در گفت و گوی رییس اتحادیه صادر کنندگان استان با «صبح امروز» مطرح شد؛

صنعت، معدن و تجارت کشته شد

مدت‌ها است که صادرات در کشور ما با مشکلاتی مواجه شده‌است و تحریم‌ها قسمتی از این مشکلات را در بر می‌گیرد. قسمت دیگر این مشکلات را باید در داخل کشور جست‌و جو کرد. به همین دلیل به پای صحبت‌های محمد حسین روشنک، رئیس اتحادیه صادر‌کنندگان استان خراسان رضوی نشستیم.
رییس اتحادیه صادر‌کنندگان استان خراسان رضوی شروع صحبت‌های خودش را با موضوع ضرورت وجود حذب شروع کرد و گفت: من اگر قرار بود در رابطه با حزب و تحزب گرایی صحبت کنم، می‌توانستم 2 ساعت در مزایای حذب و عدم وجود حذب چه مشکلاتی در جامعه به وجود آورده صحبت کنم. اگر ما حزب می‌داشتیم امروز در جامعه شاهد بعضی از روندهایی که در قانون گذاری، سیاست‌گذاری و انتخابات‌ وجود دارد، نبودیم. اگر ما حزب درستی می‌داشتیم احزاب اجازه نمی دادند یک نماینده مجلس با سایپا و ایران‌خودرو زد و بند کند و حزب در درون خودش پاکسازی می‌کرد. اما چون حذبی نداریم مزایای وجود حزب را نمی‌دانیم. خیلی چیزها را به این دلیل که نداریم و نداشتیم مزایایش را نمی‌دانیم، مگر اینکه با مطالعه از جاهایی که داشتند، برداشت کرده باشیم که آن هم می‌شود مصداق شنیدن کی بود مانند دیدن. لذا این بحث را به زمان و شرایط دیگری موکول می‌کنیم.
وی ادامه داد: در گذشته جامعه به گونه‌ای بود که مردم یکدیگر را می‌شناختند. وقتی جامعه بزرگ شد باید ساز و کار جدیدی فراهم می‌شد که متاسفانه نشد. البته فضای مجازی اگر خوب هدایت شود شاید بتواند ساز و کار تا حدودی مناسب را فراهم کند که تا به حال نتوانستند خوب هدایتش کنند. ما امیدواریم که در آینده این رویه اصلاح شود و از این فضاها بهره‌برداری مطلوب برای ساخت فرهنگ و جامعه سالم شود. در جامعه ایران پیشرفت همراه با توسعه اجتماعی و فرهنگی نبوده است.
من روستایی هستم
محمد حسین روشنک بعد از صحبت‌هایی درباره حزب به معرفی خود پرداخت و ادامه داد: من اصالتا نیشابوری و متولد روستای معموری هستم. روستای معموری زادگاه خیام نیشابوری است و سابقه تاریخی بسیار قدیمی دارد. خانواده من روستایی و کشاورز بودند و خودم از سن 10 سالگی کارآفرین بودم و در سن 14 سالگی چهل شاگرد داشتم. وقتی هم سن نوه‌هایم که الان وارد دانشگاه شده‌اند بودم 4 شغل داشتم، کارگاه قالیبافی و طراحی نقشه قالی، سوپر مارکت و مرغ‌داری داشتم. من اولین سخنی که قبل از عقد به همسرم گفتم این بود که من قبل از اینکه با شما ازدواج کنم با کارم ازدواج کرده‌ام، اول عاشق کارم شدم بعد عاشق شما شدم. از آن روز تا به حال ایشان را عاشقانه دوست دارم، اما ایشان نیز در طول زندگی مشترکمان یک ذره مزاحم کار من نبوده‌است. من تجربه‌های شخصی خودم را می‌گویم تا شما بدانید، در زندگی اگر هدف گذاری داشته باشید برای مسیرتان، به مقصد خواهید رسید. یکی از تجربه‌هایم را می‌خواهم به شما بگویم. یک روز اداره کل کتابخانه‌ها و انجمن خیرین کتابخانه‌ها که من در آنجا مسئولیت دارم، از من دعوت کردند که به مدرسه‌ای در حاشیه شهر مشهد که بچه‌های آن مدرسه به نظرم کلاس ششم بودند، بروم. در آنجا چند مطلب به آن‌ها گفتم، یکی از جملاتم که برای جوان‌تر‌ها مفید باشد این بود که، من پنج ساله بودم که با پدر و ماردم به زیارت امام رضا آمدیم. در صحن انقلاب خدام در حال جارو زدن بودند. آنجا از امام رضا پرسیدم، یا امام رضا امکان دارد یک روزی من که روستایی و کشاورز هستم، خادم بارگاه ملکوتی شما بشوم؟ از ته قلبم گفتم و برای خودم هدف قرار دادم . سال‌ها گذشت، من فعالیت کردم، در انقلاب نقش داشتم، در جبهه بودم و دبیر ستاد پشتیبانی جنگ استان خراسان شدم. در جلسه‌ای با حضور مرحوم آیت الله واعظ طبسی، استاندار، فرماندار، فرمانده سپاه و مسئول جهاد و دیگر مسئولان آقای طبسی برای تجدید وضو رفتند، در این فاصله آقایان درخواستی نوشتند مبنی بر اینکه به این‌ها خدمت داده شود. آن‌ها اعضای ستاد پشتیبانی بودند و من دبیرستاد، به احترام آن‌ها امضا نکردم. مرحوم طبسی که آمدند از من سؤال کردند که شما نمی‌خواستید خادم شوید؟ من آن خاطره‌ام را در صحن انقلاب نقل کردم. به هیچ کدام از آن آقایان خدمت داده نشد، حکم من را بدون درخواست به دفترم ارسال کرد.
با هدف‌گذاری به اهدافم رسیدم وی افزود: هدف‌گذاری در زندگی بسیار مهم است. من هنوز در این سن و سال برای خودم هدف‌گذاری می‌کنم که باید فلان کار را انجام دهم. آن‌هایی که من را می‌شناسند می‌دانند که وقتی چیزی را هدف‌گذاری می‌کنم حتماً به آن هدف خواهم رسید. من از ابتدای عمرم تا به حال 22 فعالیت صد در صد متفاوت از هم را داشتم. اولین فعالیتم این بود که با 40 شاگرد در سن پانزده سالگی قالی‌بافی می‌کردم. در آن زمان قالی‌های سه در چهار را سه هزار تومان می‌خریدند اما قالی‌هایی که من می‌بافتم را به قیمت 3800 تا چهار هزار تومان می‌خریدند. قالی‌های من هیچ تفاوتی با دیگر قالی‌ها نداشتند. بعد از آن طراحی نقشه قالی می‌کردم، مشتری‌های طرح‌های من، تا دو سال در نوبت بودند. بعد از آن سوپر اغذیه باز کردم. بعد از آن به سراغ مرغ‌داری رفتم، سال‌های سال مرغ‌داری من به عنوان واحد نمونه انتحاب می‌شد. در زمان انقلاب وارد جریان انقلاب شدم. یکی از انگشت‌نماهای انقلاب در منطقه خودمان شدم. چند سالی وارد کارهای تشکیلاتی شدم، در دوران جنگ به عنوان مسئول بسیج شرق کشور انتخاب شدم. پشتیبانی جنگ رفتم و به عنوان نمونه انتخاب شدم. در وزارت دفاع هم کاری را انجام دادم که به عنوان نمونه انتخاب شدم. در وزارت دفاع اولین غیر ارتشی بودم که وارد سازمان اتکا شده بودم و آنجا به عنوان مدیر نمونه انتخاب شدم. در مشهد همایشی گذاشتند به عنوان مدیر نمونه و سه نفر در سه حوزه انتخاب شدند که یکی از آن‌ها من بودم. وقتی از من پرسیدند چگونه توانستید نمونه شوید، گفتم من کار خودم را انجام دادم، شما حرکت نکردید، من نمونه شدم. از این مرحله وارد سازنگی شدم، صحن جامع رضوی، زیر گذرها و گل دسته‌های حرم را من ساختم. آقای واعظ طبسی لوحی به من دادند و نوشتند کاری که شما کردید در تاریخ آستان‌قدس نمونه نداشته و نخواهد داشت. پل خیابان واعظ طبسی هم کار بنده است. هم‌اکنون چند کار را انجام می‌دهم، مرغ‌داری من همچنان به عنوان مدرن‌ترین مرغ‌داری ایران در حال فعالیت است. بعد از آن وارد حوزه صادرات شدم. در حوزه صادرات سال‌های سال است به عنوان واحد نمونه کشوری و استانی هستم. در کارآفرینی سال‌ها است که به عنوان کارآفرین نمونه کشوری و استانی انتخاب می‌شوم.
ایده برند به نام من ثبت شده‌است
دبیر سابق ستاد پشتیبانی جنگ استان خراسان افزود: ایده برند و تولید بدون کارخانه متعلق به بنده است و به نام من ثبت شده‌است. برند مربوط به کالا نیست، برند در کشور ما تعریف نشده‌است. در گذشته بسیاری از کالاها را به نام برند می‌شناختند. من اولین برند سازی خارجی را انجام دادم. من برندی دارم به نام خزر روشن که با این برند روغن نباتی صادر می‌کردم. اکثر روستاهای کشور تاجیکستان را رفته‌ام و در آن زمان که این برند را ساختم، روغن نباتی در تاجیکستان هر قیمتی که بود، من 40 درصد گرانتر می‌فروختم. من در آنجا می‌رفتم تحقیق می‌کردم که مردم در آن روستاها از چه رنگ، طعم و سایز از بسته‌بندی را خوششان می‌آید. مردم تاجیکستان از رنگ سبز، از مزرعه و دام و رودخانه خوششان می‌آید، همچنین به طعم روغن کرمانشاهی ما علاقه داشتند. تمام این‌ها در روغن خزری که من تولید می‌کردم نهفته‌است. اگر کسی شغلی داشته باشد و یک ریال هزینه ساخت کارخانه کند، باید یک ریال هزینه ساخت برند کند. برند سرمایه پنهانی است که نه دزدیده می‌شود و نه تمام می‌شود.
تعریف تولید بدون کارخانه
همین اواخر بعد از سال‌ها تلاش من، آیین نامه پروانه تولید بدون کارخانه صادر شد. در تولید بدون کارخانه ابتدا شما یک برند را برای خودت تعریف می‌کنید، سپس کالا را انتخاب می‌کنید و مشخصات، کیفیت، استاندارد و نوع بسته بندی را تعیین می‌کنید. به سراغ کارخانه‌ای می‌روید و می‌گویید که مواد اولیه، مشخصات و برند را من تأمین می‌کنم، شما ظرفیت خالی کارخانه‌ خود را در اختیار من قرار بدهید و کارمزد بگیرید. هیچ کارخانه‌ای تولیدی ندارد. بسیاری از کالاها هستند که هیچوقت کارخانه نداشته‌اند. گوشی موبایل اپل در جای دیگر و در کارخانه‌ای دیگر تولید می‌شود، فقط برند اپل را دارد. به این صورت سرمایه حوزه تجارت به حوزه تولید تزریق می‌شود. این خلاصه‌ای از تعریف تولید بدون کارخانه بود. برای اینکه وارد بحث تجارت شود باید چند نکته را بگویم. اول اینکه در هیچ جای دنیا نمی‌شود مثل ایران پول دراورد. ما در بحث صادرات هیچ مشکلی با افغانستان و آسیای میانه با وجود تحریم‌ها نداریم، اگر کسی مشکل صادرات را به گردن تحریم‌ها می‌اندازد اشتباه می‌کند. مشکل امروز ما تحریم داخلی است، همچنین ما کالایی برای صادرات نداریم. زمانی صادرات غرب به کشور ما رب گوجه‌فرنگی، ماکارونی، کمپوت، تن ماهی، شوینده و نوشابه بود. بعد که کشورهای غربی دیدند خودمان توانستیم این اقلام را تولید کنیم، آن‌ها به جای آن کالاها به کشور ما گوشی موبایل را صادر کردند. 20 سال قبل ما به کشورهای آسیای میانه و افغانستان رب گوجه‌فرنگی و… صادر کردیم، آن‌ها نیز توانستند خودشان این کالاها را تولید کنند. اما ما نتوانستیم چیز دیگری برای صادرات تولید کنیم و صنعت ما رشد نکرد. یکی از دلایل این اتفاق بی‌برنامگی دولت‌ها بود. ما برای صادرات چند کالا داریم، کالاهایی که ریشه آن‌ها صنایع دستی و روستایی است، کالاهای کشاورزی و کالاهایی که مواد اولیه آن‌ها از معدن، نفت و یا پتروشیمی، فولاد و سنگ آهن است.
صنعت، معدن و تجارت کشته شد
روزی که ادغام وزارت بازرگانی در وزارت صنعت، معدن کلید زدند، من یادداشتی نوشتم که هم صنعت را کشتید و هم معدن و تجارت را. من 40 سال است که کارت بازرگانی دارم، یک روز خواستیم صادرات کنیم گفتند با کارت بازرگانی شما نمی‌شود، وزیر بخشنامه کرده‌است که فقط با کارت تولید می‌تواند صادرات انجام داد. البته این موضوع چند وقت پیش منتفی شد. 10 سال است که صادر کنندگان از محل جایزه صادراتی از نظام جمهوری اسلامی ایران طلب‌کارند. آقای نعمت‌زاده گفت مربوط به دولت احمدی‌نژاد بوده و ما پرداخت نمی‌کنیم. در یک سال گذشته 13 بخشنامه ضد صادرات توسط وزیر صنعت معدن و تجارت و یا معاونین ایشان امضا شده‌است. یکی از راه‌هایی که من داد می‌زنم و می‌گویم این است که اجازه دهید وزارت تجارت ما شکل بگیرد.
توصیه‌ای برای جوانان
به جوان‌هایی که می‌خواهند وارد حوزه تجارت شوند توصیه می‌کنم، اولین کاری که باید انجام دهند این است که تجارب گذشته‌گان رامطالعه کنند. دو کتاب از من همین اواخر به چاپ رسیده به نام‌های «هزار و یک شب ارز» و «اقتصاد مقاومتی 2»، این کتاب‌ها را بخوانید، ببینید در بحث ارز، ریشه این حوادثی که به وجود آمد، چه بود. من اتفاقات بعد از دستورات رییس بانک مرکزی سابق، آقای سیف را پیش‌بینی کرده بودم و در نامه‌ای به اتاق بازرگانی اعتراض خود را اعلام کردم و پیش‌بینی‌های من به واقعیت پیوست.

image_print
6 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *