سرریز اشرافیتِ آقازاده‌ها در جامعه ایرانی

اشرافی گری یک معنای ثابت و معینی ندارد. این رفتار با توجه به بعد زمان، فرهنگ و مکان جغرافیایی می تواند متفاوت باشد. در واقع اشرافی گری و تجمل گرایی مفهومی سیال است. به طور مثال بسیاری از لوازمی که ما امروز به شکل عادی و معمولی از آن استفاده می کنیم، در ۴۰ یا ۵۰ سال پیش بسیار اشرافی و تجملاتی تلقی می شدند. در فرهنگ های مختلف هم همین طور است، ممکن است برای ما یک کالایی لوکس حساب شود، اما همین کالا از دید یک آدمی که در یک کشور پیشرفته تر زندگی می کند جزو ضروریات زندگی باشد. پس نباید انتظار داشته باشیم که با یک مفهوم ثابت روبروییم، چون ماهیتا، این مفهوم زیر بار تعریف مشخصی نمی رود، بلکه باید در یک زمینه و بستر فرهنگی- اجتماعی تعریف شود.

از طرفی دیگر، تجمل گرایی یک معنای سنتی دارد که به انتظار عموم جامعه از قشر ثروتمند مبنی بر خرید پوشاک خاص یا وسایل خاص، نظیر اتومبیل لوکس اشاره دارد. اما در معنای جدید به نظر می آید که با مفهومی متناقض نما روبرو هستیم. در واقع به این دلیل که تعریف ثابتی ندارد، این مفهوم با مفهومی دیگر به نام تجربه پیوند می خورد و آن اینکه آدم ها برای ارضای نیاز های شخصی و رسیدن به یک احساس خوب، به استفاده از کالای لوکس روی می آورند. یعنی انسان درصدد پاسخ گویی به مفهومی به نام (desire) یا همان میل و هوس است.

امروزه شاهد شیوع سبک زندگی اشرافی‌گری در میان مسیولان هستیم که هیاهوی زیادی در زندگی واقعی و مجازی به پا کرده است در همین راستا به سراغ یک پژوهشگر اجتماعی رفته تا با او در خصوص این اتفاق صحبت کرده و از تبعات این نوع دو دستگی در جامعه مطلع شویم .

یک پژوهشکر در حوزه اجتماعی می‌گوید: از آفات بزرگ در کشور، شکلگیری «اشرافیت» به ویژه در میان مسئولین و منسوبین آنهاست.

به گزارش روزنامه”صبح امروز” سجاد کرمی می‌افزاید: از دهه هفتاد بهبعد، در جامعه ایران طبقه‌ای مشابه اشرافیت دوره پهلوی ایجاد شد کهمبتنی بر زمین، خاندان و … (عناصر اشرافیت سنتی) نبوده، بلکه هویتاشرافی خود را مبتنی بر قرابت با حکومت تعریف و با بهره گیری از اینرانت، دستیابی به قدرت اقتصادی و خلق ثروت از راه کسب قدرت سیاسیرا دنبال می کند.

وی تصریح می‌کند: مبتنی بر تحلیل «اقتصاد سیاسی»؛ نقطه شروع ایناشرافیت را می توان در جداسازی مسئولین از مردم و اسکان آنها درمنازل مصادره‌ای جستجو کرد، که سپس از طریق بهره مندی آنان ازانحصارات بازرگانی و عضویت در هیات مدیره های «خصولتی»، به رشدرسیده و به واسطه «نقد ناپذیری و عدم نظارت» تقویت گردیده و به واسطهبرقراری «پیوندهای خانوادگی در شبکه های سیاسی»، تحکیم شده است.

کرمی بیان می‌کند: ناگفته پیداست که «کاستی توسعه و فزونی رانت» درکشور نتیجه عملکرد این اشرافیت است.

وی اظهار می‌کند: هم اکنون جامعه ایرانی با تاثیرات نوین این اشرافیتدر قالب «نمایش و سرریز آقازادگی» مواجه است. مصادیق این مسئله راباید در مهمانی‌ها، تفریح‌ها و مجالس خانواده‌های برخی از مسئولینجستجو کرد.

کرمی ادامه می‌دهد: رقابت مسئولین در تأسیس مدارس با شهریه‌هاینجومی، رقابت فرزندان مسئولین در اشغال مناصب متصل به رانت، رقابتفرزندان مسئولین در استفاده از رانت پدران خود در دوره مسئولیت، ترویجو تبلیغ و نمایش سبک زندگی لاکچری و آنچنانی از سوی فرزندان برخیمسئولین برای ایفای نقش نمایندگی برندهای خاص جهانی در کشور ومثال‌های ریز و درشت دیگر، نمونه‌های دیگری از آلودگی مسئولین درسطوح گوناگون به اشرافی‌گری است.

وی تاکید می‌کند: اشرافیت مبتنی بر «سبک زندگی» لاکچری، حالا داردبسوی جامعه سرریز کرده و نتایج خود را در سطح عمومی آشکار می کند. منطق رفتاری اشرافیت آقازدگی، «بی‌آرمان‌سازی جامعه» است.

بی آرما‌ن‌سازی

کرمی تبیین می‌کند: اشرافیت حاضر در نظام برای پیشبرد اهداف خود،دست به بی‌آرمان‌سازی جامعه زده و جامعه هدف این پروژه هم طبقهمتوسط جامعه هستند که در این فرایند، به سمت بی‌تفاوتی محض پیشمی‌روند.

وی عنوان می‌کند: اشرافیت آقازادگی به‌دلیل داشتن مؤلفه لاکچری بودن،جامعه را به جامعه‌ای برندمحور تبدیل می‌کند که اصولاً داشتن امکاناتی بابرندهای آنچنانی حتی فارغ از فلسفه مصرف آنها و خارج از نیاز، برایآن یک ارزش و یک عنصر تعیین‌کننده محسوب می‌شود. این اتفاق البتهمنشأ خارجی دارد و به‌واسطه اینکه فرزندان برخی مسئولین نمایندگیبرندهای خارجی در ایران را دارند، رقم می‌خورد.

ورود برند توسط آقا زاده‌ها

کرمی توضیح می‌دهد: آقازاده‌ها به‌واسطه دسترسی به رانت و شکل‌دهیاشرافیت محدود، سرپل ورود برندها به کشور هستند که بخش زیادی ازطبقه متوسط جامعه نیز از آنها تقلید می‌کنند.

وی اشاره می‌کند: عقده حقارت اجتماعی و احساس شکاف و فاصله دستنیافتنی از سوی طبقه مستضعف، از دیگر آثار این سرریز است. اینعقده‌ها و احساسات، محصول اشرافیتی است که مردم مستضعف روز بهروز آن را گسترده‌تر و عمیق‌تر مشاهده می‌کنند و باور دارند که این فاصلههرگز پرشدنی نیست.

احساس ناامیدی در بین مردم

کرمی می‌افزاید: در این حالت، احساس ناامیدی نسبت به پیشرفت و بهبوداوضاع زندگی فراگیر می‌شود که بعضاً راهی جز تخریب را پیش پایبرخی طبقات محروم جامعه نمی‌گذارد.

وی می‌گوید: به واسطه اینکه حالا «اقازاده ها» در مرحله جایگزنی شدنبا پدرانشان هستند، این مفهوم را القا می‌شود که؛ یک عده حاکمند وگردش نخبگان اتفاق نمی‌افتد. فراگیر شدن این تلقی در بین عموم مردم، بهویژه باعث نارضایتی شدید در بین جوانان و نخبگان تحصیل کردهمی‌شود.

کرمی ابراز می‌کند: در این میان بی تردید تنها راه برای مقابله با اینسرریزهای اشرافیت آقازادگی، ایجاد دغدغه عمومی و بهره گیریحداکثری از ابزارهای رسانه ای برای مقابله و نیز کنش گری آگاهانه درعرصه های عمومی نظیر انتخابات است.

خوافیان

image_print
1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *