تعارض فعلی ایران و آمریکا مدل بازی جوجه است
با نزدیک شدن به روزهای میانی آبانماه و موعد دور جدید تحریمها علیه ایران، ابهام درباره وضعیت بازار، موجب شده که تحلیل و پیشبینی فضای تقابل ایران و آمریکا، بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. به طور کلی، تفسیر، تحلیل و پیشبینی در امور مربوط به روابط بینالملل به ویژه در شرایط وجود تعارض، به علت وجود عوامل پیچیده و عدم قطعیتهای مختلف، به سادگی امکانپذیر نبوده و نیازمند در اختیار داشتن دادههای کافی متناسب با روش تحلیل است.
نظریه بازیها، هرچند که از شاخههای علم ریاضی است، اما کاربرد آن در علوم مختلف، از جمله علوم مهندسی، تجارت، اقتصاد، مدیریت، آب و محیط زیست و فلسفه منجر به حل بسیاری از مسائل پیچیده شده است. تا جایی که فعالیت در این حوزه، تاکنون، چندین جایزه نوبل را به همراه داشته است. این نطریه در تحلیلهای سیاسی نیز، کاربرد دارد.
بر اساس نظریه بازیها ( Game Theory )، فضای فعلی تعارض بین ایران و آمریکا، قابل مدل شدن در فضای بازی «جوجه ( Chicken)» است. مدل بازی جوجه برگرفته از یک بازی خیابانی است. به این شکل که در یک جاده، دو اتومبیل در یک راستا و در مقابل هم قرار گرفته و با نهایت سرعت به هم نزدیک میشوند. اگر هیچکدام از دو راننده از مسیر خود منحرف نشوند، اتومبیلها به شدت برخورد کرده و هر دو راننده کشته میشوند. در صورتی که یکی از رانندهها از مسیر خارج شود، ان راننده بازنده است و او را به خاطر ترسو بودنش، «جوجه» خطاب میکنند؛ و راننده ای که در مسیر باقی میماند برنده اعلام میشود.
فرض مهم در نظریه بازیها، رفتار عقلائی بازیکنان است. به این معنی که هر بازیکن سعی میکند تصمیمی بگیرد که مطلوبیت آن بیشینه باشد. بر این اساس و با مدل کردن شرایط فعلی تقابل ایران و آمریکا طبق بازی جوجه، پیشبینی پایان بازی و تعیین نقطه تعادل، نیازمند دادههای دقیق است که عدم قطعیت آنها، محاسبات را پیچیده میکند. بر مبنای فضای کلی بازی، تعداد بازیکنان و استراتژیهای کلان مشخص آنها، از نظر نگارنده، نکات زیر قابل توجه است :
یک) علل تغییر فضای بازی : نقض آشکار برجام توسط دولت آمریکا، در حقیقت تغییر فضای بازی بود ( تغییر از فضای بازی با چهار بازیکن، پانزده ترکیب استراتژی، مجموع غیر صفر و با اطلاعات کامل در سال 2013 به فضای بازی با دو بازیکن، چهار استراتژی، مجموع غیر صفر و با اطلاعات کامل در سال 2018). هرچند بخشی از انگیزهها و علل این تغییر فضا را باید در سیاست داخلی آمریکا و منافع حزبی جمهوری خواهان جست، اما قطعا علت اصلی آن با بررسی سیاست کلی دولت ترامپ در عرصه بینالملل، قابل کشف خواهد بود. شاید بهترین تعبیر سیاست خارجی فعلی دولت ترامپ، همان تعبیری باشد که در تفسیر بخشی از سیاست های آمریکا در جنگ ویتنام به کار برده میشد : «بحرانسازی سودگرا». بدیهی است که ترامپ با تغییر فضای بازی به دنبال افزایش سود است. در سیاست تغییر فضای بازی، احتمال رشد سود آمریکا از طریق کاهش وزن سایر بازیکنان، افزایش مییابد. دیگر اینکه تغییر فضای بازی و ایجاد بازی «جوجه» توسط آمریکا نشان میدهد که اولا پیامد (آنچه در پایان بازی نصیب هر بازیکن میشود) آمریکا در برجام، با آنچه که انتظار برآورده شدنش را داشته تطابق ندارد و ثانیا در صورتیکه تأمین مطلوبیت آمریکا در بازی جدید، کمتر از برجام باشد، آن را مجددا تغییر خواهد داد. نتیجه قابل دریافت دیگر، موفقیت نسبی برجام برای ایران است. هرچند که در بازی مجموع غیر صفر، کاهش پیامد یک بازیکن، لزوما به معنی افزایش پیامد بازیکن رقیب نیست؛ اما اگر آمریکا میتوانست با باقی ماندن در برجام، سود خود را افزایش دهد، هیچگاه هزینه تغییر بازی و عدم تعهد به یک معاهده بینالمللی را نمیپرداخت که این مسأله بر اعتبار و وزن هر دو کشور در تصمیمگیریها، بازیها و منازعههای دیپلماتیک، اثرگذار خواهد بود.
دو) چه کسی پیروز است؟ پاسخ به این سوال، نیاز به بررسی ترکیب استراتژیهای بازیکنان و حالات ممکن در بازی «جوجه» دارد. در این بازی، چهار پیشامد ممکن است. حالت اول اینکه بازیکن شماره یک از مسیر خود خارج شود و بازیکن شماره دو به مسیر ادامه دهد. در این حالت، بازیکن شماره یک، به بیشترین مطلوبیت خود دست مییابد و بازیکن رقیب را کاملا بازنده و «جوجه» اعلام میکند. حالت دوم دقیقا برعکس حالت اول است. حالت سوم زمانی است که هر دو بازیکن، از مسیر خارج میشوند. در این حالت هر دو بازیکن یا به بخشی از خواستههای خود رسیده و بازی را پایان میدهند و یا حل تعارض خود را در بازی دیگری جستجو خواهند کرد. حالت چهارم که بدترین نتیجه ممکن را در پی دارد زمانی رخ میدهد که هر دو بازیکن به مسیر خود ادامه داده و اتومبیلها با همان سرعت به هم برخورد کنند. ویژگی مهم بازی «جوجه» همین است که در بدترین حالت آن، هر دو بازیکن به شدت آسیب خواهند دید. به عبارتی در این حالت دو طرف به این توافق میرسند که با هم توافق نکنند. در این گونه منازعات، توافق بر عدم توافق یعنی برخورد (جنگ با شکلهای مختلفش).
سه) دفاع از اعتبار بینالمللی و نمایش پایداری : در این بازی، هر دو بازیکن (رانندههای اتومبیل) سعی میکنند که خود را در پیمودن مسیر مصمم نشان دهند؛ چرا که احتمال باخت یک بازیکن زمانی افزایش مییابد که احساس کند طرف مقابل، به هیچ وجه حاضر به خروج از مسیر نیست. از آنجایی که ایجاد ترس و تردید در دل رقیب، شانس پیروزی در بازی جوجه را افزایش میدهد، این بازی را «بازی ترسوها» نیز مینامند. بنابراین، بازیکنان سعی میکنند که خود را به شکلی باورپذیر، بیپروا، ماجراجو و حتی دیوانه نشان دهند! تلاش رسانههای نزدیک به کاخ سفید برای «سرسخت و لایعقل» نشان دادن ترامپ، اعلان رسمی عدم انعطافپذیری جمهوری اسلامی در مقابل تهدیدهای آمریکا، هماهنگی بخشهای مختلف حاکمیتی آمریکا در افزایش مرحلهای تحریمها و نیز اجرای طرح اجتماع بسیجیان در سراسر کشور، توسط نظامیان و سیاستمدران ایرانی، دقیقا در همین راستا توجیهپذیر بوده و نشاندهنده درک فضای بازی توسط هر دو طرف منازعه و موید فرض اساسی نظریه بازیها (رفتار عقلائی بازیکنان) است.
چهار) لزوم تغییر فضای بازی (نقش عامل برهمزننده) : بدیهی است که هیچکدام از دو بازیکن تمایلی ندارند که بازنده بازی باشند و جوجه خطاب شوند. آمریکا هیچگاه حاضر نخواهد بود که به صورت رسمی در مقابل مقاومت ایرانیها عقب نشینی کرده و بدون بهانه، تحریمها علیه ایران را لغو کند. ایران نیز تحت هیچ شرایطی نخواهد پذیرفت که در پی فشارهای اقتصادی آمریکا، رسما از مواضع چهل ساله خود کوتاه بیاید. از طرفی، هرچند بازی جوجه، ظاهری خشن و غیراخلاقی داشته و به قول برتراند راسل، از نظر اخلاقی، باید هر دو طرف بازی مورد سرزنش قرار بگیرند؛ اما تجربه به کارگیری این بازی در تعارضهای سیاسی در زمان صلح، نشان میدهد که احتمال برخورد، ناچیز است ( در شکل اصلی بازی جوجه نیز تقریبا هیچگاه اتومبیلها با هم برخورد نمیکردند). از طرفی، آمریکاییها پیش از شروع بازی به خوبی میدانستند که در این شرایط، احتمال مذاکره و توافق رسمی مجدد با ایرانیها تقریبا صفر است؛ چرا که پذیرش مذاکره مجدد در شرایط فعلی توسط ایرانیان، کاملا از موضع ضعف خواهد بود و تن دادن به آن، عقلانی نخواهد بود. به عبارتی دیگر، میتوان گفت که هر دو طرف، به این مسأله واقفند که نه جنگ میشود و نه مذاکرهای انجام خواهد شد. پس چرا تغییر فضای بازی از جانب آمریکاییها کلید خورد؟ همانطور که گفته شد، هدف از تغییر فضای بازی، دستیابی به توابع هدفی است که تحقق آن در راهبرد کلی «بحرانسازی سودگرا» تعریف و ترسیم شده است. به زعم نگارنده، تغییر فضای بازی توسط آمریکا بخشی از این راهبرد کلی بوده و اساسا بازی «جوجه» در این تقابل، یک بازی ناپایدار است. در چنین شرایطی باید به دنبال عامل برهمزننده بازی بود. عاملی مستقل از دو بازیکن اصلی. یعنی دو بازیکن، بدون آنکه لزوما توافق پشت پردهای داشته باشند، سعی میکنند که یا هر دو از مسیر خارج شوند و یا به واسطه یک یا چند عامل خارجی و با حفظ مواضع قبلی خود، بازی را وارد یک فضای دیگر کنند ( در بازیهای ضدهماهنگ، اشتراکگذاری منابع باعث ضرر هر بازیکن میشود و در عین حال، در راستای تعادل نش متقارن، بازیکنان به نفعشان است که اعمالشان را به طریقی با هم هماهنگ کنند (Skyrms 1996) ). در تقابل فعلی آمریکا و ایران، عواملی وجود دارند که میتوانند نقش عامل برهمزننده را ایفا کنند. اتحادیه اروپا، برخی از کشورهای غرب آسیا، نهادهای بینالمللی، چین و روسیه و نیز کشورهای اروپایی منتفع از دستاوردهای پیشبینی شده برجام، بیشترین ظرفیت را برای برعهده گرفتن نقش برهمزنندگی فضای بازی دارند.
در مجموع، از طرفی، دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران علی الظاهر قطعی و پابرجا خواهد بود و از طرفی دیگر بنا به عوامل متعدد، تأثیر آن بر فضای اقتصادی و سیاسی ایران، کمتر از حد انتظار خواهد بود. در مورد عامل برهمزننده بازی «جوجه»، اگرچه نباید از نقش نهادهای بینالمللی غافل بود، اما (از نظر نگارنده) بیشترین احتمال، متوجه نقش کشورهای اروپایی متعهد به برجام است. منتفع بودن کشورهای اروپایی، دولت آمریکا(تحت تدابیر احتمالی و تاجرگونه کاخ سفید)، عموم مردم ایران و به ویژه دولت روحانی از حفظ برجام، صحت این فرضیه را تقویت میکند. احتمالا با تعامل بین دولت ترامپ تاجر و دولتها و شرکتهای اروپایی و در پی آن، کاهش فشار آمریکا بر شرکتهایی که قصد سرمایه گذاری در ایران دارند، زمینه تغییر مجدد فضای بازی فراهم خواهد شد ( پس از برجام و پیش از تغییر فضای بازی، آمریکاییها در مقایسه با اروپاییان به سود تجاری کمتری دست پیدا میکردند). این که کدام یک از عوامل خارجی بازی، نقش عامل برهم زننده را ایفا خواهد کرد، صرفا یک گمانه زنی است؛ اما، تغییر نامحسوس فضای بازی به کمک عوامل بر هم زننده بسیار محتمل است.
علی خزائی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.