گفتگو با هنرمند مشهدی؛

باید هنر را دوباره احیا کنیم

مرجانه حسین‌زاده

هنر هفتم با بیش از 120 سال سابقه اگر چه در میان دیگر هنرها بسیار جوان است، اما هواداران بسیاری دارد. چراکه بازیگری سرزمینی است، بدون وصف برای آنانی که تجربه کردند و رویایی است بزرگ، برای کسانی که در خیال آن به سر می‌­برند. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و ورود تلویزیون، کامپیوتر، موبایل و اینترنت به زندگی مردم، بازیگری تبدیل به ویترین جذابی شده و این جذابیت و زیبایی، باعث ایجاد سیلی از علاقه­‌مندان به این رشته و حرفه شده است.حامد پریزاد نیز یکی از همان علاقه‌مندان است. او متولد 1360 و از هنرمندان مشهدی است. رشته‌ تحصیلی‌ پریزاد مدیریت بازرگانی است و یک پسر 9 ساله و یک دختر 7 ساله دارد. با او برای یک مصاحبه تماس می‌گیرم و به دفتر کارش می‌روم، صمیمانه از من پذیرایی می‌کند و گفتگویمان اینگونه شروع می‌‌شود.

برای شروع لطفا از چگونگی ورودتان به عرصه‌ بازیگری بگویید؟

ورودم به این عرصه به‌واسطه‌ آشنایی‌ام با رسول کاهانی شکل گرفت، قبل از آن تجربه‌ حضور جلوی دوربین را تنها در چند اثر کوتاه داشتم. ابتدای سال 98 در همین اتاق نشسته بودم که رسول کاهانی برای خرید نئوپان به دفتر کار من آمد و گفت برای دکور نمایش درخت‌سخنگو این محصول را می‌خواهد، وقتی قیمت را گفتم ایشان اظهار کردند که برای تئاتر این مبلغ زیاد است. من آن زمان احتیاجی به اسپانسری به جهت تبلیغات نداشتم اما چون آقای کاهانی خیلی پیگیر بودند و من هم به هنر علاقه‌مند هستم، این کار را انجام دادم. نمایش تمام شد و بعد از یک ماه دوباره آقای کاهانی به دفتر من آمدند اما این‌بار به من درخواست همکاری دادند. با پیگیری و اهتمام آقای کاهانی به صورت فشرده در کلاس‌هایشان شرکت کردم و اینگونه وارد این عرصه شدم.

اولین تجربه شما فیلم کوتاه «فندک» به کارگردانی رسول کاهانی بود؟

بله که پیش‌تولید آن ابتدای سال 98 شروع شد. «فندک» فیلم خوبی شد. من به واسطه‌ علاقه‌ام به هنر به عرصه‌ بازیگری پا گذاشتم. در این حوزه به دنبال پول و کسب درآمد نیستم، من شهرم را دوست دارم و دلم می‌خواهد حتی‌المقدور در شهر خودم رشد کنم و در همین شهر بمانم و بازی کنم.

مهاجرت به تهران برای پیشرفت در بازیگری مسیرتان را هموارتر می‌کند، آیا این تصمیم را ندارید؟

کسی از آینده خبر ندارد، شاید در آینده به فراخور کاری مجبور به سفرهای موقت کوتاه کاری بشوم، اما اولویت من همواره مشهد خواهد بود، خراسان خاک عجیبی است، مشهد پتانسیل‌های زیادی دارد، در حوزه‌های نقاشی، هنرهای تجسمی، سینما، تئاتر، نویسندگی و.. هنرمندان نام‌آشنا و مطرحی دارد که الآن در تهران زندگی می‌کنند. من الان چند پیشنهاد برای بازی در تهران دارم اما همانطور که گفتم فعلا ترجیح می‌دهم در مشهد کارکنم. پسوند فامیل من «مشهدی» است، یعنی «حامد پریزادمشهدی» پدرم در محله‌ نوغان به‌دنیا آمدند و به همین دلیل علاقه‌ زیادی به شهرم دارم، دلم می‌خواهد در این شهر سرمایه‌گذاری کنم. مشهد خیلی شهر ثروتمندی است، ما باید بتوانیم این سرمایه را وارد حوزه‌ هنر کنیم تا به این طریق شاهد آثار هنری بیشتری باشیم. بنابراین باید روی این بخش تمرکز کنیم تا بتوانیم دوباره هنر را در این شهر احیا کنیم.

به مهاجرت هنرمندان از مشهد به پایتخت اشاره کردید، علت این مهاجرت به نظر شما چیست؟

سالها است این سوال تکراری پرسیده می‌شود. خب در پایتخت هنرمندان راحت‌تر دیده می‌شوند، محدودیت‌های دست‌وپاگیر مشهد را ندارد. همه‌ هنرمندان مشهد از این‌که در مشهد مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند، گلایه‌مندند.

برویم سراغ فیلم «نه» از این فیلم و به طور کلی از نقش‌هایتان بگویید

کارگردان این فیلم هم آقای کاهانی هستند. این فیلم در مورد فردی است که تمام اتفاق‌های مهم زندگی‌اش راس ساعت 9:00 شکل می‌گیرد. این فیلم را هم دوست دارم. من قبل از اینکه لباس هر کاراکتری را به تن کنم، سعی می‌کنم در منزل و در محل کارم شخصیتم را منطبق با کاراکتر کنم، مثل او حرف بزنم، مثل او فکر و رفتار کنم. در این مواقع همواره کارمندانم در محل کار از من می‌پر‌سند که چرا اینگونه شده‌ام؟ به این خاطر که خودم را تبدیل به فردی می‌کنم که تصمیم دارم، نقش‌اش را بازی‌کنم. زیرا نمی‌خواهم ادای کاراکتر را در بیاورم، میخوام خودِ کاراکتر بشوم. بنابراین برای اینکه به هدف‌ام برسم، باید با آن شخصیت زندگی کنم.

آیا علاقه‌مند هستید که در آینده کارگردانی و نویسندگی را هم تجربه کنید؟ 

خب من به صورت کلی به هنر عکاسی، کارگردانی و.. علاقه‌مند هستم، اما گمان می‌کنم در همین بازیگری و ژانر اجتماعی بیشتر بتوانم مثمرثمر باشم.

بین تلوزیون، تئاتر، و سینما انتخاب‌تان کدام است؟

من سینما را دوست دارم، فیلم هم خیلی نگاه می‌کنم و چون در سینما به به دنبال دغدغه‌های مالی‌ام نیستم دلم می‌خواهد از کارم لذت‌ ببرم و بتوانم این لذت را منتقل کنم و حالِ مخاطب را خوب کنم. لذا حاضر نیستم به بهانه‌ تبدیل‌شدن به یک سلبریتی هر قیمتی و در هر نقشی بازی‌کنم.

وکلام آخر؟

از شما و تمام رسانه‌ها که همواره حامی هنر بوده‌اند، تشکر می‌کنم‌. همچنین از رسول کاهانی، به خاطر و تمامی تلاش‌ها و اهتمام او در حوزه‌ فرهنگ و هنر.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *