آیینهای غریب و ماندگار
صحبت از آیینهای تاریخی تربتجام که در واقع بخش مهمی از فرهنگ شرقنشینان فلات ایران است کار سادهای نیست. شاید برای همین بود که نمیتوانستیم برای سخن گفتن از این آیین دیرینه کسی جز محمد فاروق کیانیپور پیشکسوت صاحبنام این عرصه را بخوانیم و با او به گفتوگو بنشینیم. نیازی به گفتن از او نیست چون هر چه بگوییم تکرار مکررات میشود. ترجیح دادیم با چند سئوال میزبان کلامش باشیم وهمه چیز درباره این آیینهای تاریخی را از زبان خودش بشنویم. گفتوگویی که میخوانید برخی دغدغههای این استاد فرهیخته است که تا پیش از هفتادسالگیش با اتفاقیه در میان گذاشته.
- میدانیم که فاروق کیانی نامی آشنا برای اهالی هنر خراسان است. کمی بیشتر از خودتان بگویید و بفرمایید چطور به این رشته علاقهمند و در این راه استوار شدید؟
از کودکی به دلیل عشق و علاقه پدرم به مطالعه هنر خراسان پرداختم و استعدادی فطری در وجودم بود که علاقهام را به هنر خراسانی بیشتر میکرد. به شدت احساس کردم که به موسیقی و آیین آیینی تربتجام علاقه دارم و این تمایل را در خود حس میکردم. در واقع به صورت ناخودآگاه میل به یادگیری و کنکاش در آیینهای منطقه و موسیقی آن داشتم تا اینکه در تنها دبیرستان شهر یعنی دبیرستان سینا اولین گروه هنری خود را با همکاری دوستان نوجوان خود در سن 14 سالگی تشکیل دادم و اولین اجرای خود را در حضور استاندار وقت در آموزش و پرورش تربتجام به روی صحنه بردم. علاقه شدید به این هنر به ویژه آیینهای سحرآمیز که من را با روایتگری جادویی خویش به عمق تاریخ ایران هدایت میکرد گویی که عامل ارتباطی من و پندار نیک و دم اهورایی اجداد پاکسرشتم بود و هم وجود خودم را از این مراقبه خیالی لبریز میدیدم.
از سال 52 تا 82 به مدت سی سال در آموزش و پرورش و در کسوت معلمی در روستاهای منطقه و شهر جام خدمت کردم و هماکنون با سابقه پنجاه و دو سال فعالیت هنری در خدمت مردم هنر دوست ایرانزمین هستم.
- به پدرتان اشاره کردید و نقشی که در ترغیب شما به این هنر داشتند، چه کسان دیگری در این مسیر مشوق شما بودند و در طول این سالها چه اجراهایی داشتید؟
بستر فرهنگی تربتجام همواره مأمن پذیرش هنر و هنردوستان بوده است و مردم هنردوست این منطقه با شور و شوق خاصی از هنرمندان آیینی این خطه اسطورهوار یاد میکنند. در واقع مشوق اصلی خودم را مردم شریف این خطه و میل شدید درونی خود به یادگیری این هنرها میدانم تا آنجا که بیش از نیم قرن با وجود ناملایمات بسیار توانستم عشق خودم را مستمر و بدون وقفه ادامه دهم. هنرهای آیینی تربتجام روایتگری ژرف و عمیق از عشق و علاقه مردمان پاکسرشت به سرزمین، فرهنگ، آداب، طبیعت و از همه مهمتر زندگی است و دیدن آن هر انسانی را به فکر وا میدارد و علاقهمند میسازد. من هم از این امر مستثنی نبودم و با قرار گرفتن در این بستر فرهنگی عشق به دانستن و یادگیری آن، من را به سوی خود کشانده است. در سالهای اخیر نیز دوستانی چون دکتر حسین نصیری با علاقه و شور خاصی من را در این مسیر همیاری کردند و همچنین فرمانداران فهیم تربتجام از گذشته تا کنون با نگاه ویژه من را در ادامه این راه مورد لطف خود قرار دادند.
در سال 45 با یارانی چون مرحوم غلامعلی پورعطایی و مرحوم حسین جوهریان و مسعود موذن احمدی، احمد مطهر جامی و تعدادی دیگر به اجراهای متعدد پرداخته تا آنکه در جشنواره جهانی the man and his world در سال 1356 در کشور کانادا این هنرها آنچنان توجه اهل هنر را به خود جلب کرد که از میان 55 کشور شرکتکننده مقام نخست جشنواره را به خود اختصاص داد.
به فاصله زمانی تقریبا بیست سال در سال 76 در سی و سومین جشنواره «لفکادامی» یونان آنچنان اجرای خیرهکنندهای از این آیینها به روی صحنه رفت که مقام دوم جهانی از نظر گروهی و مقام نخست بهترین بازیگر مرد جهان به بنده اختصاص یافت و اختتامیه آن جشنواره در آکروپولیس توسط گروه تربتجام اجرا شد.
- از ویژگیهای این هنر بگویید. حرکات آن چه معنا و مفهومی دارد؟
در واقع در تاریخ و فرهنگ و هنر ایران، این خطه از خراسان بزرگ اولین پژوهشهای زیباشناسانهای را دارد که به سرعت مورد توجه و اقبال پژوهشگران امر هنر واقع شدکه تاریخی نانوشته، سرزنده و فعال برای ملت بزرگ ایران را حکایتگری میکند. گئورگ ویلهلم هگل فیلوسوف آلمانی در کتاب «تاریخ فلسفه» خود درباره ایران چنین آورده است: آغاز تکامل جهان به نام پارس (ایران) آغاز میشود و لاغیر. در حالیکه دو تمدن بزرگ و کهنسال دنیای قدیم یعنی هند و چین در مرحله زندگی گیاهی به سر میبردند. در همین راستا باید تأکید کنم که تربتجام از کهنترین شهرهای خراسان بزرگ به شمار میرود. بنای شهر جام که به قول بسیاری از مورخین همچون «یاقوت حموی»، لغتنامه آنندرانج، تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی، مرآت الادوار و… در زمان پادشاهی زابیازام، اولین پادشاه سلسله کیانیان پیافکنده و ساخته شده است و دارای تاریخی بس شگفتآور و معنیبرانگیز است. این هنرها و آیینها با شروع تمدنها و زندگی بشر بر روی زمین عجین شده است و به آنجا برمیگردد که کلام هنوز شکل نگرفته و انسانها با ایما و اشاره با یکدیگر ارتباط برقرار کردهاند. به عبارتی آیین «آفر» تربتجام با شروع زندگی انسان به عنوان کشاورز گره خورده است. این آیینها روایتگر تاریخ، حماسه، اسطوره و زندگی اجداد پاکسرشتمان هستند. به طور ویژه آیین آفر به شروع کشاورزی توسط بشر اشاره دارد تا آنجا که در دیداری که با هنرشناس شهیر فرانسوی پیتر بروک در سال 52 در جشن هنر شیراز و در ادامه در خطه خراسان بزرگ داشتهام آنچنان محو این آیین میشود که اقرار میکند: «خدای من ریشه پانتومیم را یافتم!»
در آیین «حتن» شما مراحل زندگی و امرار و معاش انسانهای کوچنشین را شاهد هستید. رمهگردانی، اتحاد، همزیستی، مراقبت و حفاظت از سرزمین مورد توجه قرار میگیرد و با حرکاتی بس ژرف و فیگوراتیو ضمیر ناخودآگاه انسان را هدف میگیرد و او را وادار به تفکر و آیین آفرینش میکند.
آیین چوب به اساطیر و تاریخ حماسی ایران اشاره دارد. به نیروی تن به تن اساطیر ایران زمین، آنجا که با رجزخوانی و حرکاتی شگرف از جمله تک و پاتک، راه جنگ ببر، راه جنگ عجم و… بیننده را به اعماق تاریخ ایران رهنمون میسازد. در «گل پتیخان» که یک تریلوژی است به عشق که سرمنشاء خلقت است اشاره میشود و در «حنایی» به زندگی و ادامه تسلسل حیات بشری اشاره میشود.
- پیشینه تاریخی آیین تربتجام و آیین خراسانی را کمی بیشتر توضیح دهید.
خراسان بزرگ همواره بستر تغییر و تحولات تاریخی ایران زمین بوده است. سرزمین فردوسی، بوژگانی، خوارزمی، ابنسینا، احمد جامی، عبدالرحمن جامی و بسیار ستارگان ادب، علم، عرفان و فرهنگ ایران زمین بوده و هست. پیشینه این آیینها چنان که گفتم به شکلگیری تاریخ و خلقت انسان پیوند خورده است. در این آیینها بنا به موقعیت جغرافیایی خاص آن آیینها غالبا به صورت گروهی با دونفره اجرا میشود. آیین گروهی به صورت دایرهوار و حول یک مرکز و جهت حرکت آن خلاف جهت حرکت عقربههای ساعت است. آیینهای حنایی و حتن رواج بیشتری داشته است و آیینهای پلتان و چوب مخصوص تهمتنها و یلان بوده و غالبا در پادگانهای نظامی هخامنشی و اشکانی آموزش داده میشده است. مشق پلتان یا همان مشق پیلتنان از دو کلمه مشق (تمرین نظامی) و پیلتنان (انسانهای قویهیکل) تشکیل شده است و آفر که باز ندگی کشاورزی این مرز و بوم عجین شده است.
در مورد آفر و حرکت نخست آن که به همان سماع راست شهرت دارد مولانا میفرماید: بر سماع راست هر کس چیره نیست/ دانه هر مرغکی انجیر نیست. و در جایی دیگر میفرماید: به پای خویش بکوبیم هر چه غیر وی است/ که راه و رسم چنین است در مقام سماع. به گواه تاریخ مولانا دوران کودکی خود را در بلخ به سر میبرده و این آیینها را مشاهده کرده و همواره در ذهن خود بر این هنرها و سماع عارفانه آشنایی داشته تا آنجا که سماعی که هماکنون از ایشان در قونیه به یادگار مانده است ترکیبی از دو آیین آفر و حتن خراسان بزرگ است که به عنوان نمادی برای عرفان و خداجویان جهان درآمده است.
- از انواع آیینها گفتید. این آیینها در تربت جام چه وضعیتی داشته و دارد؟
در مورد آیین تربتجام باید عرض کنم که همواره با موسیقی عجین بوده است و نوازندگان چیره دست و آیینندگان را با نوای دلسوز سورنا خویش همراهی میکرده است. غالبا مفاهم اساطیری، حماسی، پهلوانی، عرفانی و زندگی مردمان است. تفاوت در واقع در سبک نوای موسیقایی هر آیین است. از جمله میتوان به حتن که آیین فراگیر خراسان بزرگ است در محدوده افغانستان تحت عنوان حتن ملی و در محدوده ایران تحت عنوان حتن جامی از آن نام برد. نوای حتن جامی به چندین فرم اجرا میشود. از جمله میتوان به حتن حسنآبادی، حتن اباذری، حتن اوشاری و حتن اُستا رسول یاد کرد که هر کدام با ضرباهنگ مخصوص به خود اجرا میشود. در آیینهای دیگر نیز این تنوع کمتر است ولی هر کدام نحوه اجرای موسیقی آن را به گونهای متفاوت پیدا کرده است.
- آیا آیینی هست که منسوخ شده باشد؟
آیینهای منطقه خراسان که قسمت اعظم آن را هماکنون در منطقه جام شاهد هستیم از تنوع بسیاری برخوردار است. قبل از تولد من آیینهایی چون دوروغه، هی همبه در منطقه اجرا میشده که در حال حاضر اثری از آنها نیست. آیینهایی چون گلپتیخان که قصه عشق جوانی پاکنهاد به دختر خان منطقه بوده و بعد از مطالبه دختر خان و اصرار بر این کار جوان جان خود را در راه عشق پاک از دست داده است، را داریم که از آیینهای حرکاتی و فیگوراتو اندک از آن بر جای مانده است. مابقی آیینها همچنان پابرجاست و البته شیوه کامل آن در میان مردم منطقه اجرا نمیشود و فقط تحت عنوان گروههای هنری میتوان این آیین را کامل مشاهده کرد.
- این آیینها با چه موسیقی و نواهایی همراه است؟
همان طور که میدانید به طور کلی آیینها در مناطقی پابرجا ماندند که در آنجا موسیقی ارج نهاده شده و از آن حفاظت کردهاند. در کلیه مناطقی که آیینهای ایرانی و جهانی ماندگار شده است حضور موسیقی به قدرت میشود حس کرد. خراسان هم از این قاعده مستثنی نیست. این مسئله در مورد دیگر اقوام چون کردهای سلحشور، ترکهای عزیز، لُرهای غیور و همچنین در گیلان و جنوب ایران پهناور نیز صادق است.
در تربتجام موسیقی همواره جایگاه ویژهای داشته و همین شده که تا امروز تداوم یافته است. اساتید مشهوری چون غلامعلی پورعطایی، عبداله سرور، نور محمدپور و علامحسین سمندری در گذشته و هماکنون نامآورانی چون استاد اسفندیار تخمکار، غلامحسین غفاری، استاد عزیز احمدی، عزیز تنها و خیلیهای دیگر امروز این نوع از موسیقی را زنده نگه داشتهاند و این نواهای اساطیری، کهن و زیبا را اجرا میکنند. اضافه بر این باید از گروه موسیقی«نوای جام» نام ببرم که تأثیر مهمی در تشویق جوانان به این نوع از موسیقی داشته و تلاشهای حسینعلی مردانشاهی که در این تحسینبرانگیز است.
آیینهای جام هر کدام با نوای موسیقی خاصی اجرا میشود که گاهی اساتید فن با ایجاد تغییراتی اندک و حفظ اصالت مقام آن را نغزتر و شیواتر به تکامل رساندهاند تا به امروز که به دست ما رسیده است. این نواها با مضمون مناسب به آیین آن، گاهی حماسی، گاهی رزمی، گاه بزمی و گاه جانسوز و عاشقانهاند طوری که موسیقی از یک سو و حرکات فیگوراتیو از سوی دیگر روایتگر مضمون و مفهوم آن آیین بوده و به شیوایی هر چه تمامتر مفهوم را به بیننده منتقل میکند.
- استاد فاروق این روزها چه کار میکند و آروزی او برای این هنر چیست؟
این روزها که در دهه ششم زندگیام هستم کولهباری در خاطرات و تلاشها و دردهایی که یادگار ایام گذشته است را به دوش میکشم. عمل جراحی دیسک کمر و جراحی قلب باز داشتهام و مبتلا به بیماری تیروئید، دیابت و فشار خون هستم. با این حال آروز دارم که بتوانم این هنر را به دست صاحبان آن یعنی همین مردم هنر دوست ایران زمین برسانم و به صورت آکادمیک آن را به جوانان آیندهساز کشورم منتقل کنم و منتظر بستری مناسب جهت این امر باشم. امیدوارم فرهنگسرایی در خور و شأن تربتجام باشد و دانشکدهای برای آموزش این هنر هم در این شهرستان ایجاد شود تا خدای نکرده این هنر که بعد از قرنها به دست ما رسیده در زمان ما از بین نرود و بتوانیم دین خود را به تاریخ و فرهنگ ایران ادا کنیم.
شرح عکس: چوب بازی رقص حماسی پشت صحنه مجموعه اپیزود یک «سرو خرامان» نویسنده و کارگردان مسلم کرمانی
گزارشی از نوید موسوی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.