چگونه جنگ هویت ملی ایرانیان را بازسازی کرد؟

از خاکستر بحران

مریم اصغری

جنگ‌ها، به عنوان پدیده‌هایی که تار و پود جوامع را به هم می‌ریزند و نظم‌های اجتماعی موجود را به چالش می‌کشند، همواره بستری مناسب برای بازاندیشی و بازتعریف مفاهیم بنیادین هویت، به ویژه هویت ملی فراهم آورده‌اند. جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل در خرداد **۱۴۰۴**، در حالی که از منظر ژئوپلیتیکی و امنیتی پیامدهای گسترده‌ای داشت، از منظر جامعه‌شناختی نیز فرصتی بی‌بدیل برای مشاهده و تحلیل دگرگونی‌ها در مفهوم “ایرانی بودن” پدید آورد. در دل این تنش‌های بین‌المللی، شاهد بودیم که چگونه احساسات جمعی، وفاداری‌های ملی و درک فردی از تعلق به ملت، تحت تأثیر فشارهای خارجی و واقعیت‌های جدید، مورد بازنگری قرار گرفت.

در مواجهه با تهدیدات خارجی و در شرایطی که منافع ملی و امنیت کشور به طور مستقیم در معرض خطر قرار می‌گیرد، اغلب شاهد پدیده‌ای هستیم که جامعه‌شناسان از آن به عنوان «همبستگی در بحران» یاد می‌کنند. جنگ ۱۲ روزه، نمونه بارزی از این پدیده بود. با وجود تمام اختلافات داخلی، گسست‌های اجتماعی-اقتصادی و نارضایتی‌های احتمالی که ممکن است در لایه‌های مختلف جامعه وجود داشته باشد، در مواجهه با یک عامل تهدید خارجی مشترک، نیروهای همگراکننده هویت ملی فعال‌تر می‌شوند. این فعال‌سازی، نه تنها در سطح گفتمان رسانه‌ای و سیاسی، بلکه در سطح تجربیات زیسته مردم نیز نمود پیدا کرد. مشاهده واکنش‌های عمومی، به‌ویژه در فضای مجازی و در میان اقشار مختلف جامعه، نشان‌دهنده موجی از همدلی و احساس مسئولیت در قبال سرنوشت کشور بود. این همدلی، صرفاً یک واکنش احساسی زودگذر نبود، بلکه ریشه در درک عمیق‌تر از ارزش “وطن” و پیوندهای ناگسستنی داشت که ایرانیان را به یکدیگر و به سرزمینشان پیوند می‌زند.

با این حال، نگاه جامعه‌شناختی ایجاب می‌کند که این پدیده را در بستری پیچیده‌تر تحلیل کنیم. وطن‌دوستی در عصر حاضر، دیگر صرفاً به معنای وفاداری کورکورانه به دولت یا نظام سیاسی نیست، بلکه ترکیبی از عشق به سرزمین، فرهنگ، تاریخ و مردمان آن است. در بستر جنگ ۱۲ روزه، شاهد بودیم که چگونه افراد با وجود داشتن انتقادات و گلایه‌های متعدد نسبت به مسائل داخلی، قادر بودند میان “دولت” و “ملت” تمایز قائل شوند و در هنگامه خطر، بر ارزش‌های ملی و مشترکات فرهنگی تأکید ورزند. این توانایی در تفکیک و اولویت‌بندی، نشان‌دهنده بلوغ اجتماعی و فرهنگی جامعه است؛ جامعه‌ای که قادر است در عین حفظ نقد و پرسشگری، وفاداری اساسی خود را به کیان ملی حفظ کند.

این بحران، همچنین فرصتی برای بازتعریف “کنشگری ملی” فراهم آورد. در گذشته، وطن‌دوستی بیشتر با حضور در جبهه‌های نبرد فیزیکی تعریف می‌شد، اما در دنیای امروز، این مفهوم ابعاد گسترده‌تری یافته است. از تلاش برای حفظ آرامش و انسجام داخلی، تا انتشار اطلاعات صحیح و مقابله با پروپاگاندای دشمن در فضای مجازی، همه و همه اشکالی از کنشگری ملی محسوب می‌شوند. بسیاری از ایرانیان، با رویکردهای مختلف خود، از تولید محتواهای حمایتی گرفته تا مشارکت در بحث‌های آگاهی‌بخش، در این بازتعریف نقش داشتند. این پراکندگی در اشکال کنشگری، نشان‌دهنده پویا بودن هویت ملی و قابلیت انطباق آن با مقتضیات زمان و مکان است.

در نهایت، می‌توان گفت که جنگ، نه تنها آزمونی برای صلابت ایران در صحنه بین‌المللی بود، بلکه آزمونی برای هویت ملی ایرانیان نیز محسوب می‌شد. این آزمون، نشان داد که علی‌رغم همه چالش‌های داخلی و فشارهای خارجی، روحیه همدلی، عشق به وطن و احساس مسئولیت جمعی، همچنان در جامعه ایران زنده و پویاست. این پدیده‌ها، به ما یادآوری می‌کنند که هویت ملی، یک مفهوم ایستا نیست، بلکه فرآیندی پویا و در حال تحول است که در بستر رویدادهای تاریخی و اجتماعی، دائماً بازآفرینی و بازتعریف می‌شود. درک این پویایی، کلید فهم عمیق‌تر از چگونگی شکل‌گیری و استمرار هویت ملی در طول زمان است.

image_print