«صبح امروز» ازکمپ ترک اعتیادی در طولانیترین شب سال روایت میکند؛
یلدای شیشهای
رائین امانالهی
از در وارد میشویم. فضا با همه کمپهای ترک اعتیاد فرق میکند. اینجا یک مرکز جامع است. از نانوایی بگیر تا دندانپزشکی مدرن همه در یک مکان جمع شدهاند.
200 نفر معتاد در حال ترک در یک مکان! چقدر دوست داشتنی است این فضا. معتادان متجاهر؟ این دیگر چه واژهایست؟ متجاهر در فرهنگ فارسی به فارسی به معنای کسی است که آشکارا و بی پرده و حجاب کار می کند. کوثر یکی از مرکزهایی است که وقتی پلیس در یک طرح ضربتی تعدادی از «متجاهرها» را دستگیر میکند، بعضی از آنان را به این مرکز منتقل میکند. دلتنگی بین آنها بیداد میکند. برخی از آنها حدودا 3 سال است که در این مرکز بستری هستند. نه بخاطر خواست خانواده، بلکه به خواست خودشان. آنها معتقد هستند که برای خانواده و جامعه ممکن است دردسرساز شوند. درکی از این بالاتر؟ اینکه شخصی به این نتیجه برسد که تا درمان کامل برای جامعه مضر است؟ در این مرکز کسانی را که به واسطه کمبود محبت یا خانواده به اعیتاد رو آوردهاند رانگهداری میشوند. مدتی که پیش این عزیزان بودیم از هر دری سخن به میان آمد. اما دوست دارم ترتیب اولویت آنها را به قلم بکشیم.
معنای یلدای با خانواده
علی یکی از بیمارانی است در طرح پلیس یا همان ماده16 به مرکز ترک اعتیاد هدایت میشود و یک سال و 11ماه است که تحت درمان قرار گرفته و پاکی دارد، علی از 17 سالگی به اعتیاد رو آورده و از 22 سالگی شیشه مصرف میکرده. درباره حس و حال شب یلدا ، قبل و بعد از اعتیادش میگوید: من قبلا از یلدا چیزی درک نمیکردم، زمانی می گفتند که یلدا شب خاصی است، من هم فکر میکردم باید با جمع دوستان به نئشه کردن بپردازم و از حال خوشی که به من دست میداد استفاده کنم. به همین خاطر خانواده را کنار گذاشته بودم و فقط به خودم فکر میکردم. بارها وقتی سال به شب یلدا میرسید برای خودم برنامه با محور شیشه و مخدرجات میریختم، اما حالا بعد از پاک شدن میفهمم که یلدا چقدر شب زیبایی است، چقدر شب با فسلفهای است. اکنون وقتی میگویند یلدا یک دقیقه بیشتر از شبهای دیگر طول میکشد برایم معنی خاصی میدهد.
یلدای معتاد معنا ندارد
رضا برای یک زندگی بهتر به مرکز آمده است. حدود 9 ماه در این کمپ زندگی میکند و بخاطر مصرف هروئین بستری است. جرقه ترک او زمانی زده شد که به سن و سال خود نگاه میکند و ناراحت روزهای از دست رفته میشود. رضا میگوید خسته شده بودم از اینکه هم سن و سال خودم را میدیدم که به زندگی عادی مشغول بودند، صاحب زن و بچه، ماشین و خانه بودند اما من هنوز اندر خم یک کوچهام. وقتی مصرف را کنار میگذارید، هرروز روز قشنگی است، هرروز عید است، چه برسد به ایام خاص مانند شب یلدا. رضا بعد از پاک شدن به شدت برای یلدا انتظار میکشد.قبلا حتی نمیداستنم یلدا یعنی چه!
تفاوت میان یلدای اعتیاد و یلدای پاک
جواد سنش زیاد نیست، تعریف میکند: اولین بار یک دوست باعث اعتیاد من شد. من اصلا نه میدانستم مواد چیست نه علاقهای داشتم. یکروز که او به خانه ما آمد دیدم همراهش مواد است و از من خواست که اجازه دهم در خانه ما آن را استعمال کند. مخالفتی نکردم. خودم کنجکاو شدم که چه حال به انسان دست میدهد و سرخوشی پس از مصرف چیست؟ برای همین از او خواستم تا یک دود هم به من بدهد. و این شروعی برای اعتیاد من بود. او یک ماه است که پاکی دارد و درباره شوق و هیجان شب یلدا بیان میکند: من هرسال برای یلدا هیجان داشتم و دارم. همینطور دوست دارم وقتی عید میشود با تمام وجود آن را احساس کنم. دوست دارم شب چله در کنار خانوادهام باشم. دوست دارم این شب در حالی که پاک هستم پیش آنها سپری شود. دوست دارم دوباره یادم بیاید چقدر میان یلدای اعتیاد و یلدای پاکی تفاوت است.
یلدای خاص امسال
مجید از جمله بیمارانی است که با خواست خود و خانوادهاش در این مرکز به درمان پرداخته. او چهارده سال به مصرف مواد مخدر اعتیاد داشته است. اما اکنون هفت ماه است که پاک است. او سابقه بارها ترک مواد را در دورههای سی یا شصت روزه دارد، اما اینبار خودش میگوید نمیداند چه شده که این همه مدت را در این مرکز مانده است. هم در این مورد میگوید: این یلدا خیلی یلدای خاصی برایم خواهد بود. من پاک بودنم را مدیون برادر کوچکم هستم. چند روز پیش مجلس ازدواج او بود. امسال بخاطر او پاک هستم و دور از تمام این حاشیهها امسال به یلدای او دعوت هستم. شاید این بهترین اتفاق ممکن برای من باشد که بتوانم سالم و پاک در یلدای عزیزترین شخص خانوادهام شرکت کنم.
برگشت به جمع خانواده
ساعد هم میگوید ما همیشه در تمام سالهای اعتیاد، دور از جمع و خانواده بودیم. یعنی میخواستم کنار خانواده بشینم که چی؟ کنار آنها بنشینم که آیینه عذابشان شوم؟ هیچوقت یلدا را آنچنان که باید درک نکردیم. زمانی که در حال مصرف مواد بودم، وقتی پای سفره یلدا مینشستم هیچ احساس خاصی نداشتم. اگر به من میگفتند که شب یلدا را در کمپ بگذارنم راحتتر بودم. مصرف کنندگان کلا جمع گریز هستند.به عنوان مثال من به این محیط و نوع زندگی عادت کرده بودم. خیلی زمان برد تا به این اصل برسم که حالا شبهای چله را با خانواده بگذرانم. یلدای امسال هم فقط به خاطر پاکی برایم جذاب است. مطئنم اگر دوباره به اعتیاد رو بیاورم جذابیت یلدا هم برایم از بین خواهد رفت.
شرمندگی حاصل از اعتیاد
اصغر به خواست خودش برای ترک آمده، او پس از یک سال و 15روز زندگی در کمپ ترک اعتیاد میگوید: خسته شده بودم و دیگر توانایی ادامه دادن به آن وضع را نداشتم. او میگوید همیشه باید نگران تهیه مواد، هزینه مواد و جای مصرف میبودم. اصغر که با هدف یک زندگی سالم به کمپ آمده است درباره طولانیترین شب سال و درک او نسبت به قبل و بعد از ترک میگوید: در سالهای گذشته همیشه این شب را کنار خانواده میگذارندم و به آنها عشق میورزیدم. اما وقتی گرفتار این اعتیاد شدم، تنها هدفم این بود که در این شب با دوستان دور هم جمع شویم و خانمهایمان را بفرستیم جای دیگر تا با خیال راحت به مصرف مواد بپردازیم.این موضوع هم خانواده را آزار میداد هم خودمان را. اما متاسفانه خودمان متوجه این حالت نمیشدیم. فقط خودمان مهم بودیم که به عشق و حال خودمان برسیم. این موضوع فقط به یلدا خلاصه نمیشد، بلکه به عیدها، مراسم عروسی، و باقی روزهای خاص هم ربط پیدا میکرد. الان بعد از یکسال پاکی، روی برگشتن پیش خانواده را ندارم، چون تمام این سالها به آنها آسیب رساندم. هنوز بعد از این مدت بخاطر شرمندگیای که همراهم است نتوانستم حتی به برادرم زنگ بزنم و یلدا را تبریک بگویم. از وقتی به اعتیاد دچار شدم واقعا چیزی از یلدا نفهمیدم. امیدوارم امسال برخلاف سالهای گذشته بتوانم از این شب لذت ببرم و به خوشی سپری کنم.
شاید پس از ترک!
حمید رضا که سن چندان زیادی هم ندارد، میگوید قبلا به مواد اعتیاد داشتم، اما مصرف شیشه را اولین بار دوستش به او پیشنهاد میکند، دوستش با یک پیشنهاد وسوسه انگیز که میزان نئشگی این ماده بیشتر از سایر مواد است او را به این راه میکشاند. او به رغم حضور یک هفتهای در این مجموعه میگوید: یلدا برایم هیچ معنایی ندارد. از زمانی که خاطرم هست، تا الان یلدا برایم یک شب معمولی بوده و احتمالا خواهد بود. اما واقعا نمیتوانم با قدرت و اطمینان بگویم که تا آخر هم همینطور خواهم بود. شاید بعد از ترک مانند بقیه من هم از یلدا و اعیاد لذت ببرم.
ایده تا اجرا
علیرضا قربانی، موسس و بانی مجموعه کوثر ایرانیان است. او درباره ایده تا بهرهبرداری این مرکز میگوید: این مکان از یک اتفاق شروع شد. چون خودم سالها گرفتار این رنج وعذاب بودم، و به نوعی خودم را در این جامعه ناسالم مقصر میدانستم، بعد از مشورت با مهندسین ، سازمان علوم پرشکی، سازمان مبازه با مواد مخدر و… به فکر تاسیس این موسسه افتادم. در سال 1392 و برای اولین بار در تاریخ، تاسیس موسسههای ترک و نگهداری معتادان ماده 16 ، این مرکز به عتوان مرکز پایلوت، توسط وزیر کشور وقت اقای دکتر نجار انجام شد.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار «صبح امروز» درباره تامین هزینههای این مرکز گفت: ما در بخشی از تامین این هزینهها با بهزیستی قرداد داریم، که در راس این سازمان شوراهایی وجود دارند، مانند شورای ستاد هماهنگی با موارد مخدر، دانشگاه علوم پزشکی، سازمان بهداشت و درمان و… که در این قرارداد به ما کمک میکنند و بخشی ازهزینههای این طرح را به ما پرداخت میکنند. اما متاسفانه از سال 96 هیچکدام از مطالبات ما از این مراکز وصول نشده. بخشی از این هزینهها هم برمیگردد به ماده 15، بیماران یا همان معتادانی که به واسطه درخواست خانواده در مراکز ترک اعتیاد بستری میشوند. آنها با رضایت شخص به درمان عزیزشان میپردازند. اماخیلی از این خانوادهها این هزینه را ندارند و نمیپردازند.
او درباره تعداد کسانی که در این مرکز درمان شدهاند گفت: بالغ بر هزار و پانصد نفر از این مرکز فارغ و درمان شدهاند. ما هرسال یک گزارش شفاف به تمام خانوادهها، تمام دستگاهها، مسئولین ذیربط و مقام قضایی میدهیم که چه تعداد را پذیرش، درمان و مرخص کرده ایم. این گزارش با طبقه بندی سن، تحصیلات، داشتن خانواده، متراکه و یا طلاق تنظیم میشود. و هر ساله جشنی با دعوت از خانوادهها و این نهادها به صورت حضوری برگزار میشود که این آمار در این مراسم اعلام میشود. البته ناگفته نماند که کسانی که به جشن پایان سال دعوت میشوند حتماد باید پاک باشند. نکته قابل ذکر این است که بخشی از این افراد بعد از ترخص به بازار کار جذب میشود و مانند انسانهای عادی به زندگی روزمره میپردازند.
پایتخت معنوی کجا رفته است؟
او درباره حضور واقعی نهادهای رسمی در این امر گفت: نمیتوانیم به راحتی از پس هزینهها بربیاییم. من بر اساس شواهد و مدارک میگویم که بالغ بر هفت یا هشت نفر آنان رایگان پذیر شدند. وقتی شبها به محل کار میآیم میبینم که کنار خیابان معتادی نشسته و دارد از سرما میلرزد، اما چه میتوانم بکنم؟ به او بگویم جایی وجود دارد که میتوانی قطع مصرف کنی؟ یا میتوانی حداقل یک شب را با آرامش بگذارنی؟ با این کار وظیفه چه کسی را انجام میدهم؟ وظیفه شهرداری؟ وظیفه سازمان بهزیستی؟ زیبا سازی شهر کجا رفت؟ مگر ما ادعا نمیکنیم که پایتخت معنوی ایران هستیم؟ مگر ما در کنار اما رئوف زندگی نمیکنیم؟ در این پایتخت رئفت ما کجاست؟ چرا به اطرافامان نگاه نمیکنیم؟ ما تقاضای کمک مالی نداریم، اما نیاز به حمایت داریم، نیاز داریم کار ما در روند اداری تسهیل شود. ما نیاز داریم دید جامعه و مسئولین تغییر کند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.