اگر آن روز با مسعود شجاعی برخورد می‌شد …

دو بازیکن تیم ملی برابر تیمی به میدان رفتند که نظام جمهوری اسلامی ایران آن را به رسمیت نمی‌شناسد و حال این سؤال مطرح می‌شود که چرا سال گذشته با شجاعی برخوردی صورت نگرفت تا حداقل مشخص شود که رفتارهای آن‌ها زیر ذره‌بین است.

اقدام دو بازیکن تیم ملی فوتبال ایران در رویارویی با نماینده رژیم اشغالگر قدس کاری عجیب بود. در حالی که جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد مسعود شجاعی و احسان حاج‌صفی در ترکیب اصلی تیم پانیونیوس برابر مکابی به میدان رفتند و در آخر بازنده میدان را ترک کردند؛ هم نتیجه را باختند و هم اصول و ارزش‌های نظام را نادیده گرفتند.

ورزشکاران رشته‌های مختلف ایران از رویارویی با نمایندگان رژیم اشغالگر قدس خودداری می‌کنند حتی در مسابقاتی مهم از جمله المپیک قید طلای این رویداد را به دلیل احترام به ارزش‌های نظام جمهوری اسلامی می‌زنند آن هم با دشواری‌هایی که در راه آماده‌سازی متحمل می‌شوند و سال‌ها زحمت می‌کشند. با این حال دو بازیکن تیم ملی اگر چه به سرزمین‌های اشغالی سفر نکردند اما در یونان برابر مکابی قرار گرفتند. پس از این ماجرا فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش بیانیه دادند و این اتفاق را محکوم کردند اما در این میان نکاتی وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کرد.

1- با توجه به تلاش پانیونیوس برای حضور در لیگ اروپا، شجاعی و حاج‌صفی می‌توانستند بندی در قراردادشان بگنجانند مبنی بر اینکه در صورت رویارویی با نمایندگان رژیم اشغالگر قدس برابر این تیم‌ها به میدان نمی‌روند. این کار نشدنی نیست و معمولا در قرارداد بازیکنان چنین بندهایی قرار می‌گیرد. اصولاً بندهایی که در قراردادها گنجانده می‌شود، توافقی است و به همین دلیل امکان درج چنین بندی در قرارداد وجود داشت همانگونه که باشگاه‌های بزرگ دنیا برخی اوقات در قراردادها قید می‌کنند که یک بازیکن در صورت انتقال به تیمی دیگر حق بازی برابر این تیم را ندارد. بازیکنانی که برای دریافت پولشان ذره‌ای عقب‌نشینی نمی‌کنند و چانه‌زنی می‌کنند حتماً می‌توانستند در این باره هم کاری انجام دهند یا حداقل در این باره تلاش می‌کردند.

2- مسعود شجاعی چند وقت پیش مصاحبه‌ای با یک خبرنگار ایرانی شاغل در خارج از کشور انجام داد و در آن صحبت‌های تندی علیه فوتبال ایران بر زبان آورد. اینکه حرف‌های او درست بود یا نه یک بحث است اما صحبت اصلی این است که چرا چنین حرف‌هایی باید به یک خبرنگار که چند سال پیش از ایران رفته، زده شود. اگر نیت شجاعی خیرخواهی بوده چرا باید در خارج از مرزها و در گفت‌وگو با خبرنگاری که در رسانه‌هایی فعالیت می‌کند که با کشورمان عناد دارد، بر زبان آورده شود؟

پس از این مصاحبه فدراسیون فوتبال اعلام کرد که شجاعی به محض حضور در ایران باید در کمیته اخلاق حضور یابد اما این اتفاق رخ نداد یا اگر هم رخ داد خبری در این باره منتشر نشد. اگر شجاعی در کمیته اخلاق حاضر شده بود حداقل باید خبری مبنی بر تذکر، توبیخ یا جریمه او منتشر می‌شد اما اینگونه نبود. شاید اگر کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال آن موقع به صورت جدی برخورد می‌کرد شجاعی و البته سایر بازیکنان می‌دانستند که چشم‌هایی هست که آن‌ها را زیر ذره‌بین بگیرند. بگذریم از اینکه او و چند بازیکن دیگر پس از انتخابات سال 88 در بازی با کره‌جنوبی چه رفتاری نشان دادند و کسی هم کاری به آن‌ها نداشت.

به هر حال وقتی برخوردی صورت نگیرد اتفاقات بدتر از این هم رخ می‌دهد و شاید اگر کمیته اخلاق و فدراسیون فوتبال زمانی که شجاعی آن حرف‌ها را زد برخورد می‌کردند امروز کمتر شاهد این اتفاقات بودیم.

شجاعی و حاج صفی روز 5شنبه با مچ‌بند منتقش به پرچم ایران در بازی حضور یافتند در دیداری که حریف آن تیمی بود که نظام جمهوری اسلامی ایران آن را به رسمیت نمی‌شناسد. کاش به جای مچ، در دلشان ایران را آنقدر دوست می‌داشتند که لااقل برای نرفتن به میدان کاری می‌کردند. کاری که علیرضا جهانبخش سال گذشته انجام داد و با پیراهن آلکمار مقابل مکابی حاضر نشد، حتی در هلند و البته پیش‌تر از او وحید هاشمیان و اشکان دژاگه. حداقل انتظار این بود که شجاعی و حاج‌صفی در صحبت با مسئولان باشگاه خود آن‌ها را متقاعد می‌کردند، همانگونه که متقاعد کردند که به سرزمین‌های اشغالی سفر نکنند. اصولاً هیچ چیزی غیرممکن نیست البته اگر دل آدم آن را بخواهد.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *