سقوط فرهنگ با آدمهای به اصطلاح فرهنگی؛ جوان، کریمی عزیزی تا ارجمند
لطفا نظر ندهید
اخیرا اظهار نظرات عجیبی که توسط افراد شناخته شده و تا حدودی به نام در کشور اتفاق میافتد و در صداوسیما و فضای مجازی پخش میشود واکنشهای بسیاری را به همراه داشته است. از رفتار خداداد عزیزی و فیروز کریمی در برنامه خندوانه در مورد معرفی نویسندگان ایرانی و بیکار خطاب کردن این قشر و خندههایی که از سر ناآگاهی نسبت به دانش اندک خود سر دادند، گرفته تا اظهار نظرهایی که داریوش ارجمند در مورد زنان ورزشکار و کار زنان بیان کرده است.
احتمالا باید این اظهارنظرها را شنیده و یا اینکه کلیپ پخش شده آن را در فضای مجازی که بارها بازنشر شده، دیده باشید. تاکنون رامبد جوان و خداداد عزیزی نسبت به رفتاری که در برنامه خندوانه و صحبتهایی که در مورد نویسندگان ایرانی داشتهاند، عذرخواهی کردهاند. اما آیا تنها عذرخواهی میتواند اثر این حجم از ناآگاهی، ناپختگی در رفتار، بیاطلاعی نسبت به قشر نویسنده ایران که در واقع باید بخشی از زیرساختهای فرهنگی کشور بر اساس دیدگاه و کتابهای آنان پایهگذاری شود در یک عذرخواهی اینستاگرامی خلاصه گردد؟
هر چند رفتار این قشر، چکیدهای است از سالها بیتوجهی به کتاب، نویسندگان و فرهنگی که میتواند توسعهدهنده هر جامعهای باشد. درنتیجه بازنمایی است از بیتوجهی سازمانهای مختلف به این امر مهم؛ یعنی کتاب، نویسندگی و فرهنگ.
به راستی آقای جوان فراموش کرده که چند سال پیش در سری برنامه خندوانه با همین نویسندگان بود که «استندآپ کمدی» برگزار کرد و همین امر عاملی شد برای تبدیل برنامه خندوانه به یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون. نویسندگانی که با نگاه طنز وارد این عرصه شدند و شروع به نوشتن طنز کردند تا از این طریق مسائل را با نگاهی کمدی و خندهآور مطرح کنند و عجب هنرمندانه هم به مشکلات پرداختند، هم نوستالژیها را یادمان آوردند و هم خنده بر لب کاشتند، کسانی چون امیر مهدی ژوله، سجاد افشاریان و…
اما چه میشود فردی چون رامبد جوان که داعیهدار کار فرهنگی و ساعتها مطالعه و پژوهش برای ساخت برنامه خندوانه است در همین برنامه خندههایی چنین سر میدهد!
و اما در مورد کسانی چون فیروز کریمی و خداداد عزیزی نیز باید به «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل» بسنده کرد.
مسلما زمانی که در ساختار فرهنگی، نظام آموزش عالی و نظام آموزشوپرورش کشور آنچه که حاکم است بیتوجهی و اصل نبخشیدن به کتاب و کتابخوانی باشد و ابعاد کنکور بر همه جنبههای نظام آموزشی سایه افکند توقعی بیش از این نباید داشت. طوری که نوع آموزش منجر به هر چه دورتر شدن دانشآموزان از کتاب و کتابخوانی شود؛ بنابراین نتیجه چنین بیتدبیریهایی این گونه واکنشها آن هم در رسانه ملی خواهد بود. بدون اینکه چنین رفتاری حتی در بازبینی صداوسیما برای پخش برنامه، مورد ممیزی قرار بگیرد.
اما آنچه که بیشتر در این میان حائز اهمیت است اظهار نظرات آقای بازیگر در مورد کار و ورزش زنان است. مقدمه به درازا کشید تنها به این جهت که بیان شود چه اتفاقی میافتد افراد بدون دانش و آگاهی نسبت به ابعاد مختلف یک جامعه شروع به ارائه نظر میکنند. آن هم کسانی که در میان بخشی از مردم مورد اقبال هستند.
داریوش ارجمند، بازیگر پیشکسوت ایران در گفتوگویی، انتقاداتی را نسبت به وزنهبرداری زنان مطرح کرد که صحبتهای او ایرادهای زیادی داشت.
او در این گفتوگو عنوان کرده است وزنه زدن زنان باعث افتادگی رحم و از دست دادن قدرت باروری آنها میشود. همچنین بیان کرد که حسین رضازاده ۲۷۷ کیلوگرم وزنه زده است و یک خانم باید ۲۵۰ کیلوگرم وزنه بزند تا به جای اینکه بهترین مادر دنیا شود، بهترین وزنهبردار جهان شود.
او همچنین در گفتوگوی خود بیان میکند که «چرا باید پدر جذبه نداشته باشد؟ من اون پدر سنتی را دوست دارم. پدر نانآوره البته در دوره فمینیسم و این اداهایی که مد شده زنان سعی میکنن خرج رنگ مو و ماتیک و فلان خودشون و خودشون بدن. وقتی پدر میره و میمیره میخ وسط قیچی گم میشه. البته زنایی هستند که از مردا قویترن اینو من قبول دارم، اما این فمینیسم احمقانهای که تو کت زنان و دختران ما رفته رو قبول ندارم».
اما چنین اظهارنظراتی مطرح میشود؟ مواردی که صحیح نیست و میتواند اثرات سوئی بر فضای جامعه بگذارد به ویژه قشر زنان.
برای مثال بیان چنین دیدگاهی در مورد تأثیر ورزش وزنهبرداری بر روی زنان از نظر پزشکان متخصص در این حوزه به طور کلی رد شده؛ چراکه متخصصان معتقدند ورزش اثر سویی روی فعالیتهای فیزیولوژیکی بدن مرد و زن ندارد. برای مثال متخصصان بیان میکنند «ورزش حرفهای، شغل است و با آسیب عجین شده و مهم این است که کنترل شود و آسیبها را به حداقل رساند» با توجه به عقیده آقای بازیگر پس زنان نباید وارد هر حرفهای از جمله بازیگری شوند؛ چراکه در این صورت ممکن است سر صحنه دچار آسیب گردند –مثل آسیبی که الناز شاکردوست سر صحنه فیلمبرداری پیدا کرد و مشکلی که برای کمر این بازیگر ایجاد شد- پس بنا بر استدلال داریوش ارجمند، هر شغلی میتواند آسیبزا برای زنان باشد و درنتیجه در نقش مادری آنها خللی ایجاد کند.
ارجمند بیان میکند که زنان برای تأمین خرج رنگ مو و لوازم آرایشی و … کار میکنند و این اقدامات را به فمینیسم وصل میکند و معتقد است این دسته از کارهایی که زنان و دختران ما میکنند اداهای فمینیسم است. اگر چه که به ساختار فمینیسم انتقادات وارد است اما این فرد بازیگر حتی نمیداند نسبت به چه چیزی منتقد است؛ چرا که برای مثال فمینیستهای رادیکال مخالف آرایش کردن زنان هستند؛ زیرا معتقدند زن باید خود واقعیاش را نشان دهد.
اما آمارهای کشوری از تعداد زنان سرپرست خانوار که خانواده خود را مدیریت میکنند و در این زمینه نیز موفق بودهاند چه میگوید؟ براساس آخرین آمارها 14 درصد از خانوارهای ایرانی را زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند. درنتیجه کم نیستند زنانی که کار میکنند تا بتوانند یک خانواده را تحت پوشش خود قرار دهند.
پرسش این است چرا کار زنان، نوع ورزشی که انتخاب میکنند و… این گونه زیر سوال میرود؟ مسلما هر فرد میتواند دیدگاه منحصر به فرد خود را در مورد مسائل و ابعاد مختلف جامعه داشته باشد، اما اظهار نظرهایی این چنینی نشان میدهد قشر فرهنگی جامعه که انتظار میرود حامی خانواده و به ویژه زنانی که سرپرستی خانواده را به عهده دارند و یا در میادین ورزشی برجسته بوده و دستآوردهای مهمی را برای کشور به همراه میآورند –چون سیده الهام حسینی، نخستین مدالآور تاریخ وزنهبرداری زنان ایران در مسابقات بینالمللی که در مسابقات جام «نعیم سلیماناوغلو» در سال ۱۳۹۸ مدال برنز را بهدستآورد- آن طور که باید مطابق با گذر زمان، پیشرفت جامعه، دستآوردهایی که زنان در عرصههای اجتماعی به دست آوردند، پیش رود.
آنچه اهمیت دارد این است که در خانواده نیاز به همراهی و رفاقت بین زن و شوهر، پدر و فرزندان و مادر و فرزندان است. مدتهاست که رابطه رئیس و مرئوس به فراموشی سپرده شده و همه اعضای خانواده میبایست در کنار یکدیگر وظایف خود را انجام دهند. هر کدام بخشی از مسئولیتها را بر دوش کشند تا تعادل ایجاد شود.
بیان این موضوع که پدر به جای ارتباط دوستانه با فرزندان و همسر خود رابطهای ریاستگونه در خانواده داشته باشد تنها دستاوردی که میتواند به بار آورد تنشهای خانوادگی است.
داریوش ارجمند چنان در نقشهای مستبدانه پدروار خود که در فیلم و سریالها بازی کرده –یک مثال آن سریال ستایش و تنشهایی که رفتارهای مستبدگونه نقش حشمت فردوس منجر به آسیبهای زیادی بر زندگی فرزندانش شده بود و یا نقش اخیر او در سریال یاور- فرو رفته که گمان میکند ریاست عاملی است بر بقا و دوام خانواده. هر چند بازتولید چنین ضدفرهنگی در صداوسیما میتواند آسیبهای هر چه بیشتری بر ساختار خانواده وارد کند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.