عدم همکاری وزارت دفاع ترامپ با تیم انتقال قدرت به چه معناست؟

ترامپیسم تهدیدی برای زمین

علی روغنگران

اگرچه سال 2020 با همه اتفاقات تلخ و شیرین و شگفتی هایش به پایان رسید ولی تاثیر بسیاری از این وقایع تا مدت ها و شاید سالها ماندگار خواهد بود. بدون شک یکی از جنجالی ترین رخدادهای سیاسی سال 2020 شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا بود. امری که ترامپ را وارد باشگاه روسای جمهور تک دوره‌ای آمریکا نمود و به زعم بسیاری، به دوره‌ای از تنش و ماجراجویی در عرصه سیاست داخلی و خارجی آمریکا خاتمه داد. با این همه، دیدگاه‌های گوناگونی در مورد شکست ترامپ در انتخابات 2020 مطرح می‌شود. عده‌ای کسب بیش از 73 میلیون رای توسط وی را نوعی پیروزی برایش به حساب آورده اند و حتی “موسسه گالوپ” در نظرسنجی اخیر خود، عنوان تحسین برانگیزترین فرد آمریکا در سال 2020  را به ترامپ اختصاص داد. این عده بر این باورند که سبد رای ترامپ نشان داد که اولا پیش بینی‌های گسترده‌ای که در مورد شکست مفتضحانه وی در انتخابات 2020 ارائه می‌شدند تا چه اندازه بی اعتبار بودند و ثانیا، نباید فراموش کرد که میزان رای مردمی که ترامپ به خود اختصاص داد، در نوع خود یک رکورد برای بازنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (در تاریخ این کشور) محسوب می‌شود. با این حال، عده‌ای دیگر شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا را نمودی از سومدیریت‌های وی (مخصوصا در بحث مدیریت بحران شیوع ویروس کرونا در آمریکا و همچنین تبعات منفی اقتصادی گسترده آن) می‌دانند و بر این باورند که حضور گسترده مردم آمریکا در انتخابات 2020 این کشور، به نوعی نمودی از احساس خطر آن‌ها از اقدامات و رویه‌های چالش‌برانگیز ترامپ بوده که نه به منافع ملی آمریکا، بلکه کاملا به منافع شخص ترامپ معطوف بوده است. امری که خساراتی جدی را برای منافع ملی آمریکا در دوره چهار ساله حضور ترامپ در کاخ سفید به دنبال داشته است. با این همه، رویکرد‌ ترامپ مخصوصا پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نشان می‌دهد که او همچنان سعی در جنجال آفرینی دارد و نمی‌خواهد در مقام یک بازنده ظاهر شود.

 

اقدامات جنجالی ترامپ پس از مسجل شدن شکستش در انتخابات 2020 آمریکا را باید تابعی از تنش آفرینی ها، ماجراجویی‌ها و رویکرد‌های هرج و مرج طلبانه‌ای دانست که ترامپ به خوبی و به وضوح، آن‌ها را در قالب یک مکتب فکری (ترامپیسم)، به جامعه آمریکا و همچنین جامعه بین المللی عرضه کرده است. رویه‌هایی که ماهیتی هیجانی و فراقانونی دارند و اساسا به منافع ملی آمریکا، هیچگونه تعهدی نداشته و صرفا سعی دارند با تحریک افکار عمومی و دوری از منطق و عقل، اهداف و منافع آنی و مقطعی شخص ترامپ را تامین کنند

 

در واقع، وی سبد رای بیش از 73 میلیون نفری خود را ظرفیتی قدرتمند می‌بیند که سعی دارد با تنش آفرینی، همچنان خود را در مرکز توجهات نگه داشته و از این سبد رای، برای نقش آفرینی‌های احتمالی در آینده در عرصه سیاسی آمریکا استفاده کند. درست به همین دلیل است که در مدت اخیر بار‌ها و بار‌ها گمانه زنی‌های مختلفی در مورد اراده قاطع ترامپ جهت شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری 2024 آمریکا مطرح شده است. در این راستا، ترامپ با طرح مکرر ادعای وقوع تقلب در انتخابات آمریکا (که حتی صدای برخی متحدان سیاسی و رسانه‌ای وی را نیز درآورده است) و همچنین عدم انجام همکاری‌های کافی با تیم انتقال قدرت در آمریکا، عملا به همگان نشان داده که “ترامپیسم” تا آخرین روز‌های حضور خود در قدرت، منافع شخص ترامپ و نه آمریکا را در اولویت قرار خواهد داد و در این زمینه هیچ حد و مرز خاصی را نیز برای خود تعریف نکرده است. در این راستا، به تازگی جو بایدن رئیس جمهور منتخب آمریکا شدیدا از دولت ترامپ و مقام‌های وزارت دفاع (پنتاگون) وی به دلیل متوقف کردن روند ارسال روزانه گزارش‌های امنیتی برای تیم امنیت ملی دولت جدید آمریکا انتقاد کرده و رویه‌های بودجه‌ای ترامپ را نیز به شدت نکوهش کرده و تاکید نموده که عدم شفافیت دولت ترامپ در این زمینه موجب شده تا دولت جدید آمریکا هیچ تصور روشنی از آینده بودجه در این کشور نداشته باشد. در این راستا، یک پرسش مهم مطرح می‌شود: مهمترین محرک‌ها و انگیزه‌های ترامپ برای تنش آفرینی‌هایی از این نوع، چه هستند؟ وی دقیقا چه اهدافی را از این رویه‌های خود دنبال می‌کند؟ ترامپ در دوره ریاست جمهوری خود (و مخصوصا در جریان کارزار انتخاباتی اش در سال 2016)، همواره سعی داشته تا تصویر یک انسان موفق و “همیشه برنده” را از خود به افکار عمومی آمریکا عرضه کند. در واقع، او به نوعی سعی داشته تا خود را ناجی و حلال نهایی تمام مشکلات آمریکا تصویر کند. فردی که “بار دیگر عظمت و شکوه را به آمریکا بازخواهد گرداند” و شعار “اول آمریکا” را در راس همه رویکرد‌ها و سیاست‌های دولت این کشور قرار خواهد داد. با این همه، وی آنگونه که برند خود را تبلیغ می‌کرد و در این زمینه موفق بود، نتوانست در عرصه عمل، موفقیت‌های قابل توجهی به دست آورد و شاید همین مسئله (وقتی با بی کفایتی‌های وی در سال 2020 که پاندمی کرونا اتفاق افتاد همراه شد)، نقشی اساسی در شکست وی در انتخابات آمریکا بازی کرد. از این رو، آنگونه که “سوزان گلسر” نویسنده و تحلیلگر “نشریه نیویورکر” می‌گوید: «زین پس لقب اصلی ترامپ را باید “بازنده” دانست. همان کلمه‌ای که وی به شدت از آن فراری و متنفر است». در این چهارچوب، پس از مسجل شدن شکست ترامپ در انتخابات 2020 آمریکا، وی هرکاری انجام داده تا به افکار عمومی این کشور و همچنین حامیان خود نشان دهد که نتیجه انتخابات به نفع وی بوده و توطئه گران، دوره دوم ریاست جمهوری اش را از او دزدیده اند. در واقع، ترامپ سعی کرده بر این نکته تاکید کند که وی همچنان برنده است. بدون تردید محقق شدن این شعار و کسب دستاورد‌های عملی از آن، تا حدی نیازمند تضعیف شدن بایدن و دولت آتی وی است. در واقع، ضعف دولت بایدن و بی کفایتی آن در مسائل مختلف می‌تواند دستاورد بزرگی در راستای منافع ترامپ باشد. در این راستا می‌توان گفت که اقدام اخیر پنتاگون مبنی بر عدم ارسال روزانه گزارش‌های امنیتی به تیم امنیت ملی بایدن و یا عدم اطلاع رسانی درست به مقام‌های اقتصادی دولت بایدن در زمینه بودجه ایالات متحده آمریکا را بایستی در همین راستا تحلیل کرد. بدون تردید ترامپ تا واپسین روز‌های حضور خود در کاخ سفید، از هیچ حربه‌ای جهت بحران آفرینی علیه بایدن و دولتش دریغ نخواهد کرد و حتی این روند را در دوره پساریاست جمهوری خود نیز ادامه خواهد داد. امری که صرفا با اغراض سیاسی و جهت تامین اهداف و منافع شخص ترامپ عملیاتی می‌شود. یکی دیگر از محرک‌های اصلی ترامپ جهت کارشکنی برای دولت آتی آمریکا، ترویج ضمنی ایده نامشروع بودن آن و پیروزی این دولت با استفاده از تقلب در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا است. در واقع، ترامپ با ادعاهای گسترده و دور و درازش مبنی بر وقوع تقلب در انتخابات 2020 آمریکا، اساسا سعی داشته و دارد که مشروعیت پیروزی بایدن و دولت آتی آمریکا را زیر سوال ببرد. از این رو، عدم همکاری ترامپ و دولتش با دولت بایدن نیز به نوعی نمودی از اعتقاد رئیس جمهور کنونی آمریکا مبنی بر نامشروع بودن پیروزی بایدن در انتخابات و به نمایش گذاشتن این مسئله در عرصه سیاسی آمریکا است. در این چهارچوب، ترامپ که خود را رئیس دولت مشروع در آمریکا می‌داند، عدم همکاری با دولت برآمده از تقلب در آمریکا (ادعای ترامپ مبنی بر پیروزی بایدن با استفاده تقلب در انتخابات 2020 آمریکا) را به جلوه‌ای از اعتراضات خود به نتیجه انتخابات اخیر در آمریکا تبدیل کرده و سعی دارد از همین حالا، کارآمدی و موثر بودن این دولت را تضعیف نماید. در نهایت باید گفت یکی دیگر از محرک‌های اصلی ترامپ در انجام اقدامات کارشکنانه بر علیه دولت بایدن، مرتبط با شخصیت خاص ترامپ است که سعی دارد خود را متمایز از دیگر روسای جمهور تاریخ آمریکا نشان دهد و با نوعی رفتار‌های پوپولیستی و ماجراجویانه، عملا خود را سیاستمداری خاص و به ظاهر قدرتمند نشان دهد. از این منظر، اقدامات جنجالی ترامپ پس از مسجل شدن شکستش در انتخابات 2020 آمریکا را باید تابعی از تنش آفرینی ها، ماجراجویی‌ها و رویکرد‌های هرج و مرج طلبانه‌ای دانست که ترامپ به خوبی و به وضوح، آن‌ها را در قالب یک مکتب فکری (ترامپیسم)، به جامعه آمریکا و همچنین جامعه بین المللی عرضه کرده است. رویه‌هایی که ماهیتی هیجانی و فراقانونی دارند و اساسا به منافع ملی آمریکا، هیچگونه تعهدی نداشته و صرفا سعی دارند با تحریک افکار عمومی و دوری از منطق و عقل، اهداف و منافع آنی و مقطعی شخص ترامپ را تامین کنند.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *