودند درگیر آن میشدند امروز مخاطب خودشان را تغییر دادهاند و کسانی را درگیر کردهاند که باورکردنی نیست.
شاید کمی نامتعارف باشد اما قبل از اینکه سراغ کارشناسها بروم یا حتی کسانی که خودشان را در دام این اتفاق یافتهاند و حالا حرفها دارند به سراغ یکی از همین فالگیرهای مجازی رفتم که داستانش را در ابتدا خواندید. البته وقتی که نیتم را برایش گفتم کمی شوکه شد و با شرط اینکه اسمی گفته نشود قبول کرد تا گفتوگویی داشته باشیم:
فال گرفتن بیشتر یک سرگرمیست
صاحب پیج فال قهوه گفت: جوانتر که بودم خیلی به این چیزها علاقه داشتم و کم کم اعتقاد هم پیدا کردم و شاید باورتان نشود 10 سال پیش هفتهای 50 تا 70 هزار تومان خرج فال گرفتن میکردم، تا اینکه این کار برایم تبدیل به یک عادت شد که نمیتوانستم ترکش کنم.
فریال در جواب اینکه آن فالها چقدر در زندگیت تاثیر داشته است پاسخ داد: البته روزهای بد زیادی داشتم، خبرهای بدی که در فالم بود روزها یا شاید هفتهها در فکرم بود و عذابم میداد و گاها برایم اتفاق میافتاد، برای همین خودم هیچگاه خبرهای بد را به مشتریانم نمیگویم مگر اینکه مجبور شوم یا بسیار اصرار کنند.
او در جواب اینکه دانش اینکار را از کجا آوردهای ادامه داد: بیشتر برای علاقهام از تجربیاتم و کتابهایی که در این رابطه وجود دارد استفاده کردهام و البته این دانش بیشتر یک چیز ذاتی است. البته این راهم بگویم که فال گرفتن بیشتر یک تفریح و سرگرمیست و قرار نیست فالگیر تمام چیزهایی که میگوید درست باشد، من چیزهایی که در فنجان میبینم را بازگو میکنم و آینده کسی را پیشگویی نمیکنم.
در آخر وقتی از او راجع به اینکه میدانی حرفهایت میتواند زندگی مشتریانت را به خطر بیندازد پرسیدم بعد از سکوت ممتدی گفت: من سعی میکنم حرفهای منفی به کسی نگویم…
فالگیر گزارش ما دیگر حاضر به صحبت نشد و مکالمه با سکوتی طولانی تمام شد اما هنوز بسیاری سوال باقی مانده بود که در سرم رژه میرفت و مهمترینش تاثیر این فالها و چگونگی جذب مخاطبینشان به اینکارست.
شاید روان انسان محوریترین نکته این بحث باشد بخاطر همین در ادامه پای صحبتهای یک مشاور نشستم تا شاید زوایای تاریک این داستان قدیمی کمی روشنتر شود.
خرافات، نتیجه تقویت باورهای نادرست
امینی در خصوص ریشه خرافهها عنوان کرد: خرافات به دلیل فقر آگاهی و اطلاعات و پرورش باورهای غلطی که از گذشته رایج بوده و تقویت شده، شکل گرفته است. افکاری که در افراد القا شده و ضمیر ناخودآگاه آنها را پوشش داده است.
وی ادامه داد: اگر افراد تلاش کنند که علم و دانش خود را افزایش دهند، بهتر میتوانند به مدد آگاهی خود در مقابل این خرافه ها ،افکار خود را مدیریت وتصمیمگیری کنند.
این مشاوره خانواده و تحلیلگر اجتماعی گفت: انسانها نیاز دارند متناسب با علم و تکنولوژی روز، خود را به روز کنند و اگر به نسبت شرایط حاکم بر روز حرکت نکنند، درگیر شدن با گذشته و مسائل مرتبط با آن، گاهی اوقات همان باورهای نادرست و قدیمی را در آنها تقویت میکند، باورهایی که از تکرار به وجود میآیند.
وی با اشاره به سخن امام علی(ع) که میفرمایند: «مواظب افکارت باش که به گفتار تبدیل می شوند.»، بیان کرد: اینها باورهایی است که بر اساس افکار غلط، اطلاعات نادرست و آگاهیهای اندک در فرد ایجاد و تقویت میشود و برای اینکه بتوانیم این باورها را دورکنیم باید در راستای مدیریت افکار قدم برداریم و این امر تنها با شناخت، آگاهی و دانش صحیح و تمرین و تکرار آنها و خودتلقینی محقق و اصلاح میشود.
امینی در ادامه اظهار کرد: وقتی مردم با وضعیت موجود کنار نمیآیند و تعارض درونی در آنها شکل میگیرد به سبب سرکوب خواستههای خود به توجیه کردنهای نامرتبط روی میآورند و به سمت خرافات کشش پیدا میکنند و خودآرامی و خودامنی را به صورت غیرمنطقی در خودشان ایجاد میکنند.
وی به بیان راه حلی جهت کنترل وضعیت فوق پرداخت و افزود: اگر افراد راههای صحیح حل تعارضات، خودکنترلی، خود مدیریتی و روشهای مدیریت افکار ناخوشایند را یاد بگیرند، خرافه نمیتواند درون آنها ریشه بدواند.
این مشاوره خانواده و تحلیلگر اجتماعی ادامه داد: هرچیزی که بیشتر تکرار و مرور شود، مشابه خود را دردرون ما تقویت میکند. وقتی اطلاعات نادرست را در خود مرور میکنیم و آنها را با تکرار کردن در درون پرورش میدهیم، به باور اشتباهی منجر میشوند، بنابراین باید یاد بگیریم که به جای پناه بردن به خرافه ها، خود را با شرایط موجود منطبق کنیم و هر چیزی را که رنگ و بویی از جهل دارد از خود دور کنیم.
وی در خصوص تلاش محیط های مجازی بر فرافکنیها، ایجاد خرافات و شک و شبههها خاطرنشان کرد: متاسفانه عدهای به صورت هدفدار مطالبی را نرم به خورد ما میدهند و ماهم با آنها کنار میآییم و ناگهان با باورهای سنگین نادرستی مواجه میشویم که حتی خودمان آنها را قبول نداریم.
امینی در پاسخ به این سوال که خرافات در چه جوامعی محسوس است، ابراز کرد: خرافه بیشتر در جوامعی به چشم میخورد که مردم آن برای زندگی خود برنامه و چارچوب مشخصی ندارند و دارای نظم و انضباط خاصی نیستند.
در پایان این صحبتها هم نکته ای بسیار پررنگ بود : فقط ظاهر خیلی آدمها به روز شده اما افکارشان در پستوهای تاریخی خرافات جا مانده است. حال که تمام این بحثها به گذشته این ماجرا اشاره دارد بد نیست تا اندکی از پیشینه خرافات و اینکه چطور هنوز در دل عصر مدرن خودنمایی میکنند هم ارزیابی شود به همین منظور در ادامه شاهد گفتوگویی با یک مردمشناس خواهیم بود تا در گامی دیگر بازهم بتوانیم پرده از چهره جدید خرافات برداریم:
نقش خرافات در زندگی عوام
نسرین شعبان زاده درباره ریشه خرافات از گذشته تا امروز گفت: به نظر میرسد، زمانی که عدهای از وجود مشکلات مستاصل میشوند، برای اینکه بتوانند سلامت روانی خودشان حفظ کنند و برای باز یابی حالت امیدوارانه خود، کارهایی را به عنوان مُسکن انجام میدهند. آنها در واقع تلاش میکنند تا امیدواری خود را از دست ندهند و برای این موضوع به یکسری از کارهای نهچندان علمی یا تجربی دست میزنند. البته این موضوع تنها یک دلیل دارد و آن هم این است که مشکلات به جایی رسیده که علم و تجربه جوابگوی آن نیست.
این کارشناس مردمشناسی افزود: روشهای تحمل مشکلات زندگی، گاهی به صورت خرافه در میآید. مثلا در فضای مدرن موضوعاتی مثل فال قهوه و کارت تاروت باب شده است. که در واقع حقیقت ندارد و گاهی به صورت تصادفی مصادیق آن اتفاق میافتد که در واقع دور از ذهن نیستند. اما دلیل روی آوردن به این کارها شاید به خاطر این باشد که فضای آرامش قلبی از طریق تلقین و تایید به وجود میآورد. انسان همیشه به دنبال تایید دیگران است و گاهی دلش میخواهد افکار او تصدیق شود.
شعبانزاده در ادامه گفت: این تایید، فضای تلقینی را برای آن شخص مهیا میکند. برای مثال وقتی به فالگیر مراجعه میکنی برای دیدن طالع خود در آینده، او میگوید که فلان کار را پیدا میکنی و یا اینکه سال دیگر دانشگاه قبول میشوید. این موضوع باعث میشود که فرد در خلوت و به صورت دائمی به این موضوع فکر کند و براساس گفته فالگیر به خودش تلقین میکند که فلان اتفاق میافتد. تمامی اینکارها یک دلیل روشن و مبرهن دارد و آن این است که تمام آدمها به دنبال امیدند و با امید زندگی میکنند و تمامی این رفتارها برای این است که آنها به امید نیاز دارند.
وی تصریح کرد: در رابطه با کمرنگ شدن برخی از باورهای خرافاتی باید این مسئله را در نظر بگیریم که امکانات در هر دوره را نباید نادید گرفت. در گذشته برای هرچیزی جایگاه خاصی وجود داشته و آدمها به راحتی نمیتوانستند وارد فضاهای شخصی یکدیگر شوند. در حال حاضر فضاها و امکانات متعددی از جمله تلگرام و فضاهای مجازی وجود دارند که با هجمهای از ورود افراد مختلف و اطلاعات با آن مواجهه هستیم. همین موضوع را در گذشته بررسی کنیم، میبینیم که دخترها خودشان تعیین کننده نبودند و امر ازدواج مسئلهای بود که به صورت سنتی با شکل متفاوتی اتفاق میافتاد اما امروزه با وجود تکنولوژی این شرایط تغییر کرده است و تصویر امروزی خرافه در بحث بختگشایی دیگر شمایل سابق را ندارد و با اشکال مشابه فال قهوه و فالگیر محقق میشود. شاید وجود راههای مختلف برای ارضای نیاز روحی و دریافت انرژی و امید شرایط رواج خرافات را تغییر داده است.
در پایان شاید بد نباشد کمی عمیقتر به این مسئله توجه کنیم و جای اینکه آینده خودمان را در ته یک فنجان قهوه جستوجو کنیم برای ساختنش کمی معقولانه تلاش کنیم، شاید بد نباشد به زندگی خود این فالگیرها با دقت بیشتری بنگریم، شاید بد نباشد گاهی بهجای ورق زدن صفحات مجازی صفحات کاغذی کتابی را ورق بزنیم…
گزارشی از قاسم شمسایی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.