ناگفتههای تلخ دختر مشهدی از پدرش
داستان این ماجرای تلخ از مهرماه سال گذشته آغاز شد. هنگامی که شاکی جوان با لگدهای متواتر همسر سنگدلش به بیرون از خانه پرتاب شد، در آن شب سرد، راهی جز تماس با مرکز فوریتهای پلیس پیش رویش ندید؛ بنابراین برای کمک به دخترش بلافاصله با ١١٠ تماس گرفت و عنوان کرد شوهرش او را از خانه بیرون انداخته و فرزندانش را در خانه زندانی کرده است.
با اعلام این موضوع، تیمی از مأموران انتظامی بلافاصله خود را به محل رساند و با زنی جوان که پوشش مناسبی نداشت و از سرما به گوشۀ دیواری پناه برده بود مواجه شد. یکی از افسران پلیس برای اینکه از موضوع سر دربیاورد به خانۀ این زن جوان مراجعه میکند اما شوهر سنگدلش که اعتیاد شدیدی به مواد مخدر صنعتی دارد از باز کردن در امتناع میکند و از پنجرۀ آشپزخانه که به کوچه مشرف است، علاوهبر هتاکی به همسرش، به مأموران نیز بد و بیراه میگوید.
مأموران با مشاهدۀ این صحنه و با هماهنگی قضایی وارد عمل میشوند و شوهر این زن جوان را دستگیر و به کلانتری منتقل میکنند. آن شب با بازداشت این مرد به پایان میرسد و قرار میشود فردای آن روز شاکی به همراه سه دخترش به دادسرا برود و از شوهر سنگدلش شکایت کند.
شاکی پرونده دست دختر ٩سالهاش را گرفت و به او گفت: «بگو این مرد چه بلایی سرت آورده.». دخترک که از فرط استرس و اضطراب زبانش بند آمده بود گفت: «لطفاً به پدرم نگویید من این حرفها را زدهام. اگر بفهمد، مرا میکشد. او وقتی در خانه تنها بودیم لباسهایم را درمیآورد و مرا اذیت میکرد. چند روز پیش به مدرسهام آمد و پروندهام را گرفت و در راه به من گفت که دیگر نمیخواهد به مدرسه بروم. بعد از آن، چند روز به یک مسافرخانه رفتیم. نمیخواهم دیگر به آن لحظات که میان من و پدرم بود فکر کنم. از او بدم میآید. دعا میکنم بمیرد.».
دختر بزرگتر شاکی که ١٧سال دارد در تکمیل اظهارات خواهر کوچکش به دادیار شعبۀ٢٢٨ دادسرای ناحیۀ٢ مشهد گفت: «هر وقت میخواهم به مدرسه بروم پدرم مانع میشود و مرا تهدید میکند که به مدرسهام میآید و آبرویم را میبرد. این مرد سنگدل مدام ما را با چاقو به مرگ تهدید میکند. او چند روز پیش مادرم را در اتاق حبس کرد و وقتی مادرم گفت کار ضروری دارد به او اجازه نداد به سرویس بهداشتی برود و به او یک پلاستیک داد که نیازش را رفع کند. اگر کاری که باب میلش است را انجام ندهیم، به ما فحاشی ناموسی میکند. چند سالی است که مقابل ما شیشه مصرف میکند و خیلی مادرم را میزند. دیگر نمیخواهم با این مرد زندگی کنم.».
وی با بیان اینکه متهم وقتش را به کبوتر بازی میگذراند، اظهار کرد: «با توجه به نتیجه استعلام پزشکی قانونی و تحقیقات محلی صحت گفتار شاکیان پرونده تایید شد و طبق اتهامات وارده حبس غیر قانونی اشخاص، توهین به اشخاص عادی، تهدید به ضرر جانی با چاقو، افترا (نسبت دادن رابطه نامشروع همسر با فردی دیگر) و ایراد صدمه بدنی عمدی کیفرخواست پرونده صادر و از محاکم کیفری برای متهم اشدمجازات(سه سال و یک روز حبس)،پرداخت دیه و ٧۴ضربه شلاق درخواست شد که حکم متهم در دادگاه بدوی تایید شده است.»
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.