گفتگوی صبح امروز با بهار ارجمند؛
هنر را در این شهر نادیده می گیرند
مریم اصغری
بهار ارجمند متولد فروردین 1359در مشهد، بازیگر و دختر زندهیاد انوشیروان ارجمند و برادرزاده داریوش ارجمند است. او با توجه به علاقهاش به هنر هفتم، بازی در تئاتر را از پنج سالگی آغاز کرده است و بازیگر توانایی است که بیشتر در عرصه تئاتر فعالیت میکند و معلومات بالا و آموختههایش از پدر روی صحنه همیشه عالی بوده و به همین دلیل در سن ۱۳ سالگی عنوان “بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر” را از آن خود کرد. پس از آن در تئاترهای بسیار و چندین فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت. به بهانه حضور او در مشهد و بازی در نمایش فاخر “عروس سرخ” به گفتگویی کوتاه با او پرداختیم.
از کارهای موفق این سالها بگوئید؟
اولین کارم را در سال 65 به کارگردانی رضا سعیدی یکی از بزرگان تئاتر مشهد که متاسفانه امروز بین ما نیستند، آغاز کردم که در آن سال اجرا نشد و بعد از آن در سال 69 فعالیتم را با اولین کاری که اسم من در شناسنامه آن وجود داشت، تثبیت کردم. مهمترین کارم در سال 72 با نمایش “ماه مهمان شب” رقم خورد که توانستم جایزه بازیگر اول امید همدان را به دست بیاورم و راهیابی این کار به جشنواره فجر اتفاق خوبی برای من بود. در ادامه نیز کارهای زیادی داشتم که هر کدام از آنها را به نوعی دوست داشتم. در این میان با کارهایی که پدرم نویسنده و کارگردان آنها بود، این فرصت را داشتم که با اجرا در مشهد و تهران در سن دوازده و پانزده سالگی تجربه های موفقی به دست آورم.
فرزند انوشیروان ارجمند بودن چه میزان در موفقیت شما دخیل بود؟
پدرم به من و برزو یاد داده بود که روی پای خودمان بایستم و حتما مطالعه داشته باشیم. خصوصا در تئاترهایی که بازی میکردیم، سختگیری زیادی میکرد که بخوانیم، مطالعه و تحقیق کنیم و در نهایت آنچه را که ماحصل این زحمات بود، به خوبی روی صحنه ارزیابی میکرد.
به طور کل من هنوز خودم را آدم موفقی نمیدانم و مسیر طولانی را تا دستیابی به موفقیت پیش پای خودم میبینم، اما خوشحالم فرصت یاد گرفتن چیزهای زیادی از پدرم را داشتم. در کنار او درسهایی آموختم که فراتر از بیان هستند. نوع نگاه پدر به کار و پرداختن به این عشق، به واسطه مطالعات عمیق و جستجوهای میدانی، درسهای با ارزشی برای من است. همه این اتفاقات باعث شد یاد بگیرم که در کارم دقت کنم و طبیعتا آموزش دیدم که مثل او در کارم سختگیر باشم.
این مطلب صحت دارد که شما اجازه حضور در جلوی دوربین قبل از ورود به دانشگاه را نداشتید؟
پدرم بسیار سختگیر بود و اعتقاد بسیار درستی داشت که یک بازیگر باید تحصیلکرده و باسواد باشد و این سواد هم به شکل اکادمیک و هم مطالعه آزاد باشد. از کودکی به لطف خدا و حضور پدر و مادرم و اعتقاد و احترم آنها به کتاب، کتابخانه بزرگی در خانه داشتیم و طبیعتا از همان دوران، مطالعه در وجود ما ریشه کرده بود. الگوی ما پدر بود که ساعتها مطالعه میکرد. بنابراین بخشی از اطلاعات ما به واسطه این خواندنها شکل گرفت و ادامه پیدا کرد. اما پدر معتقد بود اگر هنرمندی کم سواد باشد، حتما در درک مفاهیم دانشگاهی یا تئوریک دچار ضعف خواهد شد و به شدت قائل به تحصیلات اکادمیک در این حرفه یا رشتههای مرتبط بود.
*نظر شما در مورد تئاتر امروز مشهد نسبت به زمانی که پدرتان در مشهد کار تئاتر انجام میدادند چیست؟
به نظر من در آن زمان تئاتر مشهد، قطب اول تئاتر ایران بود و اساتید بزرگی در آن حضور داشتند که واقعا یکهتازی میکرد و در تمام جشنوارهها و اجراها بی رقیب و بیبدیل بود. من 24 سال مشهد نبودم و در این مدت زمان، کمی از عرصه هنر مشهد دور شدم ولی به هرحال احساس میکنم تئاتر در این دو دهه دچار افول شدهاست. در این 5 سال بعد از رفتن پدر، به دلایل مختلف به مشهد آمدم و توانستم چندین کار ببینم که از این میان چند کار شاخص و درخشان دیدم و احساس میکنم خصوصا هنرمندان تئاتر جوان مشهد در حال رقم زدن جهشی بزرگ هستند و با وجود اینکه هنر را در این شهر نادیده میگیرند و به آن ظلم میکنند، به لطف کسانی که محب هنر هستند این چراغ روشن میماند و با کارهای کلاسیک فاخری که شاهد آن هستیم، هنر به مشهد باز میگردد.
نظر شما در مورد بحث مالیات هنرمندان و سلبریتیها که مدتی است مطرح شده است، چیست؟
آنچه که مشخص و واضح است سلبریتی با هنرمند خیلی متفاوت است و ما بیشتر از 15 نفر را نمیتوانیم به عنوان سلبریتی نام ببریم که آنها هم در دید هستند و همه با یک چوب، زده میشوند. اما هنرمندی که بیمه و امنیت شغلی و بیمه بیکاری ندارد و معلوم نیست از چه تاریخی تا چه تاریخی مشغول به فعالیت است، با چه قاعدهای باید مالیت پرداخت کند؟ آیا به اندازه کارمند در ماه حقوق میگیرد یا بیمه دارد؟ اگر شرایط برابر باشد درست است اما وقتی من، به عنوان یک بازیگر تاتر ممکن است سه ماه سر کار و یک سال بیکار باشم و مجبورم درآمد آن سه ماه را به تمام روزهای سال تقسیم کنم، به نظرم حقوقم چیزی بیشتر از حقوق یک کارمند شریف نیست.
از مافیای تئاتر بگویید؟
مافیا در هر حوزهای و در سینمای هر کشوری هست و آنچه مرا آزار میدهد این است که در این حرفه متاسفانه روابط جای ضوابط را گرفته است و به طور مثال کسی از من نمیپرسد چقدر سابقه کار داری؟ چقدر کار کردی؟ چقدر تحصیلات و بضاعت و توانایی کار را داری و وقتی احساس میکنم هنر بازیگری خصوصا در سینما و تلوزیون کاملا از بین رفته، چه مافیا باشد و چه نباشد برایم فرقی نمیکند و تغییری در ماهیت قضیه ایجاد نمیشود.
و حرف آخر؟
انوشیروان ارجمند برای من مصداق عشق است و داریوش ارجمند مصداق تفکر. خوشحالم که فرصت آموختن تجربه در کنار آنها را داشتم و امیدوارم هر کسی که به هر نوعی به هنر علاقمند است، به راههای موفقیت دست پیدا کند. هنر دریای عظیمی است که هر کسی میتواند فرصت شنا کردن در آن را داشته باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.