برای پیمودن 2 هزار کیلومتر روزی 8 ساعت رکاب زدیم
سفیران «صبح امروز» پس از یک سفر طولانی که در حدود 33 روز طول کشید و در این مدت بیش از 2000 کیلومتر را رکاب زدند بالاخره بازگشتند و پس از مدتی استراحت مهمان روزنامه «صبح امروز» بودند.
آرش و شهریار مروی به همراه محمدحسن توکلی سرپرست گروه فرهنگی، هنری «فرخه» که پیش از این هم در طول سفر پرماجرای خود گزارشهایی از سفر و چگونگی آن را ارسال می کردند این بار رودررو نشستند و از خاطرات این سفر برای ما گفتند.
آرش در خصوص خاطرات رکابزنی در شمال ترکیه اینطور شروع کرد: با توجه به تبلیغات گردشگری که برای جنوب ترکیه برای جذب توریست صورت گرفته است باید تاکید کرد که شمال ترکیه نیز از جاذبههای گردشگری زیادی بهرهمند بوده و بسیار زیبا و بکر است.
وی تصریح کرد: با توجه به اینکه ما به شهرهای جنوبی ترکیه نیز سفری داشتهایم ترجیح دادیم که مسیر رکابزنی در شهرهای شمالی این کشور صورت بگیرد چرا که نسبت به جنوب آن بکرتر بود. برای رسیدن به مرکز ترکیه باید از یک مسیر کوهستانی حرکت کرده که این روزها مصادف شد با یکی از روزهای سرد این منطقه و این مسیر کوهستانی را با دمای ۳درجه زیر صفر به سختی گذراندیم. با توجه به سرمای هوا بعد از طی کردن مسیری برای گرم کردن بدن خود مجبور بودیم هر یک ساعت توقفی داشته تا با مصرف کافئین و گرم کردن بدن خود از سختی سفر بکاهیم و آبوهوای بارانی سه روز از روزهای رکاب زنی ما را به خود اختصاص داد.
شهریار مروی دیگر رکاب زن تیم دو نفره که سختیهای زیادی کشیده بودند، اینطور ادامه داد: ما موفق شدیم طبق برنامهریزی اولیه خود با توجه به روزهای بارانی و سرد که موجب کاهش سرعت در مسیر رکاب زنی بود موعد ۳۰ روزه سفر خود را در ۳۳ روز به پایان رسانده و به مقصد برسیم و ۲هزار کیلومتر را رکاب زده و احساس خوب و صلح و دوستی و همگونی را به مردم شهر منتقل کنیم.
وی ادامه داد: زمانی که با لباسهای محلی در شهر ترکیه رفت و آمد میکردیم و رقص آیینی را در اماکن عمومی اجرا میکردیم؛ مردم اطراف ما حلقه میزدند و موجب ایجاد حس و حال خوب برای مردم این کشورها میشدیم و جالب اینجاست که متوجه حرکات و احساسات مشترک بین دو فرهنگ ایرانی و ترکیه نیز میشدیم.
مروی افزود: با سفر به ۲۵ شهر ترکیه و لمس فرهنگ مردم این کشور میتوان گفت راوی هزاران داستان و فرهنگ شدیم و هر شهر این کشور داستان و روایت و قهرمان خود را داشت که گاهی مردم دیگر شهرهای ترکیه از وجود این قهرمانان بیخبر بودند، اما ما با حضور خود در کنار این افراد، قهرمانان را پیدا و لمس کردیم.
شهریار مروی در خصوص نبود زبان مشترک بین گروه فرخه و مردم ترک زبان نقطه اتصال خود را اینگونه توضیح داد: زمانی که اجرای رقص در اماکن عمومی را شروع میکردیم تمام مردم مشتاق شنیدن داستان ما و اجرای این حرکات با لباسهای محلی بودند و معمولا در اینگونه جمعیتها فرد ترک زبانی را که به زبان انگلیسی مسلط بود را به عنوان راوی داستان برای ترک زبانان انتخاب میکردیم.
وی اظهار داشت: زمانی که افراد داستان سفر رکاب زنی ما و هدف ما از رکاب زدن را شنیده بسیار خوشحال شده و به شیوههای مختلف مانند اعطای هدایا و میزبانی از افراد گروه ابراز احساسات و هیجانات خود را به ما منتقل کرده و در ما نیز حس خوبی ایجاد میکردند.
وی ادامه داد: در پایان سفر یکماهه با توجه به حضور دائمی بین مردم ترکیه به نسبت کلمات و اصطلاحات ترکی را یادگرفته و در روزهای پایانی سفر میتوانستیم تا حدودی مشخصات خود را به زبان ترکی به مردم بازگو کرده و مقصد بعدی خود را نیز به آنها اعلام کنیم.
آرش در خصوص میزان رکاب زنی در هر روز اینطور توضیح داد: ما روزانه حداقل ۶ ساعت و حداکثر زمان رکابزنی ما در مرز گرجستان بود که ۱۳ ساعت حدود ۱۶۰ کیلومتر از ساعت ۸ صبح تا ۹ شب را بی وقفه رکاب زدیم.
وی ادامه داد: با توجه به عدم نیاز گرجستان به ویزا ایرانیان زیادی به این کشور سفر کرده و همین موجب ایجاد حساسیت بر روی ایرانیان شده و نسبت به ترکیه ماموران مرزبانی ناملایمتی نسبت به ایرانیان داشت. ما در صورتی که مجوزی برای اجرای حرکات آیینی در ترکیه نداشتیم، اما پلیس این کشور همکاری بسیار خوبی را با ما داشته و در اجرای بهتر همراهی داشتند.
مروی در خصوص بدترین خاطره سفر به ترکیه گفت: تمام سفر با خاطرات شیرین همراه بود و هیچ خاطره بدی نداشتیم و تنها حس بدی که در ذهن اعضای گروه ماندگار شد رفتار بد مرزبانان گرجستان با گروه فرخه بود.
وی تصریح کرد: رضا علویان به عنوان مسیریاب و پیدا کردن محل اقامت، از ایران گروه را پشتیبانی کرده و در تمام طول 24 ساعت شبانه روز پیگیر ما بود و همیشه با ردیابی ما از طریق اینترنت مقصد بعدی ما را روشن میساخت و تمهیدات لازم را برای ما در مقصد تا حد توان هماهنگ میکرد و این بسیاری از مشکلات پیش روی ما را حل میکرد. ما در طول سفر موظف بودیم که حداکثر هر 6 ساعت یک بار موقعیت خود را به رضا اعلام کنیم و قرار شده بود اگر از این 6 ساعت بیشتر شد، پیگیری لازم جهت ایجاد ارتباط و یا حتی اطلاع به پلیس و اعلام مفقودی ما را داشته باشند. یک روز گوشیهای موبایل ما شارژ تمام کرد و نتوانستیم در موعد مقرر موقعیت خود را به رضا که در ایران پیگیر ما بود اعلام کنیم. بعد از این مسئله رضا بلافاصله اطلاعات ما را در اختیار پلیس گذاشته بود تا پیگیر سلامتی ما بشود که در نهایت با کمی تاخیر اعلام موقعیت کردیم و همه چیز حل شد.
شهریار در خصوص تلخ و شیرین سفر گفت: در طول سفر با توجه به حجم فعالیت بدنی و آزاد شدن دوپامین در بدن سرخوشی و شادی زیادی را تجربه کرده و در اولین فرصتی که پیدا کنیم حتما چنین سفری را دوباره اما این بار حتی با تعداد نفرات بیشتر تجربه خواهیم کرد.
وی در خصوص چگونگی شروع این رکاب زنی با هدف صلح بیان کرد: چنین سفری از خیلی قبلتر در ذهن من شکل گرفت اما با توجه به اجراهای متنوعی که در اقصی نقاط داشتیم، این سفر به تعویق افتاد و در اولین فرصت وقت را غنیمت شمرده و سفر خود را آغاز کردیم.
شهریار افزود: بهترین اتفاق سفر دیدار با آدمهایی از همان نوع است و مردمی از دیگر نقاط جهان با شرایط مشابه مشاهده میکردیم که با دوچرخه اقدام به سفر کردیم.
وی مطرح کرد: مردم نسبت به افرادی که سفر میکنند دیدگاه فرد پولدار بودن داشته که دیدگاه غلطی بوده چرا که در هنگام سفر تنها یک دهم از هزینههای جاری زندگی صرف سفر میشود.
شهریار اظهار داشت: بسیار راحت میتوان یک سفر را آغاز کرد. لازم نیست حتما دوچرخه آنچنانی برای سفر داشت و بیشتر عزمی راسخ به همراه توانایی و تمرینات جسمی احتیاج است. البته بیمه نامه ورزشی چیزی است که در طول سفر حتما باید آن را داشت.
عاطفه خوافیان
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.