سیاست با چشمان بسته
سیاست و امر سیاسی در ایران تا حدود زیادی با ابهام، پیچیدگی، عدم شفافیت و مهم تر از همه مطلق گرایی همراه است.
در اینجا قصد داریم به مطلق گرایی برخی از سیاسیون، منتقدان، کارشناسان و به صورت کلی ذهن ایرانی در سپهر سیاسی بپردازیم و اشاراتی را به این مسئله نسبت به رویدادهای اخیری همچون خروج آمریکا از برجام و رویکرد مقامات و ناظران داخلی به آن داشته باشیم.
به نظر می رسد، «مطلق گرایی» ویژگی مشترک بسیاری از سیاسیون و کارشناسان داخلی، از چپ و راست و حتی کسانی که از اعتدال سخن به میان می آورند، است. ازآنجایی که هیچ رویداد وموضوعی نیست که از جناحی سر بزند ومطلقا درست باشد لذا راه بر نقد اصلاح گرایانه بسته می شود. دراثر چنین فرهنگ مطلق انگاری راه اصلاحات در اداره کشور جز با کنار رفتن افراد و جناح های حاکم میسر نمی شود . متاسفانه افراد و جناح های بعدی مجددا به مطلق گرایی کشیده می شوند. درنتیجه هیچ کسی در محیط سیاسی ایران نمی تواند یا حق این را ندارد که نقدی اصلاح گرایانه داشته باشد. اورا یا متهم به طرفداری از طرف مقابل ونه حق می کنند و یا متهم به تغیر درمواضع می کنند. بنابراین فرهنگ مطلق گرایی بجای اصلاح گرایی در جامعه سیاسی حاکم می شود. افراد و جناح ها جای حق را می گیرند . و طرف دیگر باطل می شود. نقد عملکرد ممکن نمی شود . کارآمدی در جامعه ازبین می رود. یک بت پرستی سیاسی در جامعه حاکم می شود .
یا بایستی مخالفی راسخ باشی با چشمانی بسته و یا اینکه با بردن سر در زیر برف، موافقی صد در صدی. در عرصه سیاست ایران نمی شود به صورت همزمان هم موافقت داشته باشی هم مخالفت. مقصود این نیست که خود را دچار تناقض کنیم؛ بلکه مقصود این است که در عین حال که می توان یک پدیده، رویداد، لایحه، برنامه، توافق و.. را نقد کرد، می توان از محاسن آن نیز سخن گفت.
به طور مثال، از همان ابتدا، در مورد برجام دو طیف غالب در مقابل هم صف آرایی کردند؛ موافقان چشم بسته برجام و مخالفان مطلق برجام. منتقدین اصلاح گر در اقلیت قرار گرفتند. این دو گروه بیش از آنکه با اصل و متن و زمینه های حصول برجام برای کوبیدن یکدیگر رجوع کرده باشند، بازی های سیاسی را سرلوحه نقد و دفاع خود قرار داده اند.
یا مخالف باش یا موافق صد درصد
برای یک گروه برجام یعنی فتح الفتوح و برای دیگری یعنی ذلت و خیانت! گروه اول هنوز نتوانسته یا نخواسته به این پرسش پاسخ دهد که چرا برجام نتوانست انتظارات را برآورده کند و گروه دوم نیز هیچ پاسخی به این پرسش نداده و ندارد که بدیل و جایگزین برجام چه بوده!
تعبیر زیبای رهبر انقلاب که خود یکی از منتقدین اصلاح گرایانه برجام و درعین حال مدافع مذاکره کنندگان بوده است، درمقابل منتقدین مطلق گرا این بود که آنهارا به نشستگان کنار استخر که از شناگران نقد می کنند مقایسه کرد.
آنچه واضح است این است که این دو طیف و گروه نخواستند دیالوگی با یکدیگر داشته باشند، نخواستند حرف یکدیگر را بشنوند و شاید مهم تر از هر چیز اینکه اعتمادی به نیات یکدیگر نداشته و ندارند. شاید یکی از اشتباهات دولت روحانی و موافقان برجام این بود که نخواستند مخالفان برجام را در آن سهیم کنند و خواستند همه دستاورد برجام مال خودشان باشد؛ از طرف دیگر، شاید اشتباه مخالفان برجام این بوده که غرورشان اجازه نمی داد از دستاوردهای رقیب هرچند کمتر از انتظار ، تعریف و تمجید کنند و خود را در آن به عنوان یک دستاورد ملی سهیم بدانند!
می توان مطلق گرایی و تمامیت خواهی را ویژگی مشترک هر دو گروه مخالف و موافق برجام قلمداد کرد که در میان آن ها هیچ منتقد یا مدافع منصفی نمی توانست عرض اندام کند.
به همین جهت است که می بینیم هر کسی که در عین دفاع از برجام، نقدهایی نیز به آن وارد می کند، بلافاصله توسط رسانه های هر دو طیف مورد هجمه سنگین قرار می گیرد.
اتحاد در حمله به منتقد
در این میان، محسن رضایی یکی از کسانی بود که از دوران مذاکرات منتهی به حصول برجام، زمان اجرای برجام و اکنون که ایالات متحده از آن خارج شده، همواره مواضعی را بدون در نظر گرفتن رویکرد مطلق گرای دو گروه موافق و مخالف برجام ابراز می کرد.
اما در چند روز گذشته پس از هشدار محسن رضایی در مورد پایان یافتن برجام قبلی و شروع برجام اروپایی، هر دو گروه حملات رسانه ای را علیه ایشان راه اندازی کرده اند؛ گروه مخالف برجام می گوید محسن رضایی در گذشته هر چند نقدهایی به برجام داشته اما از آن دفاع کرده است و گروه موافق برجام نیز عکس آن را گفته است! گویی آن ها در مورد هر چیزی اشتراک نداشته باشند اما برای حمله به منتقد خود اشتراک یا حتی اتحاد خارق العاده ای دارند.
اظهارات محسن رضایی در خصوص برجام
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ،روز دوشنبه هفته گذشته در صفحه اینستاگرام خود نوشت: برجام تمام شده و باید از آن درس آموخت. اولین اشتباه، حضور نداشتن تیم اقتصادی در مذاکرات و وادار نکردن خزانهداری امریکا در متن توافقنامه برای ابلاغ تعهدات برجام به بخش های اقتصادی آمریکا و اروپا بود.
دومین اشتباه؛ نیز با دنبال نکردن شروط نه گانه رهبر معظم انقلاب از سوی دولت ومجلس، واقع و برجام درحالی نیمه کاره رها شد که مذاکرات باید ادامه می یافت تا شرایط رهبر انقلاب به عنوان متمم به برجام الحاق شود؛ حال آن که شتابزدگی آقای روحانی در اعلان جشن ملی برجام، مذاکرات را متوقف کرد.
سومین اشتباه، گره زدن اقتصاد به سرنوشت برجام بود که موجب شد کارآفرینان ما بیهوده به مدت چند سال به سراب توافقنامه ای بین المللی چشم بدوزند. اگر نرمش قهرمانانه ایران با این اشتباهات مواجه نمی شد، آمریکا هم نمی توانست راهی برای فرار بیابد. اکنون که دولت روحانی با اشتباهات سه گانه فوق، خود را در موقعیتی دشوار قرار داده، دست کم باید از ارتکاب اشتباه چهارم پرهیز کند.
رضایی دراین موضع گیری برجام قبلی شش کشور را پایان یافته می داند و درباره برجام جدید و اروپایی به دولتمردان هشدار داده است. که اشتباه چهارم را مرتکب نشوند. خوشبختانه موضع گیری رهبر انقلاب در چهاردهم خرداد تحرکات سیاسی وفنی پس ازآن نشان از هوشیاری نظام و دولتمردان دارد.
القای تناقض در موضع گیری های رضایی
پس از این موضع گیری محسن رضایی، بسیاری از رسانه های موافق برجام به ایشان حمله ور شدند. آن ها با یادآوری حمایت های رضایی از برجام و مقایسه آن ها با موضع گیری روز دوشنبه، وبدون اشاره به نقدهای قبلی ایشان ، سعی در القای تناقض در اظهارات و موضع گیری های رضایی در قبال برجام داشته اند.
با این حال، محسن رضایی نه موافق صددرصدی برجام بوده و نه مخالف مطلق . بلکه با بازخوانی مواضع محسن رضایی در مورد برجام به خوبی می توانیم هم دفاع و هم نقد ایشان از برجام را مشاهده کنیم، او همیشه از برجام بصورت مشروط دفاع کرده است، که چندان خوشایند هر دو گروه موافق و مخالف برجام نبوده و نیست؛ چراکه همانطور که گفته شد، مطلق گرایی و تمامیت خواهی ویژگی ثابت بسیاری از سیاسیون و رسانه های داخلی بوده است!
انتهای خبر/علی روغنگران
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.