رنسانس؛ تحولی نو در ادبیات داستانی
اولین نشست گروه مستقل داستان مشهد با محوریت گفتوگو در باب وضعیت ادبیات داستانی مشهد با حضور محمدکاظم دبیری رئیس اداره ارشاد مشهد، عبدالله کوثری نویسنده، پژوهشگر و مترجم، دکتر بهناز علیپور منتقد و دکتری ادبیات تطبیقی، علی عبداللهی شاعر، مترجم و پژوهشگر ادبی و تعدادی زیادی از نویسندگان و صاحبان اهل قلم در هتل آبان مشهد برگزار شد.
نقش انقلاب مشروطه در ادبیات ایرانی
کوثری مترجم و پژوهشگر درباره تاثیرات ترجمه آثار اروپائی بعد از انقلاب مشروطه بر زبان و نثر فارسی گفت: زبان فارسی در اواخر یا اواسط دوره ناصری با پدیده ترجمه روبهرو شد و این زمان را میتوان به دوران قبلتر و زمان عباس میرزا هم نسبت داد. در این دوران بیشتر فعالیتها بهصورت پیوستگی و قسمتی از آن بهدست ایرانیان تبعید شده در خارج از کشور انجام میشد و آغاز تحولاتی در زبان و ادبیات ایران بود.
مترجم و پژوهشگر آثار ادبی آمریکای لاتین بیان کرد: آغاز و شروع این جنبش زبانی را باید از قائم مقام بگیریم، او آغازگر حرکت نو و جدیدی است. ولی مهمترین چیزی که لازم بود زبان را از درون تغییر دهد موضوعات و جهان جدید بود و قائم مقام هنوز در جهان سنتی خودش زندگی میکند و به همین دلیل با تمام تلاشی که میکند و حواشی زائد را حذف میکند باز در جهان سنت است. وی افزود: آن مسائلی که میتواند زبان را از درون تغییر دهد ایده و معرفی جهان جدید بود که با ترجمه آثار صورت گرفت.
کوثری با بیان اینکه ترجمه در فرهنگ ما 2 کار مهم انجام میدهد اظهار کرد: ابتدا معرفی ژانرها و انواع روایتهای که در ادبیات فارسی نداشتیم مانند رمان، داستانکوتاه و نمایشنامه است، چون قبل از آن انواع ادبیات ایرانی بیشتر حماسی و غزل بود، در نثر هم حکایات بود. دنیای جدید ترجمه همراه خودش رمان را وارد ادبیات ما کرد واین تحول از دوران مشروطه آغاز میگردد. وی گفت: مورد بعدی آثاری مانند «چرندوپرند» علیاکبردهخدا است که باعث تحول بزرگی در ترجمه میگردد و آن زبان عامه مردم را وارد ادبیات می کند و این شجاعتی است که در هنگامه انقلاب مشروطیت علی اکبر دهخدا از خودش نشان میدهد.
کوثری تصریح کرد: زبان امروزه داستان ما سهم بزرگش مدیون مترجمان است چون فرصتی که مترجم دارد بهطور حتم نویسنده اثر ندارد، مترجم چون در فرهنگ و زبان دیگری تلاش میکند مرتب با ترکیبها و مفاهیم جدید روبهرو میشود و مجبور است برای آشنائی با این واژهها در زبان خودش جستجو کند و معادلاتش را پیدا کند و این افزودن به گنجینه زبان است.
جایگاه ادبیات در خراسانرضوی و مشهد
عبداللهی شاعرو پژوهشگر ادبی درخصوص وضعیت جریانهای ادبی در خراسان و مشهد بیان کرد: نویسندگان خراسانی در چند دهه قبل بهعلت دور بودن از مرکز استان، نبود امکانات کافی و نداشتن انتشارات خیلی قوی خیلی خوب و منسجم کار نکردند و نتوانستند سنت ادبیات خراسانی را بهصورت ویژه در ادبیات ملی بهوجود آورند. وی با اشاره بهنویسندگان دهه 60 مانند حسین آتشپرور گفت: نویسندگان این دهه کسانی هستندکه نگاهی به سنت دارند. در نسل جدید این تبحر بهوجود آمده است تا داستانهای تخیلی و یا تاریخی را بنویسند.
عبداللهی اظهار کرد: نبود یک تشکل و گروهی منسجم و پایدار در بین نویسندگان احساس میگردد، متاسفانه اکنون مجله و یا انتشارات قوی بهوجود نیامده است تا ظرفیتهای این افراد دیده و سنجیده شود. اکنون در خراسان رضوی پتانسیلهای زیادی دیده میشود که هنوز در داستانها کمتر به آن پرداخته شده است و میتوان به جغرافیای خراسان، لحن و گویش، آداب و رسوم این اقلیم اشاره کرد و این یک نوع آسیبشناسی بزرگی در داستاننویسی است.
حضور نویسندگان در نهادهای آکادمی
علیپور منتقد و دکتری ادبیات تطبیقی درباره تاثیرحضور نویسندگان در فرهنگستان زبان، نهادهای آکادمی و کمک این افراد در زبان وادبیات فارسی گفت: نویسندگان حرفهای خودشان را از طریق داستانها به گوش مخاطب میرسانند و بههمین دلیل در حوزه واژهگزینی در فرهنگستان عدهای هستند تا ریزریز اصطلاخات را استخراج کنند و برای فرهنگ ضبط و تالیف کنند. بنابراین حضور فیزیکی نویسندگان در این مراکز آکادمی خیلی ضرورتی ندارد و کماکان در این حوزهها از کارگروههای مختلف استفاده می کنند تا در یک اجماع به واژههای مشترک فارسی برسند.
جایگاه نویسندگان ایرانی در ادبیات جهانی
کوثری مترجم و پژوهشگر آثار ادبی گفت: زمانیکه جامعهای نزدیک به 100 سال در ژانری ثابت فعالیت دارد نمیتوان گفت که نویسندگانش مفهوم رمان را نفهمیدهاند و یا بهآن نرسیدهاند. نکته مهم اینجاست که آیا با دریافت مفهوم رمان توانستند کاری چشمگیر در آن ژانر انجام دهند تا در دنیا قابل معرفی باشد یا خیر؟ وی افزود: بهعقیده من اگر مشکلی در داستان است مرتبط با نویسندگان نیست بلکه مشکل به وضعیتی است که در آن قرار گرفتیم. باید ببینیم آن جهانی که قرار است در رمان بهوجود بیاید در ما جقدر اثر گذاشته است؟ رمان ما چقدر پیشرفت کرده است؟ جامعه چقدر تغییر کرده است ؟در اینجا رابطه ای وجود دارد وآیا فضای فکری افراد جامعه نیز دستخوش این تغییرات شده است یا نه؟
چشم اندازی برای ادبیات خراسان
علیپور منتقد و دکتری ادبیات تطبیقی درباره آینده ادبیات خراسان در بین دیگر مکاتب ادبی کشور گفت: با این تقسیمبندیها موافق نیستم و احساس میکنم زمانی از ادبیات اقلیمی و بومی سخن میگوییم باید به 2 مسئله توجه نمائیم: ابتدا ادبیات اقلیمی بهمعنای خاص است و به آن دسته از داستانها در نظر دارد که در محدوده جغرافیایی ایران و اقلیم های مختلف تولید میشود و در بردارنده فرهنگ،گویش کهن منطقه، آداب و رسوم و موسیقی فولکلور و … اینهاست و ارزش این داستانها از این خرده فرهنگها است. وی افزود: نکته بعدی ادبیات اقلیمی به معنای عام و ادبیات ملی اطلاق میشود.آن چیزی که همه اقلیمهای خاص را در دل ایران بزرگ جمع میکند یک عناصر مشترکی درآن است که به آن روح ایرانیت میگویند. چیزیکه در ادبیات ایرانی تولید میکنیم باید معرفهای ادبیات و فرهنگ ایرانی را داشته باشد.
لازم به ذکر است در پایان این مراسم تقدیر از پیشکسوتان داستان مشهد و همچنین رونمائی از مجموعه کتاب داستانی «افتاده بودیم در گردونه حیران» برگزار شد.
انتهای خبر/مرجان فرهمند
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.