سایه «ابتهاج» از سر ایران کم شد؛

وداع با یک قرن شاعرانگی

مریم اصغری
کمتر کسی را دیدم که بدون لفظ استاد خطابش کند. منظورم امیرهوشنگ ابتهاج است. چراکه او از بزرگترین و جریان سازترین شاعران معاصر ایرانی پیشتاز در شعر نو بود. به گفته خودش شعر برایش وسیله‌ای بود که حرفش را بزند و دردی را نشان دهد.
به گزارش روزنامه «صبح امروز»؛ زنده یاد «سایه» از همان حوالی سال 25 شمسی  که نخستین اثرش به نام «نخستین نغمه‌ها» را منتشر کرد تا همین اواخر و درست در سال 95 که «بانگ نی» از او به بازار آمد، همواره سعی بر این داشت که در شعرش رد پای تاریخ و آئینه غم و شادی باشد و آنچه بر مردمان ما گذشته را به تصویر بکشد. هرچند ابتهاج جز شاعری، در بسط موسیقی فاخر ایران نیز نقشی اساسی داشت. وی سال‌‌ها در برنامه گلها کوشید تا اساتید بزرگ موسیقی و نوازندگی و خوانندگی را گرد هم آورد. همچنین او سراینده شعر مشهور ترانه «ایران ای سرای امید» است؛ ترانه‌‌ای که با صدای شجریان و تار محمدرضا لطفی اجرا شد.
وداع با درخت ارغوان
صبح روز گذشته پیکر ابتهاج در تهران به خانه ارغوان رفت تا او برای آخرین بار با درخت ارغوان محبوبش وداع گوید.
«ارغوان می‌بینی؟
به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند.
مانده‌ایم تا ببینیم نبودن را،
آخر قصه شنودن را،
زندگی روی از این غمکده گردانیده است،
ارغوان
در و دیوار غریب افتاده چه تماشا دارد؟»
زمزمه گاه و بیگاه و گریه حاضران
پس از آن آئین وداع با پیکر استاد، باقی مانده یک قرن شعر معاصر، با حضور گستره جمعی از اهالی فرهنگ و طرفداران وی در مقابل تالار وحدت تهران برگزار شد. در همان ابتدا نیز خوانش شعر «ارغوان» با صدای «سایه» برای حاضران پخش شد که با زمزمه و گاه گریه حاضران همراه بود.
در این مراسم چهره های سرشناسی همچون محمدرضا شفیعی کدکنی، بهمن فرمان آرا، ابراهیم اسماعیلی اراضی، محمدعلی مودب، سهیل محمودی، سیدمحمدعلی ابطحی، اسماعیل آذر ، علی دهباشی و… نیز حضور داشتند.
سایه بالاخره به سرزمین خود بازگشت
یلدا ابتهاج، دختر سایه که آغازگر این مراسم بود با بیان این که سایه بالاخره به سرزمین خودش بازگشت و با هفت هزار سالگان سر به سر شد گفت: برگرداندن سایه کار دشواری بود، اما سایه بالاخره به سرزمین خود بازگشت.
او با اشاره به اینکه اکنون همه ما اینجا در یک غم شریک هستیم بیان کرد: درست است که جسم او به خاک سپرده می‌شود، اما با شعرش در این سرزمین می‌ماند چراکه شاعر با شعرش در این سرزمین ماندگار می‌شود. خوب و بد هر آدمی پس از آیین خاکسپاری‌اش پاک می‌شود. پدرم مرد شریفی بود و تا آخرین نفسش در بیمارستانی در غربت به یاد غم و شادی مردم ایران بود. او هیچ پیامی را جز با شعرش برای مردم ایران نگفته است. او هویت ما را در شعر حفظ کرد و امروز همه ما وارث گفته‌ها و اشعارش هستیم. ما باید در شعر او تامل کنیم و متوجه شویم که سایه با این ابیات می‌خواسته چه به ما بگوید؟
پدر هیچگاه تلخ نشد
وی با اشاره به اینکه «سایه سختی بسیار کشید، اما هیچگاه تلخ نشد» گفت: پدرم همیشه می‌گفت که می‌خواهم به رشت برگردم؛ به جایی که به مردم آن تعلق دارم. او همیشه می‌گفت مردم آن کسی را که با صداقت حرف می‌زند، می‌فهمند و امروز مردم ایران با هر سلیقه‌ای این سخن او را پاسخ دادند.
سایه یک سرمایه ملی است
احمد جلالی، نماینده و سفیر پیشین ایران در یونسکو که سال‌ها سابقه دوستی با سایه دارد نیز مطرح کرد: شعر سایه در جهان زبان فارسی شناخته شده است. این شهرت بسیار وسیع تر از مرزهای جغرافیایی ایران است. سایه یک سرمایه ملی است که به سلسله ادبیات فارسی پیوست و پریشانی این سلسله را آخر نیست.
بعد ازین روی من و آینه وصف جمال
وی در خصوص شخصیت استاد ابتهاج نیز ابراز کرد: من در چند روز آخر زندگانی سایه کنار او بودم. وقتی در آن روز به خصوص همراه یلدا به سراغش رفتیم و یلدا اور ا بیدار کرد و بعد من شروع کردم به شعر خواندن در همان حال دیدم چشمانش براق‌تر می‌شود و شروع کرد به فکر کردن. آن غزل «شمع خودسوخته بزم غریبانه خویشم/ غم بیگانه ندارم که به پروانه خویشم» زمانی که این را خواندم، سایه شروع کرد به فکر کردن و گفت این نشأت گرفته از یک مصرع از غزل حافظ است که می‌گوید: «بعد ازین روی من و آینه وصف جمال» و من چقدر خوشحال شدم که در آن حال او همچنان با شعر فارسی سخن می‌گفت و سه ساعت در همان حالت بحث شعر را ادامه دادیم.
افتخار یک ملت در چندین دهه
شایان ذکر است مراسم خاکسپاری هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر امروز (5 شهریورماه) در رشت برگزار می‌شود و بدون تردید کسی که امروز تدفین میشود افتخار یک ملت در چندین دهه است.
استاد امیر هوشنگ ابتهاج معروف به «ه.الف سایه» اواخر تیرماه به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در شهر کلن آلمان بستری و تحت درمان بود و ۱۹ مرداد در سن ۹۴ سالگی در همان شهر درگذشت.
وی شاعر و پژوهشگر ایرانی در ششم اسفند ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمد، مردی از جنس شعر و ادب فارسی که شعر هاي وی طرفداران زیادی دارد و در حوزه ادبی به قدری افتخارات بی‌نظیری دارد که در یک گزارش خلاصه و گنجانده نمی‌شود.
به عقیده زنده یاد ابتهاج شعر امروز ناگزیر باید مبین احوال زمان و احساسات شاعر که تاثیر پذیر از پدیده هاي اجتماعی اوست باشد و تردید نیست بیان این احساسات و مفاهیم اگر در قالب اشعار گذشته ممکن باشد لااقل با همان ترکیبات و اشارات و واژه هاي مستعمل مقدور نیست

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *