پیوند هنر و عرفان
هنر خط با فرهنگ ایران سابقه ای به طول قرن ها دارد و تا کنون فراز و نشیب های فراوانی را با خود به همراه داشته و هنرمندان فاخری به جامعه هنر ایرانی تحویل داده است و هنر نقاشیخط پای از مرزهای کشور بیرون نهاده و مردم مغرب زمین را با این هنر زیبای ایرانی اسلانی پیوند داده است . مسعود صفار عضو رسمی انجمن خوشنویسان ایران و هنرهای تجسمی می باشد .متولد 1362 فردوس و مدرس انجمن خوشنویسان و در بیش از 40 نمایشگاه گروهی شرکت و در جشنواره های بیشماری مقام های کشوری کسب کرده است .تخصص او در خط کوفی است و نقاشی خط هایش پیوند هنر و عرفان است و حرفهایی دارد که به دل همه می نشیند .
آن چیزی که یک اثر را در حرفه خوشنویسی میتواند منحصر به فرد کند رعایت بینقص تکینیک هاست یا مسیر شخصی هنرمند ؟
دوره معاصر دوره ای است که همه به دنبال تغییر و تحول هستند ، ما در حال حاضر به این اندازه که هنرمند تولید کننده نقاشی خط داریم شاید در گذشته نداشتیم ، در دوره معاصر در تمام هنر ها شاهد نوآوری و تغییر و تحول هستیم ، هنر خوشنویسی هم مستثنا از این امر نیست در این حوزه هم هنرمندانی که در دوره معاصر وجود دارند سعی دارند که این فرم را به نوبه ای به روز تر کنند ، چون خط اصلی در ایران خط نستعلیق هست به این خط بسیار پرداخته شده است ، چه به لحاظ تولید آثار نقاشی خط چه به لحاظ فرم های به صورت قطعه در فضاهای شکل های هندسی ، در فرم های سیاه مشق و فرم های انتزاعی نیز به این خط پرداخته شده است ، ولی من در حال حاضر بصورت تخصصی در حوزه خط کوفی فعالیت میکنم ، خط کوفی پر سابقه ترین خط ماست ، کوفی قبل از قرن سوم هم بوده است، ما از قرن یک و دو حتی قبل از اسلام هم خط کوفی اولیه را داریم ، البته اتفاقی که در نقاشیخط های من افتاده اینست که از فضای کاملا سنتی استفاده کردم و به یک حرکت و فرم آوانگارد رسیدم و این راه هنوز ادامه دارد و حتما با مرور زمان به شیوه ها و فرم های متنوع تری خواهم رسید.
می دانید که ما بالغ بر صد نوع خط کوفی داریم که شالوده و بنیان آن همان کوفی اولیه قرون اول تا سوم بوده اما این خط که از قابلیت گرافیکی و فرم پذیری زیادی برخوردار است به هر سرزمینی که وارد شده دچار تغییراتی متناسب با حالات درونی مردمان آن سرزمین شده است .این خط وقتی به کشور ما میآید نیز دچار تغییرات زیادی میشود که امروزه به خط کوفی ایرانی موسوم است. خب ما این خط با سابقه را داریم هرچند که خوانایی آن زیاد نیست و بیننده را برای خوانش به چالش میکشد، اما خطی بسیار پرانرژی و پرکاربرد در هنر نقاشیخط و همچنین گرافیک می باشد
این خط، خطی است که ظاهر بسیار ساده و باطن بسیار پیچیده ای دارد. یعنی هندسه پنهانی که در خط کوفی داریم در نگاه اول قابل تشخیص نیست ولی وقتی وارد گود آن می شوید متوجه می شوید که چه قواعد و پیچیدگی های شگرفی دارد. اتفاقی که در خط من افتاده این است که سعی کردم یک تغییر کاربری در خط کوفی ایجاد کنم. به این معنی که خطی که در دوره ای فقط برای کتابت قرآن استفاده میشده را با اعمال تغییراتی به خدمت فرم و فضا گرفته ام و حتی دیگر برای استفاده از این خط از متون عربی استفاده نمیکنم و در برخی از آثارم شما شاهد بی محتوایی یا همان فرم و حتی یک شعر هستید.
در خط کوفی وقتی که شما با ترکیبات خط بازی کنید پلان های مختلفی را ایجاد می کنید که خود این کار باعث ایجاد انرژی بصری میشود.
برخي از هنرشناسان معتقدند نقاشيخط به وجود آمد تا به نوعي از زوال خوشنويس به صورت سنتي جلوگيري كند. اين عقيده حتي در بين بسياري از هنرمندان خوشنويس نيز رايج شده است. با اين امر موافقيد؟
كلا اين موضوع را باور ندارم. به نظر من در دهه 40 كه مرحوم ضياپور و دوستانشان كه به هرحال يك شكل نمايشگاهي به هنر نقاشي و به طور كلي هنرهاي تجسمي دادند و فعاليت را آغاز كردند، اصلا به اين مسائل حتي فكر هم نميكردند. در آن زمان خوشنويسي به صورت غيرسنتي به ديوار گالريها آويزان شد، اما نه براي نجات خوشنويسي بلكه به عقيده آدمهاي هنرمند آن زمان، آن هم جلوهاي از كار هنري بود. بنابر اين اگر اين مفهوم را بپذيريم خود نقاشيخط را زير سوال بردهايم. بنابر اين اين امر بابي شده است كه حتي برخي از دوستان خوشنويس هم اين موضوع را مطرح كنند که به نظر من درست نیست. ما در نقاشیخط وام دار خوشنویسی سنتی هستیم.خوشنويسي در حال احتضار نبوده ونیست وگرنه الان خوشنويسي ما در اوج نمايش و قابليتهاي خودش نبود.
در نقاشيخط كدام هنر بر ديگري ارجحيت دارد، نقاشي يا خوشنويسي و در واقع مبناي اصلي كار بر كدام هنر است؟
آثاري كه در واقع شكل زيباييشناسي خوشنويسي در آن كاملا ادا شده است. اين آثار با استفاده از ابزارهاي غيركلاسيك مثل قلم ني، ورق طلا، رنگ روغن و اكليريك خلقشده و تركيببنديهاي رنگي در آنها به كار رفته است. در اين آثار خوشنويس تلاش كرده تمامي قواعد خوشنويسي كلاسيك را رعايت كند و به طور كلي ميتوان گفت كه در اين سري آثار رنگ و تركيببندي در خدمت خوشنويسي قرار گرفته است. تيپ ديگري از آثار وجود دارند كه در واقع جلوههاي دوري از خط و خطاطي در آنها به كار رفته و تاكيد بر زيباييشناسي خوشنويسي كلاسيك در آن وجود ندارد و تنها اشاراتي از خوشنويسي را دارند. در اين سري كارها در واقع تركيببندي و رنگ سوار بر مفهوم خوشنويسي است. تيپ ديگري از كارها وجود دارند كه از تلفيق نقاشي سنتي با قلم ني خلق ميشوند. هر كدام از هنرمندان بنا بر سليقه خودشان در اين زمينه عمل كردهاند. به عنوان مثال استاد احصايي يا مرحوم پيلارام تركيببندي و رنگ و كمپوزيسيون را به كار ميبرند ولي خيلي از هنرمندان ديگر خير.
اكنون رويكرد جهاني به هنر خوشنويسي و بخصوص نقاشيخط چگونه است؟
مطلبی که باید به آن اشاره کنم این است که در تمام دنیا به هنر ایران و به طور کلی هنر شرق علاقه نشان داده میشود و دلیل آن داشتن روحیه گرم و مثبت هنر و هنرمندان ایران است . چون ما معتقدیم در هر اثر هنری ، فرق نمیکند که کدام هنر باشد، هنرمند بخشی از احساس و روح خود را در اثر القا میکند و با توجه به روحیات هنرمند ایرانی ، قاعدتا اثر هنرمند از گرمی و انرژی خاصی برخوردار خواهد بود که این امر باعث میشود که اقبال هنر جهان به سمت هنر ما متمایل باشد. اين نكته مثبتي است كه بايد به آن اميدوار بود و به ديد مثبت به آن نگريست زيرا در هر صورت افتخاري براي جامعه ما است.
انتهای خبر/سعید بابایی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.