شیکپوشهای ساز به دست در خیابان!
روز جمعه و استراحت پایان هفته و دیر بلند شدن از خواب چه کیفی به من میدهد. هنوز در حال و هوای بلند شدن از تختخوابم که با صدای سُرنا و طبلی به خود میآیم، صدا از داخل کوچه است. از پنجره به بیرون نگاهی میکنم و دو مرد جوان که با لباسهای محلی شرق خراسان در حال نوازندگی هستند، میبینم.
بیشتر نگاهشان میکنم. بعضی افراد از پنجره اسکناسهایی در حد توان خود به سوی آنها به پایین میاندازند و بعضی از درب خانه خود بیرون آمده و اسکناس را به خودشان میدهند. یک اسکناس دو هزار تومانی در لابهلای برگ درختان گیر کرده است. به کوچه میروم و دوست دارم از نزدیک نوازندگیشان را ببینم. بیشتر آهنگهایی که در عروسیهایشان نواخته میشود را میزنند. با پرتاب سنگی اسکناس را از لابهلای درختان به سوی آنها رهسپار میکنم.
نواختن در خیابان
نوازندگی خیابانی پدیدهای است که در سالهای اخیر در کشور رونق یافته و گروهها و جوانان نوازنده که گاه از تحصیلات آکادمیک موسیقی هم بهرهمند هستند در کوچه و خیابان به اجرای موسیقی زنده میپردازند. البته اجرای موسیقی در خیابان پدیده تازهای نیست و در ایران و جهان سابقه طولانی دارد، حتی در بسیاری کشورها سالانه فستیوالهای موسیقی خیابانی با نوازندگان دورهگرد نیز برگزار میشود.
در ایران هم این پدیده به ویژه در سالهای اخیر رونق یافته و جوانان نوازنده با سازهای ایرانی و غربی در کوچه و خیابان به اجرای زنده موسیقی میپردازند. در این میان گروههای مختلفی نیز هستند که به دلیل مشکلات برگزاری کنسرت در خیابان مخاطبان خود را جذب میکنند و بسیاری نیز از همین راه به شهرت رسیدهاند.
برخی دیگر از نوازندگان خیابانی هم نوازندگی را برای به دست آوردن پول و امرار معاش انجام میدهند. به مدد دستگاه آمپلی فایرهای پرتابل نوازنده نیز با ریتم ساز خود را هماهنگ و نظرات بیشتری را به سوی خود جلب میکند.
نوازندگان و هنرمندان خیابانی گدا نیستند. نظرات هم درباره آن مختلف است. برخی کاربران موافقاند و اعتقاد دارند این نوازندگان خیابانی، هنرمندانیاند که میخواهند از فضای شهری برای نشان دادن استعداد و تواناییهای خود استفاده کنند.
شیک پوشان ساز به دست
برخی از این نوازندگان به عنوان امضا و نشانیهای معروف محلهها شناخته میشوند. شاید در سالهای دور وقتی صحبت از موسیقی خیابانی میشد ذهن همگی بر میگشت به کوچه گردهایی که با آکاردئون در کوچهها پرسه میزدند یا در نهایت با زدن نی و عبور از میان عابران پیاده سعی میکردند تا از آنها پولی دریافت کنند. هرچه شهرها بزرگتر باشد نوع و نگاه به نوازندگان دوره گرد فرق خواهد کرد و در شهرهای بزرگی همچون تهران نوع ساز و نوع آهنگها هم متفاوت خواهد بود. اما این روزها استفاده کردن از هنر و سازهای موسیقی کمی فرق کرده. دیگر کسانی که دست به ساز میبرند لباسهای تکدیگری نمیپوشند یا از سازهای کهنه و شکسته استفاده نمیکنند. بلکه جوانهایی هستند خوش پوش با سازهای حرفهای!
برخی اوقات مسولان شهری و وزارت ارشاد جلوی آنها را میگیرند و میگویند جمع کنید. جاهای دیگر حتی از آنها حمایت هم میکنند. در کل نگاهها متفاوت است. خیلی وقتها شده که آمدهاند و با اعتراض خواستهاند که بساط آنها را جمع کنند اما مردم مانع میشوند و اجازه نمیدهند که چنین اتفاقی رخ بدهد. دیدن افراد ساز به دستی که در کوچه و خیابان شهر مینوازند، به چشم خیلیها آشناست. این بهاصطلاح نوازندگان خیابانی، از قشرهای مختلف و با انگیزههای متفاوت این کار را میکنند؛ از دانشجویان رشته موسیقی و هنرجویان ساز گیتار گرفته تا پیرمرد ۶۰ ساله و ساز میان آنها هستند.
کنار خیابان اجرا میکنیم!
با یکی از آنها گفتوگو داشتم. میگوید :یک نفر بلیت میخرد و به کنسرت میرود، ما هم برایش کنار خیابان اجرا میکنیم و او میتواند بهای این را بدهد، میتواند ندهد. امیدوارم یک روزی نهتنها موسیقی، بلکه تمام هنرهای خیابانی، در ایران نهادینهتر شوند و مردم آنها را به دید بهتری نگاه کنند. همچنین امیدوارم روزی مسئولان بتوانند با این موضوع کنار بیایند و آن را درک کنند.
ادامه میدهد: با توجه به رشد روز افزون نوازندگان خیابانی در شهرهای بزرگ مردم نسبت به این موضوع چشم و دل سیر شدهاند و جذابیت اولیه را برای آنها ندارد، مگر اینکه چیز جدیدی برای ارائه داشته باشی که آن وقت قضیه فرق میکند. ما هم باید سعی کنیم کارهای متفاوتی ارائه کنیم تا مردم خوششان بیاید.
هرچه هست این آدمها برای اندکی ما را از حال و هوای جامعه شلوغ و پر استرس به دور میکنند و فضای شاد برای لحظاتی پدید میآورند و حتی در بعضی مواقع تماشاگران خود را با فضا درگیر ساخته و مشارکت میکنند. هر چه نوازنده بیشتر به سازش مسلط و روانشناسی مخاطبان خود را بهتر درک کند و نوستالژی آنان را بنوازد بیشتر موفق خواهد شد. چه بسا نواهایی محلی ناشناخته از دل ساز همین نوازندگان خیابانی به درآید. پس اگر به نوازنده دوره گردی برخورد کردید برای لحظهای در کنارش بمانید و همین ماندن شما یعنی تشویق او و حتی اگر اسکناسی به او ندهید!
گزارشی از سعید بابایی
ممنون ازتون واقعا عالی حال کردم