آینده هنر شهری در گرو یک تصمیم!

نخستین میزگرد بررسی هنری شهری سال گذشته در اسفند ماه و همزمان با طرح استقبال از بهار در دفتر روزنامه اتفاقیه برگزار شد. در آن میزگرد نگاهی به گذشته آنچه در یک دهه هنر شهری در مشهد گذشته، داشتیم و راهکارهایی برای بهبود وضع هنر شهری توسط چند تن از کارشناسان ارائه شد. نشست دوم هفته گذشته در دفتر روزنامه اتفاقیه برگزار شد تا در آن ضمن تحلیل و بررسی آسیب­های هنر شهری، چشم­انداز این رشته از هنر و وضع هنر شهری در مشهد پس از روی کار آمدن اعضای جدید شواری شهر مشهد مورد بررسی قرار گیرد. آنچه می­خوانید بحث داغ هنرمندان این حوزه است که در آن ضمن انتقادهای وارد شده به مدیریت هنر شهری در سال­های گذشته به آینده هنری شهر مشهد نگاه می­کند.

این میزگرد با حضور حسین ششکلانی پیشکسوت هنرشهری، مدرس دانشگاه و یکی از داوران طرح استقبال از بهار در سال­های گذشته، نوید فلاحت، مشاور پارک علم و فن­آوری خراسان، گرافیست و طراح چندین المان­ شهری در دوره­های مختلف مدیریت هنری مشهد، محمد حسین مأموریان، فارغ­‌التحصیل رشته مجسمه­‌سازی از دانشگاه هنرهای زیبا تهران، هنرمند مجسمه­‌ساز فعال با ده­ها اثر در سراسر کشور، امیرخالقی، مدرس دانشگاه، داور و عضو هيات انتخاب چندين دوره فراخوان استقبال از بهار، عضو شوراي نقاشي ديواري و كارگروه تدوين برنامه راهبردي استراتژيك بلندمدت مديريت هنري شهرداري مشهد و سمیه سریری، کارشناس ارشد معماری، مولف کتاب «معماری به شادمانی باز می­گردد»، نقاش، طراح و مجری المان­های شهری، برگزار شد. آنچه می­خوانید بیش از دو ساعت گفت­وگوی چهره­درچهره این هنرمندان و کارشناسان است.

 

چرا از نقد حرفه­‌ای هراس داریم؟

اتفاقیه: برای ورود به بحث هر یک از حاضران در جلسه به ترسیم وضع هنر شهری بپردازند و اینکه آسیب­های عمده­ این هنر امروز چیست؟

ششکلانی: حتی در یک نگاه ساده هم می­بینم که مدیریت هنر در شهرمان سیاسی شده است. در همین دوران انتخابات می­دیدم که همه از هنر یادشان رفته بود و حتی در کانال­ها و گروه­های هنری در فضای مجازی حرف سیاسی زده می­شد. حرف من این است که بهتر است به جای سیاسی کردن فضا نقد حرفه­­ای کنیم. متأسفانه خیلی اوقات تحسین­های بی­جا و توهین­های نا به جا جایگزین نقد می­شود. نمی­دانم چرا این طور است آیا ما از نقد حرفه­ای هراس داریم؟

به نظرم همیشه باید از صنف خودمان دفاع کنیم و به این کار نداشته باشیم که چه کسی در انتخابات رأی آورده است. هنرمند همیشه هنرمند است و وجودش نباید به سیاست وابسته باشد. دیگر اینکه ما باید صنفی عمل کنیم و دنبال خواسته­های خودمان باشیم.

اولین کارها بیشتر جنبه تزئینی داشت

اتفاقیه: تا الان نگاه در حوزه شهری سیاسی بوده است؟

ششکلانی: نمی­خواهم روی کلمه سیاسی تأکید کنم. در واقع هر چیزی غیر از هنر را باید از آن کم کنیم و به اصل مطلب بپردازیم. کار ما تجسمی و بصری است پس باید به کارهای خوب و بد نگاه کنیم و به دانش خودمان بیفزاییم. در مرحله بعد باید تعریفی از شهر و هنر شهری داشته باشیم. شهرهای ما الان مبنای غربی دارد و دلیل آن این است که با حضور اتومبیل، طراحی شهرهای ما به سمت و سوی غرب حرکت کرد. پس ما نمی­توانیم اصفهان قرن نهم را معیار شهر امروز قرار دهیم اما می­توانیم چیزهایی از فرهنگ اصیل خودمان در همین فضا داشته باشیم. این شهر به خاطر فضاهایش ظرفیت­هایی دارد که می­شود آنها را به هویتی و فضایی تقسیم کرد. در قسمت هویتی امام رضا(ع) و مولفه­های دیگر فرهنگ و جغرافیای مشهد هست و در فضا متأسفانه باید گفت که ظرفیت­های بسیاری وجود دارد که از آن استفاده نشده است و آنچه می­بینیم واقعا تعریفی ندارد.

در این یک دهه که از آغاز بحث هنر شهری در مشهد و نصب اولین المان­ها گذشته است در سطح 2 و 3 و حتی سطح 1 کارهایی شد که این حرکت ابتدا بیشتر با هدف تزئین بود. چند سالی گذشت و کم کم دنبال جشنواره رفتند تا کارهای بهتری انجام شود. نیمچه گامی به جلو برداشته شد اما تداوم پیدا نکرد. البته چند منظر وجود دارد، ابتدا اقتصاد هنر است که بخشی از آن به هنرمندان و بخشی به گسترش فضای توریستی و ورود ارز به اقتصاد هنر از خارج اشاره دارد و سپس جنبه­های اجتماعی قضیه که در تعامل مردم قرار دارد و استقبال آنها که به نوعی بازخورد کار هم به شمار می­آید. در مجموع باید تأکید کنم محصول توجه و برنامه ریختن در این دو سطح حتی بر امنیت ملی تأثیرگذار است.

مطالعه و تحقیق برای رسیدن به تعریف

سریری: پیشبرد اهداف هنر عمومی نیازمند نقد موثر است. باید تدبیری بجوییم تا این فرآیند نوظهور شهری دستمایه اتفاق­های سطحی و گذرا نشود. ویژگی هنر به واسطه مباحث زیبایی شناسانه درگیر سلیقه می­شود و برای برون رفت ازآن نیازمند تعاریف و پارامترهای قابل سنجش در دیگر موارد آن هستیم که بتوان در ساختاری درست و بی­طرف به نقد دوسویه چه از سمت مدیران شهری چه هنرمندان پرداخت که نیازمند مطالعه و آموزش است. هنر عمومی یا public art مبحثی میان رشته­ای است و مخاطبان ما بخشی از فرایند خلق اثر هستند، شهر را باید بشناسیم مردم و نیازهایشان را بدانیم. من فکر می­کنم باید این هنر را به سمت کار گروهی و تعامل تخصص­های گوناگون و مرتبط ببریم. در بحث آموزش خیلی­ها هنوز حتی شناخت درستی از این رشته ندارند.

از سوی دیگر سیمای شهری امروز ما حال خوشی ندارد  و فکر می­کنم اگر بتوانیم در آمیختن شهر با هنر کیفیتی را بیافزاییم موثر خواهیم بود. مثلا فضایی ایجاد کنیم که مردم در آنجا دور هم جمع شوند بتوانیم نشاط را به فضای شهری برگردانیم.

تکرار اشتباهات جایز نیست!

خالقی: به نظرم براي رسيدن به چشم انداز هر مساله، تا به پیشینه آن نگاه نکنیم نمی­توانیم نقاط قوت و ضعف آن را شناسایی کنیم. نکته­ای که آقای ششکلانی گفتند نكته مهمي است. هنرمندان شهر، حرفه­شان و زندگيشان اين است، سال­هاست كه به آن مشغولند، پيش­تر از اينها بوده­اند و خواهند بود و هنرشان و فعالیتشان نبايد به افراد، جناح­ها، مسئولین و تغيير سِمَت­ها وابسته باشد. هنر شهری مقوله بسيار مهم و تاثيرگذاري است كه هنوز برای خیلی از مسئولین ما ناشناخته مانده، در صورتي كه تاثير بسيار مهم و مستقيم بر نشاط اجتماعي ، شادابي و شادماني روح و روان مردم و حتي امنيت و آسايش و آسيب­هاي اجتماعي دارد. اكنون ما یک دهه از فعاليت مديريت هنر شهري را پشت سر گذاشته­ایم، و  به زودي وارد دهه دوم مي­شويم، يعني دوران بلوغ، ديگر زمان آزمون و خطا گذشته است.

بهترين فرصت برای بازنگري عملكرد گذشتگان، تقويت نقاط قوت، و حذف نقاط ضعف آنها است. اين روزها خیلی بين مردم و هنرمندان گفته می­شود که کدام دوره بهتر بوده است، به نظرم باید خارج از فضاي احساسي دقیق و مستدل بررسی کرد، قطعا هنوز دوران خوب و شاخص مدیریت هنر شهری نداشته­ایم و اقدامات بسياري­ است كه هنوز اجرايي نشده، اما در هر دوره­اي اتفاقات متعدد خوب و بدي اتفاق افتاده كه در مجموع شايد مردم احساس مي­كنند يك دوره­اي قوي تر از دوره ديگر است.

کارهای دکوراتیو هم لازم است

ماموریان: در حقیقت هنر شهری هنری است که تمام رشته­های مختلف هنر در آن حضور دارند تنها تفاوت آن فضا و مخاطب آن است. هر جایی از فضای شهر بجز خانه مردم بستر اتفاق هنر شهری است و مانند هنرهای دیگر نیست که تنها در گالری­ها به نمایش گذاشته می­شوند. امروز باید نگاهمان را به معنای صرف مبلمان شهری و نقاشی و مجسمه خارج کنیم و برویم سراغ شیوه­های جدیدی که در هنر اتفاق می­افتد، برویم. از هپنینگ­آرت، پرفورمنس تا هنر محیطی را می­شود وارد هنر شهری کنیم چون هر تکنینکی با خود بار آموزشی دارد که به تدریج باعث ارتقا شهروندان به لحاظ دریافت بصری می­شود.

در هنر شهری دو دغدغه مهم است ابتدا اینکه چون مخاطب انتخاب نکرده است که این کار را ببیند مهم است چیزی بسازیم که پذیرای آن باشند و در اینجا باید به مخاطب احترام گذاشت و دیگر اینکه باید در ارتقا دریافت بصری مخاطب تأثیرگذار بود و به نظرم این کارها در هنر شهری مشهد صورت نگرفته است. اگر شما کارها را طبقه­‌بندی کنید، چه کارهایی که در دوره اول و چه کارهایی که در دوره دوم بوده است را مرور کنید خواهید دیدکه این آثار مخاطب را ارتقا نداده است چون در مدیریت هنری مشهد این تصمیمات کارشناسی نبود که کارها را انتخاب می­کرد بلکه تصمیمات سلیقه­ای بود که جریان را پیش می­برد. بالاترین خدمتی که یک مدیر هنری می­تواند انجام دهد این است که به هنر خدمت کند و این قسمت سلیقه­ای را به کارشناسان واگذار کند تا آنها  با معیارهای علمی کارها را انتخاب کنند. اگر رُک بگویم از بدو پیدایش این مدیریت از سال 86 مدیریت امور هنری شهر هنرمند را بالا نکشیده است بلکه باعث شده هنرمندان خودشان را در قالب آنها جا بزنند، چون اقتصاد هنر در ایران طوری است که نمی­تواند مستقل باشد، چون هنر شهری با فضا و بودجه عمومی سر و کار دارد هنرمند از سوی سفارش دهنده تحت فشار قرار می­گیرد و این تأسف فرهنگی است که در این جریان به جای این که ارگانی هنرمند را ارتقا دهد آن را شبیه خودش بکند.

یک چیز دیگر هم حواسمان باشد که خیابان­های شهر کتابخانه نیستند و قرار نیست تمام ضعف­های فرهنگی و هویتی مردم با نصب یک المان در یک چهارراه برطرف شود. به نظرم شهر به کارهای دکوراتیو هم نیاز دارد؛ بعضی اوقات نیاز به مجسمه­هایی داریم که در کنار آنها یک بستنی بخوریم. قبول دارم که کارهایی می­خواهیم که چهره­ هویتی شهر را بسازند اما کارهای ساده­ای که بتواند نشاط اجتماعی ایجاد کنند، هم نیاز است.

طراحی مسئله­‌محور نداشته­‌ایم

فلاحت: چیزی که من با آن برخورد داشته­ام این است که احساس می­کنم یک روز یک نفر چیز خوبی در بیرون از ایران دیده است و با یک سلیقه و گروه محدودی از مشاوران آن را تبلیغ کرده، بودجه گرفته و بعد کارهای خوبی هم انجام داده است. اما امروز باید دوباره به عقب برگردیم و استخوان­بندی کار را درست کنیم. اگر بعد از یک دهه ما پایتخت هنر عمومی ایران هستیم دست کم ادبیات کارمان را درست کنیم تا مرجع مناسبی باشیم. اگر به کارهایی که انجام شده نگاه کنید به این نتیجه می‌رسید که ما می­توانستیم منظورمان را حتی با کشیدن یک پیش طرح از المان ساخته شده به مخاطب نشان دهیم. یعنی اگر من المانی را ساختم کیفیت آن فقط حجمی شدن آن است. یکی از مسائلی که باعث شده پیشرفتمان در ساخت و تولید باشد تا طراحی، این است که ما طراحی مسئله محور نکرده­ایم و نگفته­ایم که هر محله نیاز به چه طرح­هایی دارد. از سوی دیگر طراحی تعاملی هم نداشتیم یعنی ما با درصد کمتری از دیدن عکس یک المان لذت می­بریم فضا تولید نکرده­ایم اتمسفر نساخته‌ایم. اما چه کاری می­توانیم بکنیم که مردم با المان­ها تعامل کنند. چطور من می­توانم بگویم المان را دیده­ای یا تجربه کرده­ای؟ ما تجربه کردن المان­ها را باید در دستور کار خود قرار دهیم تا صرفا دیدنشان را، این چیزی است که ده سال برای آن طرح و برنامه­ای وجود نداشته است و این یعنی حالا وقت تغییر است.

یک مسئله دیگر هم هست؛ ما از مدیریت صحبت می­کنیم اما آیا بخشی از هنر که مدیریت پذیر نباشد هم جایگاهی دارد؟ آیا برای هنرمندانی که مهارت های ارتباطی ندارند جایی می­ماند، آیا ما جایی داریم که آنها هم استعدادشان خشک نشود؟

عامل دیگری که باعث می­شود ما به سمت طراحی مسئله­محور نرویم این است که متأسفانه مسئله را نمی­شناسیم. چه کسی مسئله را نمی­شناسد؟ کسی که در مسئله و در شهر نیست. چطور یک داور غیربومی می­تواند طراحی مسئله محور برای ما انتخاب کند. قرار دادن کسی که در تهران زندگی می­کند در کنار داورهای مشهدی مثل این است که ما برای تیم ملی برزیل یک بازیکن از آسیا ببریم! یک مسئله دیگر هم هست؛ ما از مدیریت صحبت می­کنیم اما آیا بخشی از هنر که مدیریت پذیر نباشد هم جایگاهی دارد؟ آیا برای هنرمندانی که با مسئولین ارتباطی ندارند جایی می­ماند، آیا ما جایی داریم که آنها هم استعدادشان خشک نشود؟

 

تشکلی موثر لازم داریم!

اتفاقیه: مهم­ترین مشکلات با چه راهکارهایی باید برطرف شود؟

ششکلانی: به نظرم در بحث مدیریت شهری که ما نمی­توانیم نقشی داشته باشیم چون تعیین نمی­کنیم چه کسی مدیر باشد اما اگر تشکلی داشته باشیم می­توانیم تأثیرگذار باشیم.

مأموریان: البته کمک مطبوعات به نظرم خیلی مهم است.

خالقی: اگر هنرمندان بخواهند، مطالبه كنند و پیگیر باشند قطعا کار به نتیجه مي­رسد و  بايد مسئولين مربوطه پاسخگو باشند.

مأموریان: البته فضای مجازی تأثیرات خوبی دارد و نقش مردم در این فضا خیلی مهم شده است. امروز همین گوشی­های همراه در رساندن صدا و نظرات مردم به مسئولین نقش مهمی دارد.

ششکلانی: باید حتما تشکّلی باشد که حرف آن اثر داشته باشد و بتواند نقشی تعیین­کننده ایفا کند. البته باید خودکم­بینی­ خودمان را هم کم کنیم و به دنبال تعریف هنر شهری باشیم. باید هنرمندانی که در این کار سررشته دارند وارد میدان شوند.

سریری: این تعریف باید از کجا شکل بگیرد؟ بسیاری از تعاریف نیازمند بازبینی و مطالعه مجدد هستند. هنرمندان باید همواره نسبت به اتفاقات و مسائل روز اجتماعی و فرهنگی مطلع باشد تا هنری از بستر شهر و فرهنگ مردم خلق کنند.

ششکلانی: به نظرم باید از دانشگاه شروع شود. ما تحلیل نداشته­ایم، نقد نداشته­ایم و کوتاهی کرده­ایم. اصلا چه ایرادی دارد پایان­نامه­هایی در این زمینه نوشته شود. دانشگاه هم نباید در این زمینه کوتاهی کند. اصلا کارِ خوب چطور مشخص می­شود وقتی معیار و تعریف دقیقی وجود نداشته باشد؟

اتفاقیه: بعد از این تعریف به چه چیزی نیاز داریم؟

ششکلانی: اول تعریف است، بعد استدلال می­کنیم و به نقد گذاشته می­شود؛ سرانجامِ خروجی نقد باید راهکارهایی برای افزایش کیفیت باشد.

مأموریان: درحقیقت اگر بنیادهای علمی این ماجرا تقویت شود بر اساس آن می­شود قانون­گذاری کنیم. چارچوب­هایی باید از سوی هنرمندان مشخص شود و در اختیار مسئولین قرار گیرد، تا هر کس که مسئول شد بر اساس آن معیارها کاری را انتخاب کند چون الان خیلی کار سلیقه­ای است. مسئولی از نمونه­ای خوشش می­آید؛ انتخاب می­کند، یا نمی­کند. این درست نیست چون منظر چشم تعداد زیادی از مردم به جهتی می­رود که آن مسئول انتخاب کرده است. سلیقه شخصی مدیران هنری هرگز معیار مناسبی نیست. زمانی به من گفتند که «قصه­ای برای تو تعریف می­کنیم و تو برای آن مجسمه­ای تولید کن». نه آن کار به دل من می­نشست و نه خیلی هنری در می­آمد. هنر عرصه­ای است که نیاز به آزادی دارد، مثل ساختمان­سازی نیست که اصول ثابتی داشته باشد.

اتفاقیه: این نگاه سلیقه­ای را چطور می­شود از بین برد؟

مأموریان: ما در آموزش هنر ضعف داریم. هنر زبانی دارد و وسیله­ای ارتباطی است و ما دستور این زبان را به بچه­ها یاد ندادیم. تجربه کردن هنر را باید آموزش دهیم و این خلاء بزرگی است. هزاران سال سابقه ارتباط نزدیک با ادبیات را داریم و مردمی که شعر می­خوانند اما یک صدم و حتی کمتر از آن را با هنرهای تجسمی ارتباط برقرار نکرده­ایم. اگر کسی زبان فارسی را اشتباه صحبت کند همه می­خندند و این در مورد هنر هم صادق است. به تازگی اثری دیدم که قرار بوده است با هدف گرامیداشت مقام جانباز  باشد اما وقتی کار را دیدم به نظر رسید واقعا در شأن مقام جانبازان عزیز نیست! نگاه سلیقه­ای زمانی از بین می­رود که هنر به شیوه­ای درست آموزش داده شود.

 

دلال­ها یا هنرمندان مستقل؟

اتفاقیه: اشاره­ای به بحث معضلات شد. بزرگترین آسیب هنر شهری مشهد­کجاست و چه راهکارهایی برای آن وجود دارد؟

خالقی: من آسیب­ها را در دو قسمت می­بینم. اول تصمیمات سلیقه­ای و فرمایشی و دوم قهر نخبگان هنری و تقویت دلالان هنری به این معنی که بسياري از نخبگان هنر شهری از فعاليت در شهر مشهد طرد و جذب شهرهاي ديگر شدند و موجب شد دلالان و كاسبان هنری زمینه فعالیت و رشد پیدا کنند.

از شما سوال مي­كنم، این تخريب­ها و برخوردهاي توهين­آميز صنفي بين بعضي از هنرمندان از کجا وچه زماني آغاز شد؟ مگر در چند سال اول همه هنرمندان با هر طرز فكر و روحيه، با مديريت آقای مظفري در كنار هم به خوبي فعاليت نمي­كردند؟ چه کسانی با تغيير مدیريت هنري منافعشان از بین مي­رفت كه احساس خطر کردند؟ چه كساني با چه نيتي هنرمندان را از فعاليت هنری در شهر ترساندند؟ مگر هنرمندان واقعي، توانمند، شاخص و خلاق از تغيير مديريت­ها نگران مي­شوند؟ چه کساني براي هنرمندان بليت و هتل رايگان و… تهيه كردند و آنها را از مشهد خارج و به شهرهاي ديگر بردند تا در مشهد نباشند و سفارش نگيرند؟ چه كساني هنرمندان اين شهر را درگير نيات كاسب كارانه و دلالي خود كردند و سال­ها به مردم و هنر اين شهر خيانت كردند؟ من از ابتداي تشكيل مديريت هنري در ارتباط و جریان همه اتفاقات بوده­ام، ما حتي در سال­هاي ابتدايي نيز با اقدامات، تصميمات و آثار بسيار ضعيف، تكراري و كپي متعددي روبه رو بوديم، چرا اين تخريب­ها نبود، اما در سال آخرِ دوره اول به دلايل خاص سياسي، شهردار محترم وقت، ناگهان با افزايش فراوان توان و بودجه استقبال از بهار را دوچندان كرد و شهرداري تمام قد فضا را محيا ساخت تا مردم براي هميشه در خاطرشان آن استقبال از بهار ثبت گردد كه البته موفق هم بودند و انتظارها را بالا بردند و اكنون مردم استقبال از بهار را با همان سال آخر مقايسه مي­كنند.

مأموریان: من مشهد را دوست دارم بعد از فارغ التحصیلی در سال 85 به خاطر عشق به مشهد از تهران برگشتم و تا اسفند 91 با شور و علاقه برای شهرم کار کردم اما پس از تغییر مدیریت هنری شهرداری در سال92 از طرف مدیریت هنری سابق به من گفته شد که این گروهی که جدید آمده است فکر کن که یک ریال اگر کار کنید به شما پول می­دهند! به ما گفتند دوران شما تمام شده است و صحبت این است که این مدیریت هنری برچیده شود و باید به فکر خودتان باشید چون در مشهد دیگر برای شما جایی نیست. حتی یادم است به من گفتند اگر قرارداد رسمی هم ببندید دیگر پولی در کار نخواهد بود.

خالقی: حرف من دقیقا همین است. فضایی به وجود آوردند که عمده هنرمندان تاثيرگذار مجبور شوند از شهر بروند. کاسبان و دلالان هنري چون موقعیتشان به خطر افتاده بود شروع کردند به تخریب، سياه نمايي، تضعيف مديريت هنري و با گذاشتن فراخوان­ها و جشنواره­هاي متعدد، در کیش و تهران و اصفهان و…  هنرمندان شاخص و تاثيرگذار و نخبگان هنری شهر را درگير فعاليت در خارج شهر كردند و این يعني خیانت در حق مردم و هنر اين شهر، همه جا فريادكردند كه هنر شهر تضعيف شده و مظلوم نمايي كردند در صورتيكه خود مسبب آن بودند و بايد پاسخگو باشند.

فلاحت: حتی در مورد نمایشگاه «مشهد دوست­داشتنی» عده­ای لابی­گری کردند رفتند کار را گرفتند و با هزینه زیادی کار غیراصولی انجام دادند و بعد خودشان منتقد شدند و باز سراغ همان هنرمندان قدیمی آمدند تا دوباره کار را جمع کنند. چرا ما این کار را کردیم چون اسم مشهد را یدک می­کشید و آبروی شهرمان در خطر بود. به نظرم شورای شهر جدید اگر بخواهد پای دلال­های هنری را باز کند باز همان داستان ادامه خواهد داشت.

 

انجمن صنفی، یک راهکار عملی

خالقی: الان تقويت هنر شهري يكي از مطالبات مردمي از شورای شهر جديد است و پیشبینی می­شود اولین جاهایی که تغییرات اتفاق افتد مدیریت هنری باشد كه اميدوارم از اين رسالت مهم سربلند بيرون بيايند. البته همينجا براي نخستين بار نيز اعلام مي­كنم كه عده­اي از هنرمندان شاخص هنر شهري دور هم جمع شده­اند و با بيش از يك سال فعاليت جهت اقدامات قانوني و صنفي، براي نخستين بار در كشور انجمني را با نام انجمن صنفي هنرهای شهری راه اندازي كرده­اند، كه تا حد امكان با اقدامات حمايتي خود موجب تقويت هنرمندان و از بين رفتن دلالان و كاسبان هنري شوند.

سریری: این انجمن بار حمایتی هم دارد؟

خالقی: بله همین طور است.

سریری: فضای ذهنی و کاری هنرمند ویژگی­های مخصوص به خودش را دارد که گاهی در تعامل با مدیران شهری و کارفرمایان درگیر سو برداشت­ها و عدم درک متقابل می‌شوند که راه برون رفت از این مساله  ایجاد نهادی حمایتی است. این نهاد باید در جهت احقاق حقوق هنرمندان شکل بگیرد.

خالقی: یکی از ساز و کارهای خوب ایجاد ارتباط میان هنرمندان انجمن صنفی است.

سریری: ساز و کاری اندیشیده شود که وقتی هنرمند حرفی برای گفتن دارد بتواند بگوید.

فلاحت: البته به نظرم به شرطی که این انجمن یک کانون قدرت برای گروه خاصی نشود. به نظرم این انجمن باید دنبال گفتمان هنرمند مستقل باشد که جای آن خیلی خالی است.

ششکلانی: صنفی بودن همین معنای تمرکز بر هنرمند مستقل را دارد.

فلاحت: متأسفانه آسیب این است که وقتی شما احساس می­کنی گروهی آمده است به سمت آن جذب می­شوی. وقتی هنرمند سراغ دلال­ها برود دیگر نمی­تواند مستقل باشد. از سوی دیگر این عدم ثبات در مدیریت که ناشی از تغییرات مدیران است موجب سلیقه­ای شدن مدیریت می­شود. پس ما هر کار کنیم مسئولین دنبال تبلیغات خودشان هستند و ما نمی­توانیم خیلی خوشبین­باشیم که آنها به فکر هنرمند مستقل باشند. در عین حال نقش هنرمندان مستقل در جلوگیری از فروپاشی بسیاری از ارزش­های مدنی پررنگ­تر است. اگر ما باور داشته باشیم که شهر یک موجود زنده است نمی­توانیم بر اساس عوض شدن مسئولین همکاریمان را کم کنیم.

ششکلانی: آدم باید خودش را ارزیابی کند. محاسبه و مراقبه لازم است.

 

گلایه­‌ها و نگفته­‌ها

اتفاقیه: چه چیزی در دوره­های قبل هنرمندان را بیشتر آزار داده است؟

مأموریان: سال اولی که خود آقای مظفری مسئولیت داشت کار خوب پیش می­رفت اما متأسفانه این جریان خراب شد. من به جرم این که با شهرداری مشهد کار کردم دویست میلیون معوقاتم را نگرفتم و هنوز پی­گیر حق و حقوقم هستم. خط قرمز ما کار کردن با مشهد بود. می­گویند چون ما سر کار نبودیم مشهد نباید کار مأموریان را داشته باشد.

خالقی: چون می­­خواهند کار را ضعیف نشان دهند.

مأموریان: هر حرفه­ای اخلاقی دارد که باید رعایت شود. یکی از بی­ اخلاقی­هایی که این شرکت رواج داد این بود که با هر هنرمندی یک بار کار کردند و بعد سراغ شخص دیگری رفتند و او را با بدهی فراوان تنها گذاشتند. این منصفانه نیست. خیلی­ها در این سال­ها تا مرز ورشکستگی رفتند.

فلاحت: جالب است عده­ای که تخصصی ندارند می­خواهند در هر دوره خودشان و رابطه­هایشان را حفظ کنند. اینکه دنبال لابی­های قدرت باشید درست نیست. باید بگویم بی­تأثیرترین شورا می­تواند شورایی باشد که به جای حرکت به سمت هنرمندان مستقل به دنبال لابی­های این جریان برود.

خالقی: بگذارید نرویم به سمت سیاسی شدن. وقتی سمت سیاست می­رویم موضع­گیری­ها شروع و همه جا خط کشی می­شود. بعد حرف حق شنیده نمی­شود.

مأموریان: اتفاقا من هم با همین نگاه غیرسیاسی موافقم. وقتی بحث تخصصی است باید تخصصی به آن بپردازیم.

شکلانی: مثل جاده­ای است که نباید از آن خارج شویم.

فلاحت: من می­گویم موضعمان مشخص است و کار باید اخلاقی باشد. در دوره آقای جلیلی ما زیرمیزی نداشتیم اما دیدگاه اشتباه زیاد داشتیم.

خالقی: همه این­ها هست اما من می­گویم اگر بحث سیاسی شود حرف به جایی نمی­رسد.

ششکلانی: شورا نباید سیاسی باشد اما متأسفانه نگاه به آن سیاسی است. همین الان باید ببینند آیا شهردار خوب کار کرده است یا نه، در حالی که چون شورا عوض شده است همه می­­دانند که شهردار رفتنی است. اگر شهردار خوب کار کرده است می­تواند تمدید شود. با این حال ما نباید سیاسی باشیم و بهتر است کار خودمان را بکنیم.

 

پیشنهادی برای اعضای شورای شهر

اتفاقیه: برسیم به اینکه شورای شهر باید چه چیزی را در رابطه با هنر شهری در اولویت بگذارد؟

مأموریان: من فکر می­کنم قبل از هر چیز باید یک جلسه آموزشی برای اعضای شورا بگذاریم و هنر شهری را به آنها معرفی کنیم. منتها از سمت هنرمندان؛ تا با این رشته آشنا شوند. بعد اهمیت آن را هم متذکر شویم که اگر خوب باشد چقدر اتفاق­های خوب به همراه دارد و اگر بد باشد چه آثار مخربی دارد. یک معماری بد را با یک مجسمه می­توان نجات داد اما یک مجسمه بد می­تواند یک معماری را هم خراب کند، چون انرژی هنر از سازه بیشتر است. اول باید این اهمیت معرفی شود تا آنها در انتخاب مدیر هنری تصمیم سیاسی نگیرند. به نظرم که دیداری بین اعضای شورای شهر و هنرمندانی که کار شهری کرده­اند می­تواند موثر باشد و واقعا ارتباطی مستقیم با هنرمندان واقعا لازم است چون دلال­ها این وسط یک سرطانی برای هنر شهری هستند.

فلاحت: شورای شهر بین دلال­ها و جامعه صنفی هنرمندان یک انتخاب بیشتر ندارد. اگر این اعضا اصلاح­طلب هستند یا باید صادقانه به انجمن صنفی یک جامعه قابل دسترس و عیان با یک هویت مشخص مراجعه کنند یا دنبال دلال­ها بروند.

مأموریان: بله موافقم، چون کسانی که این کارها را انجام می­دهند به پشتوانه رزومه­ای جلو می­روند. از زمانی که هنرمندان با این شرکت­ها قطع ارتباط کردند آنها حتی دیگر رزومه­ای قابل قبول هم ندارند. البته خیلی چیزهای دیگر هم وجود داشته که واقعا شرم­آور است. کارگرهای کارگاه من را استخدام کرده­اند و کارگاه زده­اند، به این هوا که هنر چیزی سخت­افزاری است. بعد شما بروید نتیجه کارشان را هم ببینید. همین امسال شب­های عید کارگر­های من نمی­آمدند سر کار و بعد به گوش من رسید که آنها را کسی استخدام کرده است.

فلاحت: این یک جور هنر کارخانه­ای است.

مأموریان: این افراد چطور می­توانند مدیریت هنر شهری را اداره کنند؟

اتفاقیه: اجازه بدهید به سئوال برگردیم، شورای شهر باید چه چیزی را در اولویت قرار دهد؟

ششکلانی: شورا باید حرف­های هنرمندان را بشنود. باید این ظرفیت را داشته باشد با کسانی که در این رشته از هنر فعال­اند تعامل کند و از آنها مشورت بگیرد. نگوید خودمان می­دانیم چون هرگز این طور نیست.

سریری: من فکر می­کنم مدیران باید خرد جمعی هنرمندان را مطالبه کنند و روندی که ناشی از تعامل هنرمندان و اعضای شورای شهر شکل می­گیرد، تداوم پیدا کند.

خالقی: اولویت شورای شهر که به نظرم وظیفه شورا هم هست انتخاب مدیر هنری مناسب برای شهر است. مدیر باید هم مدیر باشد و هم هنرمند. ما هنوز یک مدیر هنری این گونه نداشته­ایم.

فلاحت: به نظرم خوب است که هنرمندان در انتخاب مدیر نقش داشته باشند. ساز و کار این را باید اعضای شورا معین کنند.

خالقی: شورا باید تحقیق کند و نگاه سیاسی و جناحی نداشته باشد. تمام آینده هنری شهر امروز بستگی به یک انتخاب خوب دارد.

چه چیزی در اولویت باشد؟

اتفاقیه: اشاره­ای شد به چیزهایی که شورا باید در اولویت قرار دهد. اگر موافقید جمع­بندی کنیم.

فلاحت: من فکر می­کنم ما در وسط راه قرار داریم و امروز باید از تجربیات گذشته استفاده کنیم. از سوی دیگر شورا که از مردم رأی گرفته است به سمت هنرمندانی که گذشته روشنی دارند متمایل شود. بهتر است که از اکثریت افرادی که هستند بدون دیدگاه­های سیاسی بهره­ بگیرد.

مأموریان: من فکر می­کنم برنامه­ریزی­ای که شورای شهر باید برای مدیریت هنری داشته باشد این است که فردی که به عنوان مدیر انتخاب می­شود دغدغه هنر و در این رشته تخصص داشته باشد. دیگر این که سلیقه خودش را تحمیل نکند چون اصالت هنر به این است که هنرمند بتواند آزاد باشد تا اینکه فقط مجری سلایق فرد خاص یا جریان خاصی باشد. باید نظمی به سیستم­های مالی پروژه­ها داده شود و در شوراهای تخصصی که کارها را بررسی می­کند از افراد متخصص استفاده شود.

خالقی: قطعا تغییرات اجتناب ناپذیر است و شورا آزمون سختي را پيش رو دارد، و اميدوارم با دقت و دور از هرگونه هياهو و حاشيه سياسي، براي هنرمندان و براي هنر شهر تصميم بگيرند. من مدتي پيش ٣٠ راهكار و شاخص انتخاب مديرموفق هنري را بيان كردم كه تقاضا دارم نمايندگان محترم به آن توجه داشته باشند.

سریری: فکر می­کنم بیشتر روی تخصص­های مرتبط با طراحی تمرکز شود و شورا پذیرای مطالبات باشد. گاهی می­شنوند ولی به دلیل نداشتن زبان مشترک درک درستی از مساله اتفاق نمیفتد. مباحث مدیریتی و هنری باید توأمان باشد.

ششکلانی: با کمال احترام تأکید می­کنم شورا وظیفه دارد به تخصص­ها اهمیت دهد چون منتخب مردم است. پس باید به تخصص­ها احترام بگذارند و وظیفه ما هم این است که راهکارهایی برای شورا داشته باشیم.

اتفاقیه: ممنون از همه شما عزیزان که در این میزگرد حضور داشتید.

 

 

نوید موسوی

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *