روز مبارزه با تروریسم
فردا هشتم شهريور در تقويم رسمي جمهوري اسلامي ايران روز مبارزه با تروريسم نام گرفته است و اين روز هرساله يادآور تاريخي غمانگيز در خاطرات ايرانيان است؛ سالروز انفجار دفتر نخست وزيري به دست منافقان و شهادت مظلومانه شهيدان رجايي و باهنر در سال 1360 بهانهاي شد براي مروري دوباره بر شخصيت شهيدان رجايي و باهنر، شايد كه بيشتر و بهتر بتوانيم روش و منش آن شهيدان را زنده نگه داريم.
شهيد رجايي و شهيد باهنر هر دو در سال 1312 متولد شدند، يكي در كرمان يكي در قزوين. هر دو از دهه چهل وارد مبارزات سياسي شدند. مرحوم شهيد رجايي با ورود به گروههاي مسلح دهه چهل، در متن مبارازت جدي عليه رژيم شاه قرار داشت و سالها در زندان رژيم پهلوي زير شديدترين شكنجهها قرار داشت كه در سال 1357 در اثر مبارزات مردم از زندان آزاد شد و به دامن پر مهر ملت بازگشت. در سال 1358 موفق شد به عنوان نماينده مردم تهران به مجلس راه يابد و در سال 1359 به عنوان اولين نخست وزير جمهوري اسلامي انتخاب شد و پس از عزل بنيصدر، از جانب مردم به مقام رياست جمهوري رسيد.
شهيد باهنر هم در سال 1335 وارد دانشگاه شد و در سال 1337 دكتراي الهيات خود را اخذ كرد و از سال 1341 در متن مبارزات اسلامي قرارگرفت و بارها طعم تلخ زندان و شكنجه را چشيد. روشنگريهاي او در مساجد تهران به ويژه مسجد جليلي، مسجد هدايت و مسجد جامع تهران زبانزد خاص و عام بود. در سال 1350 از سوي رژيم ممنوعالمنبر شد و تا پيروزي انقلاب نقش مهمي در سازماندهي نيروهاي مسلمان ايفا كرد و از جانب شوراي روحانيت موتلفه مسئول آموزش معارف اسلامي بود.
در سال 1357، پس از آزادي از زندان شهيد باهنر و شهيد بهشتي، به همراه برخي شخصيتهاي ديگر نسبت به تشكيل حزب جمهوري اسلامي اقدام نمودند و مرامنامه و اساسنامه آن را تهيه كردند و بدينوسيله تشكيلات حزب جمهوري اسلامي رسما فعاليت خود را آغاز كرد. نقش شهيد باهنر در حزب بسيار تعيين كننده بود و در همه كارها با وي مشورت مي شد. پس از شهادت شهيد بهشتي در فاجعه خونين انفجار دفتر مركزي حزب در هفتم تير ماه سال 60، شهيد باهنر به دبيركلي حزب جمهوري اسلامي انتخاب شد و اين مسئوليت را تا زمان پذيرش پست نخست وزيري به عهده داشت.
پس از عزل بنيصدر در 31 خرداد 1360، مردم براي انتخاب رئيسجمهور جديد آماده ميشدند. مجموعا هفتاد و يک نفربراي انتخابات ثبت نام كردند كه شوراي نگهبان از بين آنها صلاحيت چهار نفر يعنيعباس شيباني، علياكبر پرورش، حبيبالله عسكراولادي و محمدعلي رجايي را تاييد و در تاريخ يكشنبه 21 تير 1360 رسما اعلام كرد.
دومين انتخابات رياستجمهوري در 2 مرداد 1360 برگزار شد. شوراي نگهبان در تاريخ 10 مرداد1360 صحت انتخابات را تاييد و اعلام كرد كه رجايي با اكثريت مطلق آراء اخذ شده، به عنوان رييسجمهور انتخاب شده و اين انتخاب مورد تاييد آن شورا ميباشد. در همين روز وزارت كشور تاييديه شوراي نگهبان را بهاطلاع امام خميني(ره) رساند و روز 11 مرداد 1360 همزمان با عيد فطر در حسينيه جماران، امام خمینی حکم ریاست جمهوري رجايي را تنفيذ كردند.
شهيد رجايي در12 مرداد 1360 در جلسه علني مجلس شوراي اسلامي، مراسم تحليف را به جا آورد و پس از آن درمجلس شوراي اسلامي دکتر محمد جواد باهنر را به سمت نخست وزير منصوب و به مجلس شوراي اسلامي معرفي کرد. شهيد رجايي مجموعا 28 روز به عنوان رييسجمهور خدمت نمود و در 8شهريور همان سال توسط منافقين به شهادت رسيد.
متاسفانه كابينه شهيد رجايي مدت زمان زيادي نتوانست به حيات خود ادامه دهد و در تاريخ هشتم شهريور سال 1360، منافقان، دفتر رياست جمهوري را منفجر كردند و در نتيجه، رييس جمهور و نخست وزير به شهادت رسيدند.
به دنبال شهادت اين دو شخصيت برجسته انقلاب، امام خميني(ره) بياناتي در اين ارتباط داشتند كه بخشي از آنها در زير ميآيد:
« … آقاي رجايي يك نفر آدمي بود كه دستفروشي (ميكرد) در بازار از قراري كه گفتند. من در مطالعاتي كه در ايشان كردم به نظرم آمد كه از حال دستفروشياش تا حال رياست جمهوري، در روح او تاثيري حاصل نشد. چه بسا اشخاصي هستند كه اگر كدخداي ده بشوند، تغيير ميكنند به واسطه ضعفي كه در نفسشان هست، تحت تاثير آن مقامي كه پيدا ميكنند واقع ميشوند، و اشخاصي هستند كه مقام تحت تاثير آنهاست از باب قوت نفسي كه دارند. و آقاي رجايي، آقاي باهنر در عين حالي كه خوب، يكيشان رييسجمهور بود، يكيشان نخست وزير بود، اينطور نبود كه رياست در آنها تاثير كرده باشد، آنها در رياست تاثير كرده بودند؛ آنها رياست را آورده بودند زير چنگ خودشان، رياست آنها را نبرده بود تحت لواي خودش، و اين يک درسي است كه انسان بايد از اينها ياد بگيرد… . »
حجتالاسلام عبدالمجيد معاديخواه وزير فرهنگ و ارشاد دولت شهيد رجايي درباره خاطراتش از همراهي با شهيد رجايي و شهيد باهنر می گوید: بنده در كابينه شهيد باهنر براي تصدي مسئوليت وزارت ارشاد معرفي شدم. تا قبل از كابينه شهيد باهنر، فرهنگ و هنر معاونتي بود كه به وزارت علوم تفويض شده بود. وزارت ارشاد در اين زمينه مسئوليتي نداشت و اين تصميم مصوب شوراي انقلاب بود كه بعد از مشورت با شهيد باهنر به اين جمعبندي رسيديم كه اين معاونت به وزارت ارشاد اضافه شود و اين وزارتخانه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تبديل شود.
وي از خاطره اولين همكاريهاي خود با شهيد رجايي به يادآورد: وقتي امام (ره) به ايران آمدند، نهادي به نام دفتر تبليغات امام با مسئوليت آيتالله خامنهاي در مدرسه علوي تشكيل شد. من هم به عنوان قائم مقام اين نهاد فعاليت ميكردم ولي كارهايي كه آن زمان انجام ميداديم مرا قانع نميكرد. در اين فكر بودم كه كاري فراتر انجام دهيم. تصميم گرفتيم يک بولتن ويژه تهيه كنيم كه در آن نظرات و حرفهاي مختلفي كه در روزنامهها و رسانهها و حتي راديوهاي بيگانه در مورد امام و انقلاب ميگويند انعكاس دهيم، ضمن آنكه صحبتهاي مردم را نيز در اين بولتن مدنظر قرار دهيم. اين كار باعث ميشد تعاملي دوطرفه بين امام و مردم ايجاد شود. براي تهيه اين بولتن، هر نفر مسئول بررسي يكي از روزنامهها و رسانهها شد. يادم هست آقاي محمدمهدي جعفري، دكتر شيباني، محمد بستهنگار، وحيد دستجردي و بسياري ديگر از دوستان كه در مجموع يك كادر 14 الي 15 نفره بودند در تهيه اين بولتن ما را كمک ميكردند. شهيد رجايي نيز مسئول مطالعه روزنامه اطلاعات بود. از او درخواست كردم كه روزنامه را به دقت بخواند و هر قسمت از آن كه ممكن است براي امام جالب باشد استخراج كند تا در بولتن درج شود. خيلي سخت بود كه به ايشان اين پيشنهاد را بدهم ولي وقتي از ايشان خواستم كه در ضمن كارهايي كه انجام ميدهند اين زحمت را قبول كنند، ايشان در پاسخ گفتند بنده با كمال ميل ميپذيرم و بسيار هم خوشحال ميشوم كه بتوانم كمک كنم. نكته جالب آن بود كه براي ايشان اصلا فرقي نميكرد در خدمت به امام و انقلاب در چه پستي باشد چه در مقام رياست جمهوري چه در حد جمعآوري مطالب از روزنامهها.
وي درباره دوران همكارياش با شهيد باهنر در شوراي عالي تبليغات اسلامي نيز يادآور شد: اين شورا غير از شوراي هماهنگي انقلاب اسلامي يا سازمان تبليغات اسلامي است. در آن زمان شهيد باهنر عنصر اصلي اين شورا بود و بنده نيز در آنجا با ايشان همكاري ميكردم. در شوراي هماهنگي نيز افراد زيادي از فعالان امروز حضور داشتند مانند حجتالاسلام طه هاشمي، مصطفي تاجزاده و افراد ديگري كه اولين مراسم دهه فجر حاصل كار اين شورا بود. البته با شهادت مرحوم باهنر به طور كلي اين مسير تغيير يافت و آنچه امروز در سازمان تبليغات اسلامي ميبينيم، جريان ديگري است.
معاديخواه در مورد فعاليتش در كابينه نيز گفت: قبل از آنكه وارد كابينه شهيد باهنر شوم با همكاري ايشان در نهضت سوادآموزي مقدمات سوادآموزي عمومي را فراهم كرديم. نكته مورد توجه آنكه اصلا قرار نبود نهضت سودآموزي به عنوان يک نهاد اجرايي پرهزينه عمل كند و بنا بر آن بود كه ما فقط با يک سيستم اطلاعرساني دقيق از وضعيت و تعداد بيسوادان مطلع شويم. وقتي شهيد باهنر پيشنهاد وزارت فرهنگ را به من دادند به شرطي پذيرفتم كه زحمتها و تلاشهايي كه در نهضت انجام شده نيمهكاره رها نشود و سرپرستي براي آن انتخاب شود و ايشان نيز پذيرفت.
وي خاطرنشان كرد: در تاریخ شخصیت هایی بودهاند كه مكمل هم به حساب ميآمدند. در مورد شهيد رجايي و باهنر نيز همينطور است و خصوصيات و ويژگيهاي اخلاقي هركدام ديگري را كامل ميكرد و گويا در تقدير و سرنوشت اين دو چنين رقم خورده بود كه همواره با هم فعاليت كنند، با هم مبارزه كنند و در آخر نيز با هم به شهادت برسند.
انتهای خبر/
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.