«بهار ۷۱»
«در گورستان پرلاشز پرچمهای سرخ آویزان است. در انتهای صحنه دولکلوز، خمیده، بدون کلاه و با کتی بلند، ایستاده است. پشت او تعدادی از اعضای کمون ایستادهاند ـ آنها نیز کلاه ندارند.دولکلوز (با صدایی غمگین و بسیار آرام.): سخنرانی طولانییی برایتان نمیکنم. آنها مصیبت عظیمی بر ما وارد کردند. باشد که عدالت برای خانوادهی قربانیان […]