قمصر خراسان!
بعضی از گلها عجیب بوی زندگی میدهند که گل محمدی یکی از همینهاست. شاید هنوز هم اگر به کتابهای دوران مدرسه مان در انباری خانه مراجعه کنیم گلهایی که در لای ورقهای این کتابها خشک شدهاند را بیابیم که هنوز هم آن لحظههای شیرین را تداعی میکنند. یادم است این ایام که میرسید وقتی بوته گل محمدی داخل حیاطمان به بار می نشست، صبحها با بوییدنشان تمام روحم مملو از زندگی میشد. معلمم میگفت بهترین هدیه ای که از دانش آموزانش گرفته است همین گلهای محمدی است که هر روز صبح برایش به مدرسه میبردم.
این گلها عجیب بوی زندگی میدهند؛ شله زردهای سر سفره افطار ماه مبارک رمضان هرگز بدون طعم گلاب قابل تصور نیستند؛ شربتهای سرد و گوارایی که در گرمای تابستان گویی از بهشت رسیده بودند، آیا میشود بدون گلاب اینقدر دلنشین باشد؟ شیرینیهایی که مادرم با ذوق و هنر خود میپخت تا ما را خوشحال کند، با درآمیختن گلاب بود که اینقدر طعم زندگی میداد.
بوی گل محمدی همانند نامش از بزرگی سرمشق گرفته است که نمیتوان آن را شنید و به آفریدگارش برای خلقتشان درود نفرستاد؛ همین ارتباط گل محمدی با خالق یکتاست که باعث میشود در شیرینترین لحظههای شادی مان با بوی گلاب سرمست شویم و در تلخترین لحظههای عزای مان با بوی آن آرام بگیریم.
قمصری در 9 کیلومتری مشهد
تبلیغاتی را دیدم که از جشنواره گل محمدی در یکی از روستاهای اطراف مشهد خبر میداد؛ وقتی از مشهد به راه افتادیم هنوز نرسیده بویان را احساس میکردم. در جاده کلات و در فاصله 9 کیلومتری شهر مشهد به روستایی به نام فَرُخَد رسیدم که به قمصر خراسان معروف است. روستایی که با حدود 4 هزار نفر جمعیت، بیش از صد هکتار زمین کشاورزی تحت کشت گل محمدی دارد و شاید کمتر کسی تا کنون نام آن را شنیده باشد.
وارد روستا که شدم بوی زندگی بخش گل محمدی هر لحظه شدیدتر از قبل به مشام میرسید؛ در حال عبور از کوچههای این روستا برای رسیدن به مزارع کشاورزی بودیم که مادر بزرگی در میانه راه به ما رسید. او که از کیسه مملو از گل روی دوشش معلوم بود از مزرعه میآید بعد از این که فهمید ما خبرنگار هستیم و از مرکز استان آمدهایم، فقط گفت کاش میتوانستیم خودمان محصولاتمان را به گلاب تبدیل کنیم تا مجبور نباشیم گلها را برای فروش به دلالها بسپاریم.
کمی جلوتر زمینهای کشاورزی زیر کشت گل محمدی آغاز شد و تا فاصله چندین هکتار رنگ زیبای این گلها چشم را به خود جلب میکرد.
گل هایی که روزی کارگران را می دهند
حضور زنان و مردان و بحتی کودکانی که به عنوان کارگرهای فصلی به جمع آوری گلها از مزارع مشغول بودند و از این راه درامد کسب میکردند، بار دیگر نشان میداد که این گلها عجیب بوی زندگی میدهند و وقتی بیشتر به این موضوع پی میبریم که در گفتگو با این کارگران میفهمیم بقیه سال را با مشکل بیکاری دست به گریبان هستند و این گلها تنها فرصتی است که برای کسب درامد دارند.
حسن صفری، یکی از مزرعه داران این روستا همانند آن مادربزرگ از مشکلاتشان در فروش محصولاتشان گله مند بود و تأکید کرد: تعدادی واسطه با کارخانههای گلاب گیری قرارداد بستهاند و ما برای فروش باید گلها را به آنها بدهیم.
کمی جلوتر به مردی رسیدیم که با وجود سنی که از او گذشته بود در کنار 5 فرزند خود به کشت گل محمدی در 60 هکتار از زمینهای زراعی خود مشغول بود. او که چندان امیدی به رفع مشکلاتش با طرح در روزنامه نداشت و حتی امیدی نداشت که ما درد دلهایش را بنویسیم، گفت: ما چرا باید برای فروش محصولاتمان به دنبال واسته و یا خام فروشی به کارخانه داران باشیم. اگر به ما آموزشهای اولیه را بدهند و اجازه دهند که خودمان محصولمان را به گلاب تبدیل کنیم خیلی از این مشلات رفع میشود اما نه تنها این آموزشها و شرایط را مهیا نمیکنند بلکه اگر ما گلاب هم تولید کنیم و به بازار ارائه دهیم، هم از طرف کارخانه داران با برخورد و مانع مواجه میشویم و هم مسئولان به بهانههایی مثل نداشتن بسته بندی خاص و علامت استاندارد و … از فروش ما جلوگیری میکنند.
حمایت هایی که مسئولین ندارند!
وی با اشاره به این که به دلیل سرمازدگی و عدم بارش باران به موقع میزان محصول امسال نسبت به سال گذشته تا حد قابل توجهی پایین آمده است و شرکتهای مختلف از بیمه کردن محصول گلهای محمدی خودداری میکنند، ادامه داد: از جهاد کشاورزی مأمورانی آمدهاند و در دو روز مزرعه را مورد بررسی قرار دادهاند و میزان تولید گل در هر هکتار را سنجیدند. روز بعد از آن با من تماس گرفتند که چند روز باید به اداره بیایی که تو را به عنوان کشاورز نمونه معرفی کنیم اما این موضوع بین 4 تا 5 میلیون تومان هزینه دارد که باید بپردازید. من و 5 فرزندم یک سال بر روی این زمینها زحمت میکشیم که نفری در بهترین حالت 8 میلیون از فروش گلها به ما میرسد و حالا 5 میلیون تومان به آنها بدهم در حالی که نه در کود نه در سم و نه در هیچ موردی از ما حمایت نکردهاند.
حاج ذوالفقار یکی دیگر از کشاورزانی بود که در حال برداشت گل محمدی از زمین خود با مهربانی پذیرای ما بود؛ او به مشکل آب در این روستا اشاره کرد و از منبع آب شیرینی گفت که سالها آب کشاورزی و شرب این روستا را فراهم کرده و روستاییان با داشتن اسناد معتبر مالک آن بودهاند اما توسط سازمان آب و فاضلاب و برای تأمین آب شرب مشهد از طریق حفر چاه و لوله کشی به مرکز استان منتقل شده است.
به گفته این کشاور در ازای آن برای کشاورزی به مردم روستا آب فاضلاب میدهند که نه تنها محدود است و به دلیل عدم تصفیه درست منبع آلودگی است، بلکه حتی برای استفاده از آن هم باید سالانه هزینههای هنگفتی را بپردازند.
اجازه دهید سنتی گلابگیری شود!
به روستا که برگشتیم با سوله ای مواجه شدیم که مملو از کیسههای گل محمدی بود و کشارزان محصولات کم و زیاد برداشت شده را به آن جا می اوردند؛ رجبی، مسئول این مرکز جمع آوری گل محمدی با تأکید بر این که کار آنها دلالی نیست، گفت: ما فقط کار جمع آوری گل از تعدادی از کشاورزان و تولیدات زمینهای خودمان را انجام میدهیم و خرید را کارخانه انجام میدهند. به عنوان مثال سال گذشته کارخانه برای هر کیلو گل 6700 تومان پرداخت کرد که با کسر هزینه حمل و نقل و جمع آوری، کیلویی 6300 تومان به کشاورز پرداخت کردیم. به جز ما چند مرکز جمع آوری دیگر هم هست و بعلاوه تعدادی از کشاورزان هم مستقیم محصولشان را به کارخانههای گلاب گیری میبرند. به عبارتی گلها امانت دست ماست و بعد از فروش فقط درصدی برای هزینهها برمی داریم.
او نیز از اهمیت وجود یک مرکز گلاب گیری در روستا برای بهبود وضعیت تولید و فروش این محصول با ارزش سخن گفت و تأکید کرد: در حال حاضر بازار مشهد و استان به قدری از تولیدات سایر نقاط اشباع شده است که دیگر جایی برای فروش ندارد. بسیاری از کارگاهها و کارخانههای تولید گلاب با سرمایه گذاری بالا رو به تعطیلی رفتهاند. کارخانه ای که ما گلها را به آنها میفروشیم می گویند ما اگر به قدر تأمین هزینههای اولیه و حقوق کارگرانمان درآمد داشته باشیم، به فعالیت ادامه میدهیم اما این امکان هم وجود ندارد. به عنوان مثال کارخانه گل نواز (نیک و نوش سابق) با سابقه 24 سال فعالیت، کار را تعطیل کرده است.
این تولیدکننده گل محمدی از انحصار گلاب گیری سنتی برای قمصر کاشان خبر داد و تأکید کرد: گز اصفهان، سوهان غم، نبات مشهد و … محدودیت تولید ندارند و افراد میتوانند با داشتن یک کد بهداشتی محصول خود را تولید و در همه نقاط کشور به فروش برسانند که در حوزه گلاب برای تولیدات قمصر کاشان این امکان فراهم است اما ما در این منطقه مجوز این کار را نداریم و برای تولید گلاب باید حتماً ضوابط و مقررات سختگیرانه و شدیدی را دنبال کنیم که هزینه بر است. در قمصر میتوانند در محل باغهایشان گلاب گیری کنند و به صورت جزئی یا کلی و به عبارتی فله ای به فروش برسانند اما در این جا فقط باید کارگاه رسمی با کد اقتصادی و پرداخت مالیات و بسته بندی مشخص و … ایجاد شود که قیمت نهایی آن بالا رفته و فروشش سخت است.
افزایش 60 هکتاری کشت گل محمدی در روستای فَرُخَد
در حالی که کشاورزان و تولیدکنندگان گل محمدی در روستا در گفتگو با ما یا از برگزاری جشنواره در این روستا اظهار بی اطلاعی میکردند و یا آن را بی فایده قابل اهمیتی میدانستند، کاظم لطفی، دهیار روستای فَرُخَد درباره اهمیت جشنواره گل محمدی در این روستا که پنجشنبه، چهارم خرداد، شاهد برگزاری سومین دوره آن هستیم، گفت: ما در سالهای دور شاید 300 تا 400 هکتار زیر کشت گل محمدی داشتیم که بخاطر خشک سالی و چندین دلیل دیگر این به زیر 100 هکتار کاهش یافت و گل محمدی داشت فراموش میشد؛ بعلاوه در مشهد و استان هیچ کس از این که در روستایی این میزان کشت گل محمدی وجود دارد، اطلاعی نداشتند و کارخانهها هم انحصاری گلهای تولیدی را به هر قیمتی که دلشان میخواست میخریدند و پولش را هم به خواست خودشان پرداخت میکردند.
وی اضافه کرد: در دو سال قبل با تبلیغات مختلف انجام شده، حدد 60 همتار به زمینهای در حال کشت گل محمدی در روستا اضافه شده است و مردم روستا به دنبال راههای مختلف از قیبل گلاب گیری یا خشک کردن گل هستند و به نوعی به جایگاه با ارزش این محصول پی بردهاند. مشهد شهری زائرپذیر است و اگر آنها بدانند که همچین روستایی با این میزان تولید گل محمدی وجود دارد خیلی میتواند در جذب آنها اثرگذار باشد.
لطفی با اشاره به این که پیگیری جدی از طریق اهالی روستا برای دایر کردن کارگاه گلاب گیری تا کنون وجود نداشته است، اذعان داشت: بیش تر از پیگیریهای جدی اهالی روستا، این حمایت مسئولین و دستگاههای ذیربط است که اثرگذار بوده و متأسفانه شاهد آن تا حدی که لازم است، نبودهایم.
گزارشی از مصطفی قویدل
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.