از شیراز تا مشهد با 14 شعبه

این روزها تشکل‌ها و موسسات و مراکز فرهنگی که با مجوز رسمی سازمان‌های متولی، در شهرهای کوچک و بزرگ مشغول فعالیت‌های فرهنگی هستند به راستی عصای دست فرهنگ شده اند و با برگزاری جلسات هدفمند در راه اعتلای هنر و فرهنگ کشور بسیار مفید و حائز اهمیت هستند و البته گردانندگان این مراسم و مراکز بسیار اهمیت دارد که از افراد سوادمند و آشنا به فرهنگ و تمدن این سرزمین باشند که خدای نکرده افرادی که با شور و شوق به این مراکز می‌آیند با آدرس‌های غلط مواجه نشوند. «انجمن دوستداران حافظ» که در مشهد فعالیت دارد یکی از همین تشکل‌هاست که با هدف پاسداشت هنر کشور و با مجوز رسمی سازمان ارشاد اسلامی فعالیت می‌کند. «دکتر الهه معروضی» متولد1349 در مشهد و دانش آموخته پزشکی است. از سال 84 این انجمن را تاسیس کرده و تاکنون فعالیت‌های بسیاری را به صورت هفتگی در این انجمن سامان داده که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. معروضی صاحب امتیاز انتشارات و موسسه ایران شناسی نیستان گمشده است که از سال 91 در مشهد و از سال 96 در تهران فعالیت دارد. گفتگوی کوتاهی با این فعال فرهنگی داشتیم که آورده ایم.

 

مختصری از فعالیت‌های انجمن دوستداران حافظ بگویید.

 

انجمن دوست داران حافظ محفل انس و صفاست. با همت حافظ پژوهان شیراز این انجمن در سال 82 در شیراز شکل گرفت. از سال 84 در مشهد آغاز به کار کرد و در حال حاضر در 14 شهر دفتر فعال دارد. محور فعالیت‌ها‌ شناختن و شناساندن قلّه بی‌بدیل شعر فارسی حافظ شیرازی است ولی دفاتر گوناگون به فراخور توانشان فعالیت‌ها‌ی فرهنگی ادبی مختلف دارد. در مشهد با مؤسسۀ ایرانشناسی نیستان گمشده ادغام شده، فعالیت‌ها‌یش در دو حوزۀ ادبیات و ایرانشناسی است. نشست‌ها‌ی بررسی متن دیوان حافظ، لیلی و مجنون نظامی، شاهنامۀ فردوسی، مثنوی معنوی و ادبیات معاصر اکنون در دفتر انجمن جاری است. برگزاری آیین‌ها‌ی فصلی ایران زمین، بزرگداشت مفاخر ادبی و نشست‌ها‌ی بررسی و نقد فیلم از دیگر فعالیت‌ها‌ی ماست. سفرهای ایرانشناسی و ادبی نیز برای هموندان برگزار می‌شود.

 

ضرورت وجود چنین تشکل‌ها‌ و فعّالیت‌ها چیست؟

 

 

اعضای یک خانواده از نظر ژنتیک اشتراکات زیادی دارند با این وجود کمتر پیش می‌آید سلیقۀ واحد داشته و همگی به یک نوع فعالیت اجتماعی علاقه مند باشند. سمن‌ها یا سازمان‌های مردم نهاد نیز مانند خانواده یک واحد اجتماعی بنیادی هستند ولی معمولاً  به علّت همسویی هموندان فعالیت‌های اجتماعی در آن‌ها پویاتر از خانواده است. سمن‌ها مانند خانواده حس تعلق و وابستگی را در اشخاص ارضا می‌کند و در عین حال آنان را در شکوفایی توانایی بالقوۀ خویش یاری می‌رسانند. به یاد دارم در دورۀ دانشجویی آرزو می‌کردم کاش در ایران نیز مانند کشورهای پیشرفته کلوپ‌های ادبی بود تا مثلا من دانشجوی پزشکی با پیوستن به آن‌ها می‌توانستم کسانی را پیدا کنم که کتاب‌های مشترکی مطالعه کرده ایم و دغدغه‌های مشترکی داریم تا از گفتگو با آن‌ها لذت ببرم. به قول مولانا: هر که او از همزبانی شد جدا / بی نوا شد گر چه دارد صد نوا. همین خواست در من تبدیل به ضرورت شد و خود دست به کار ایجاد چنین نهادی شدم.

 

غیر از توضیحاتی که مطرح شد دلایل دیگری که باعث علاقمندی شما به این فعالیت‌ها شده است چیست؟

 

 

دورۀ پزشکی عمومی‌را گذرانده و در آزمون دستیاری شرکت کرده و در رشتۀ بیهوشی دانشگاه شیراز پذیرش شده بودم. خانواده و دوستانم شادباش‌ها گفته و برای من خوشحال بودند. ولی خودم در دل خرسند نبودم. هر روز سحر بر می‌خاستم. پس از یاد خدا قلم و دفتری برداشته از کارهایی که گمان می‌کردم انجامش ممکن است برای من خشنودی بیاورد سیاهه ای تهیه می‌کردم و دلیل‌هایم را می‌نوشتم. یک روز در پیشانی برگه این پرسش را نوشتم: اگر یک میلیون دلار نقد داشتم چه می‌کردم؟ بی درنگ طرح یک فرهنگسرا را نوشتم که بیرون شهر و در دل طبیعت باشد و اتوبوسی که مردم را از شهر به آنجا بیاورد. در آن آیین‌های ایرانی و بزرگداشت مفاخر ادبی جاری شود و انسان‌ها را با طبیعت مآنوس کرده، به سوی خودشناسی سوق دهد و با ادب و فرهنگ و هنر ایرانی نیز آشنا کند .

خود را برای اجرای این ایده آماده می‌کردم که در یاد روز فردوسی سال 84 بروشوری از انجمن دوستداران حافظ دریافت کردم. دکتر رستگار فسایی در مشهد بود. از او پرسیدم آیا با این انجمن آشنایی دارد که با لبخند گفت مدیرکل آن خودم هستم. برای همکاری با انجمن ابراز تمایل کردم. پس از مدت کوتاهی نامه‌ای از شیراز دریافت کردم که مرا به عنوان مسؤول انجمن دوستداران حافظ در مشهد به فرمانداری معرفی می‌کرد. از تیر ماه 84 انجمن دوستداران حافظ جدی‌ترین امر زندگی‌م شده است و در کنار آن به کارهای دیگر هم می‌پردازم. در سال 91 مؤسسه ایرانشناسی نیستان گمشده را به ثبت رساندم تا در کنار فعالیت‌های ادبی برای محیط زیست و میراث فرهنگی کشورمان نیز بتوانیم سودبخش باشیم.

 

یکی از آخرین برنامه‌هایی که در دستور کار داشتید بزرگداشت فردوسی بود، در این باره توضیح دهید.

 

 

من با میانجی گری فردوسی با انجمن دوستداران حافظ آشنا شدم. از همان آغاز کار آقای دکتر رستگار فسایی که خود از شاهنامه پژوهان برجسته است، توصیه کرد در کنار حافظ به فردوسی نیز بپردازیم. ما نیز از همان آغاز کار از این مهم غافل نبودیم. ماهی یک بار در باغ شخصی یاران ارجمندمان آقایان بابایی و بصیریان در نزدیکی آرامگاه فردوسی دور هم گرد می‌آمدیم و داستان‌های شاهنامه را نقل، بررسی و رمزگشایی می‌کردیم. اکنون نیز در انجمن ما نشست‌های هفتگی شاهنامه برقرار است.

 

به نظر می‌رسد هستۀ اصلی فعالیت‌های انجمن شما توسّط بانوان انجام می‌گیرد. این پیام خاصّی را برای جامعۀ امروز دارد؟

 

 

عمدی در این کار نبوده است. امّا پزشکی، جامعه شناسی و آمار اذعان می‌کنند هر جا فشار زیاد است، خانم‌ها افراشته تر می‌مانند. امروزه گمان می‌کنم در همۀ حرکت‌های اجتماعی بانوان حضور چشمگیرتری دارند و البته از آقایان سپاسگزارم که در حدّ توان شان فشارهای روزمرّه را تحمّل می‌کنند تا خانم‌ها این فرصت را داشته باشند.

 

چقدر به توانایی‌های بانوان در این زمینه اعتقاد دارید؟

 

 

گمان من این است که نیروهای زنانه و مردانه همدیگر را کامل می‌کنند و نورافشانی همسوشان می‌تواند چشم نوازتر باشد. خوشبختانه ما از ابتدای کار در عرصۀ ادبیات همکاری استاد ارجمند جناب اقای دکتر خیرآبادی و در عرصۀ ایرانشناسی حضور مستمر استاد گرانقدر جناب آقای لبّاف خانیکی را داشتیم. بسیار مردان دیگر هم بوده اند که به ما یاری رسانده و اکنون نیز مردان هموند انجمن ما چندان نادر نیستند. ولی امیدوارم بیش از این‌ها بتوانیم جذب شان کنیم. بالشخصه باور دارم حتی در کار علمی پژوهشی نگرش مردانه و زنانه از هم متمایزند و خوب است هر دو را با هم داشته باشیم.

البته این سخن من به معنای ابراز ناتوانی و نادیده گرفتن توانمندی بانوان نیست ، منظورم این است که بانوان در این عرصه جایگاه ویژۀ خود را دارند و باید از تمامیت توان آن‌ها بهره جست و هرگز جای آقایان را تنگ نمی‌کنند.

 

کلام آخر ؟

 

هر یک از ما به گونه ای مختصّ خود می‌توانیم به هم‌میهنان خویش و کلّ بشریّت خدمت کنیم. دریافتن این راه ویژه وجد بی‌پایان را به ارمغان می‌آورد. کسانی که واهمه دارند جایشان تنگ شود، جایگاه منحصر به فرد خود را نیافته اند.

 

محمدرضا سرسالاری

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *