گفتوگو با یک پژوهشگر دینی در مورد صحت ادعاهای فقهی آقای نوروزی در باب ازدواج و مهریه؛
آن ها فقه نمیدانند
آقای نوروزی، نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در اظهار نظراتی بیسابقه به مباحثی در مورد ازدواج، پرداخت مهریه و تعدد زوجات پرداختند و در این رابطه به سیره پیامبر و ائمه در رابطه با ازدواج و پرداخت مهریه پرداخته است. او با بیان اینکه «سیره، شیوه و منطق پیامبر و امامان ما در زندگی سالم باید الگو قرار داده شود. مهریه حضرت موسی (ع) چوپانی برای پدر خانم شان بود…» گفته است که پیامبر زنی را به عقد شخصی در آورد و مهریه را تنها آموزش قرآن به زن قرار داد بنابراین اگر بخواهیم زندگی اسلامی داشته باشیم و فکری برای این زنان بالای ۳۰ سال دختران بی شوهر و طلاقهای متعدد برای دریافت مهریه کنیم، باید الگوهای دینی خود را مورد توجه قرار دهیم.
طرح مباحث فقهی و مقایسه شرایط ازدواج با دوران پیامبر عاملی شد تا با حجتالاسلام دکتر علی شفیعی، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه به گفتوگو بپردازیم.
وی معتقد است کسانی که چنین موضوعاتی را در مورد مهریه مطرح میکنند آن گونه که باید و شاید مبانی فقه را نمیدانند.
مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید:
حجت الاسلام نوروزی در صحبتهای اخیر خود، بحث تعدد زوجات پیامبر و امامان را مطرح کردند و مقایسهای بین نحوه ازدواج امروز جامعه ایران با دوران پیامبر داشتند به نظر شما چنین مقایسهای از نظر فقهی جایگاهی دارد؟ درواقع شرایط امروز جامعه ایران را میتوان با اوایل اسلام مقایسه کرد؟
از دیدگاه بنده چیزی به عنوان تعدد زوجات در جهان جدید و جامعه پیرامونی ما قابل دفاع نیست و طرح این موضوع حداقل با توجه به شرایط امروز جامعه، مبحثی انحرافی است. صحبتهای جناب نوروزی که اخیراً در مورد ازدواج و مهریه ابراز شده را میتوان از ابعاد گوناگونی مورد توجه قرار داد. هم میتوان از منظر فقه و حقوق و اخلاق بحث کرد و هم میتوان از منظر مصلحت عمومی و پیامدهای اجتماعی آن سخن گفت.
من حداقل سه نکته دارم که باید در برابر این رای به اشتراک بگذارم و دعوت کنم که صاحب نظران به گفتگو در باره این سه ساحت بپردازند. ساحت اول: آموزههای تاسیسی و امضایی: آیا آموزههای دینی و حکمشناسانه صفر تا صد آنها فراتاریخی، فرازمانی و فرامکانیاند یا نه، میتوان آموزه ها و احکام را دستهبندی کرد و پارهای از آنها را فراتاریخی دید و برخی را زمانمند و مکان بند دانست.
مثلاً چرا نتوان از تاریخی یا فرا تاریخی بودن به تناسب تاسیسی یا امضایی بودن احکام سخن گفت. ما دو گونه احکام داریم که پارهای از آنها تاسیسیاند و برخی دیگر امضایی هستند. احکام امضایی؛ یعنی احکامی که قبل از اسلام در جامعه پیرامونی پیامبر بوده و مورد پذیرش پیامبر با اصلاحات و شروطی قرار گرفته است. آیا نمیتوان احکام امضایی را متناسب با مصلحتهای پیرامونی هر جامعهای مورد گفتگو قرار داد و از امکان مدیریت آن احکام توسط حاکمیت اسلامی و فرهنگ عمومی سخن گفت.
ساحت دوم: تاسی به سیره معصومین: نکته دوم که باید در مورد مباحثی هم چون تعدد زوجات سخن گفت بحث نسبت ما با سیره معصومین است. اگر بپذیریم که تعدد زوجات سیره معصومین بوده است آیا میتوانیم بدون هیچ قید و شرطی سخن از تاسی به سیره معصومین بگوییم؟ من گمان میکنم با توجه به وجود عنصر عصمت در معصومین و فقدان آن عنصر محوری در دیگر انسانها نمیتوانیم به راحتی سخن از نسبت این همانی بین معصومین و دیگر انسانها سخن بگوییم.
در قرآن، تعدد زوجات گره خورده است با عنصر عدالت و میدانیم عصمت شاخصه مهمی است که رسیدن به این عدالت را در معصوم تضمین میکنند که انسانهای دیگر فاقد آن عنصر تضمینی هستند. از این منظر من گمان میکنم ما نمیتوانیم به راحتی با تمسک به سیره معصومین در امر تعدد زوجات آن را برای همه انسانها تجویز کنیم.
ساحت سوم: ضرورت توجه قاعده به عدم تنفیر از دین: نکته بعدی که باید توجه کرد این است که آیا ما مجاز به طرح و قانونی کردن فرعی فقهی که ایجاد تنفیر عمومی از دین میکند هستیم یا خیر؟ توضیح این که الان بحث تعدد زوجات حداقل در نیمی از انسان.ها که زنان باشند میتواند ایجاد تنفیر از دین را بکند آیا ما حق داریم از این قاعده مهم به راحتی بگذریم و بگوییم مهم نیست ما این فرع فقهی را تبلیغ و ترویج می کنیم هر چند به تنفیر از دین منجر شود؟
من گمان میکنم ما چنین حقی نداریم که یک فرع فقهی را عاملی برای یک امر خطرساز مهمی چون ایجاد نفرت از دین در برخی ذهنها و اندیشهها بکنیم.
سبک زندگی اسلامی تک همسری است
واقعیتی که نمیتوانیم نسبت به آن بیتوجه باشیم شکلگیری و نهادینه شدن سبک خاصی از زندگی اسلامی در طول قرون مختلف است. تاریخ گواه است که آن چه در میان مسلمانان سبک زندگی غالب بوده است سبک زندگی تک همسری است که نباید به راحتی از آن گذشت و آن را تحلیل جامعه شناختی نکرد. در جوامع اسلامی -چه شیعی و چه سنی- میبینیم که تکهمسری نُرم زندگی است. پس بحث تعدد زوجات، بحثی فراتاریخی نیست؛ چرا که اگر چنین بود باید در جوامع اسلامی به صورت هنجار دیده میشد.
پس به نظر شما برای طرح هر مبحث فقهی و مقایسه آن با شرایط فعلی باید زمان و مکان و وضعیت جامعه فعلی را در نظر گرفت درست است؟
حتما همینطور است. همان گونه که اشاره کردم درواقع آموزههای دینی به دو دسته احکام تأسیسی و احکام امضایی تقسیم میشوند. احکام امضایی آن دسته از احکام هستند که پیامبر آنها را مطرح نکرده است در جامعه پیشااسلام بوده و پیامبر آن را امضا کرده است؛ بنابراین درباره این گونه احکام باید بحث زمان و مکان مورد توجه قرار گیرد. تعدد زوجات هم جزو احکام امضایی بوده است؛ یعنی پیش از اسلام و قبل از ظهوراسلام چنین واقعیتی وجود داشته است و اتفاقا پیامبر برای تعدد زوجات شرایطی در نظر گرفته و آن را محدود کرده است.
من گمان میکنم آقای نوروزی که چنین بحثی را مطرح کرده به دغدغههای سهگانه فوق که مطرح کردم توجهی نداشتهاند و تشخیص درستی از مصلحت ندارد؛ پس چگونه میتواند برای جامعه ما قانونگذاری کند؟ طرح این موضوع، منجر به تزلزل نهاد خانواده میشود. ممکن است برخی با تمسک به صحبتهای این آقا به تعدد زوجیت روی بیاورند و آن گاه است که باید منتظر ماند و دادگاهها را سرشار از زنانی که درخواست طلاق دارند، دید.
یعنی شما با این موضوع و مطرح کردن آن به طور کلی مخالف هستید؟
ببینید زمانی که اصل ازدواج و تشکیل نهاد خانواده در اسلام امری مستحب است پس شما حق ندارید با طرح تعدد زوجات با توجه به دغدغههایی که اشاره کردم جامعه را دچار دردسر و مشکلاتی جدید کنید. نکته دیگری که باید عرض کنم این است که تعدد زوجات حداقل کاری که میکند این است که اسباب ایذا و آزار یک انسان است. آزار انسانهای دیگر – یا حداقل آزار مومن و مومنه- نیز به اتفاق نظر همه علما امری حرام است. آیا برخی حق دارند برای انجام یک امر مستحب، امری حرام را انجام دهند؟ یقینا نه.
آقای نوروزی در صحبتهای خود به مبحث مهریه هم وارد شدند و اشاره کردند که پیامبر مهریه یکی از زوجات خودشان را آموزش قرآن تعیین کردند. اشاره کردید که طرح چنین مباحثی از لحاظ زمان و مکان قابلیت توجیه ندارد. اما سوال این است آیا کسانی چون آقای نوروزی در زمینه مباحث فقهی تخصصی دارند که چنین مسائلی را طرح میکنند؟
نکته مهمی که در بحث مهریه باید بیان کرد این است که مهریه عبارت است از هدیهای که مرد به مناسبت عقد نکاح، مرد ملزم پرداخت آن به زن است. در قوانین و شریعت آمده که مهریه منوط به توافق طرفین است. مرد و زن میتوانند در میزان خاصی از مهریه به توافق برسند.
برخی که چنین موضوعاتی را مطرح میکنند فقه نمیدانند
متأسفانه کسانی که چنین موضوعاتی را در مورد مهریه مطرح میکنند آن گونه که باید و شاید مبانی فقه را نمیدانند.
در فقه ما، اتفاقا آنچه که مورد اشکال فقهای ما قرار دارد این است که مرد حق ندارد مهریه را چیزی بیارزش در نظر بگیرند؛ یعنی کف مهریه مورد توجه بوده، ولی از سویی دیگر در مورد سقف مهریه چیزی در فقه بیان نشده است. پس در فقه ما برعکس فرمایش آقای نوروزی مطرح شده که مرد حق ندارد یک شیء بیارزشی را به عنوان مهر قرار دهد، اما این که سقف مهریه چه میزان باشد اصلا در این زمینه ورود نکرده، بلکه بیان کرده است زن و مرد باید در مورد مهریه به توافق برسند.
مهریه پیش از دوران مدرن سه کارکرد داشته است؛ کارکرد عاطفی، تأمین پشتوانهای اقتصادی برای آینده زن و در نهایت ابزاری برای جلوگیری از اقدام مردان به طلاق.
جابهجایی قوانین به زیان زنان است
اما در دوران جدید مهریه دچار نکاتی انحرافی شده است؛ اولا تبدیل به ابزاری برای تفاخر اجتماعی شده، پس باید فرهنگسازی لازم در این زمینه صورت بگیرد نه این که دست به جابهجایی قوانین بزنیم که زیان آن به قشر زنان جامعه است. از سویی دیگر این فرهنگ را ایجاد نکردیم زمانی که عقد صورت گرفت مهریه به زن پرداخت شود اگر این کار انجام شود نشان عاطفی مهریه سر جای خود باقی میماند. بنابراین نیاز است که نخبگان جامعه در این زمینه ورود پیدا کنند و اجازه ندهند با توجه به بحران چند سالهای که در حوزه ازدواج ایجاد شده است قوانین را تغییر دهند.
آیا در فقه مجازاتی برای عدم پرداخت مهریه توسط مرد در نظر گرفته شده است و حذف مجازات عدم پرداخت این حق زن میتواند چه تبعاتی در جامعه به همراه داشته باشد؟
در فقه مجازاتی برای عدم پرداخت مهریه به زن وجود ندارد؛ چرا که نگاه دین و فقه به مهریه نگاهی اخلاقی بوده است و دین تلاش کرده که ضمانت اخلاقی برای آن ایجاد کند هر چند آن را دِینی بر گردن شوهر میداند. با همه اینها در جهان جدید که تلاش حداکثری است تا حقوق انسانها علاوه بر اخلاق ضمانت اجرایی هم پیدا بکنند مهریه نیز مثل بسیاری از دیگر احکام اسلامی قانونمند شده و ضمانت اجرایی پیدا کرده است.
اگر چنین اظهار نظرها و پیگیریهایی از این دست مجلس ادامهدار باشد، میتواند جامعه را به چه سمت و سویی پیش ببرد؟ آیا میتواند بحرانزا باشد؟
قطعا همین طور است. خواهش من از مسئولان و نمایندگانی که در مجلس حضور دارند این است که در این موارد ورود کنند و نگذارند قوانینی مصوب شود که نهاد خانواده را دچار بحران کرده و متزلزل کند.
چه کسی میگوید جوانان از ترس مهریه ازدواج نمیکنند؟ چرا مسائل را آن طور که میخواهند مطرح میکنند
شوربختانه باید گفت همین الان روابط زن و مرد در نهاد خانواده رابطهای استوار نیست و متأسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی وحشتناک، وضعیت بحرانی اشتغال، وضعیت بحرانی اخلاقی و … که ایجاد شده روابط زن و مرد در نهاد خانواده متزلزل باشد؛ بنابراین نباید گذاشت برخی با اندیشهها و طرحهای خام و ناپخته این وضعیت را در خانواده شکنندهتر کنند. همین رابطه متزتزل بین زن و مرد نیز کامل تخریب شود و همین نهاد خانواده دچار بحرانی جدی شود به گونهای که کسی جرات تشکیل خانواده نداشته باشد. چه کسی میگوید جوانان از ترس مهریه ازدواج نمیکنند؟ چرا مسائل را آن طور که میخواهند مطرح میکنند. اقتصاد و اشتغال را باید درست کرد بعد دید آیا جوانان ما ازدواج میکنند یا خیر؟
اقتصاد و اشتغال ما بحرانی است بعد برخی افراد گمان میکنند بهترین جایی که میتوان برای توجیه تجرد پسران و دختران بدان پرداخت مهریه است و آن را عامل تجرد دختران و پسران ما می دانند که این آدرس غلط دادن است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.