سنتی یا پاپ بودنمان مشخص نیست!

هر روز در تلوزیون و رادیو و شبکه­های فضای مجازی شاهد موج جدیدی از خوانندگان جوانی هستیم که فقط بیشتر برای دیده شدن تلاش می­کنند و بدون اینکه شناخت درستی از آهنگ و آهنگسازی داشته باشند، بیشتر علاقه­مندند تا آشنا با هنر. صداهایی می­شنویم که حتی گوشخراش­اند و در آنها به قول معروف فالش خواندن­ها زیاد دیده می­شود.

در آین آشفته بازار هنر موسیقی و در همین نزدیکی­ها و بغل گوش خودمان در شهر پرهیاهوی خودمان جوانانی که با پشتوانه تلاش و درک موسیقی درست در حال ساخت آهنگ برای صداهایی نو و تازه هستند، داریم. یکی از این جوانان که حالا سن او از مرز سی هم گذشته و با تجربه­ای عملی و درک و شناختی از موسیقی است امیرحسین اسکندری است. بیشتر تمرکز او بر آهنگسازی است و نغمه­هایی از ساخته­هایش را  از قاب کوچک تلوزیون و رادیو شاهد هستیم.

متولد 1363 و در خانواده­ای رشد کرده که پدرش مرحوم علی اسکندری با ساز ویلون و چیره دستی در این ساز و مادرش سيمين بابايي که مضراب­های سنتورش بر فضای خانه می­پیچید و در این فضا رشد پیدا کرده است. در اتاق کارش در حالی که سازهای سه تار و کمانچه و تاری روبرویم بر دیوار نصب شده و به من چشمک می زنند دو نفری نشستیم. او برایم از خودش و آهنگسازی می­گوید: ساز اصلی خودم را سه تار انتخاب کردم و بعد از فوت پدرم در سال 80 نزد استاد سه تار بهداد بابایی و سپس مسعود شعاری و زنده یاد جلال ذوالفنون راه مشهد تا تهران را پیموده و به اندوخته­هایم در نوازندگی افزوده شد. در سال 1385 کمانچه را به عنوان ساز دوم نزد اردشیر کامکار و آهنگسازی و هارمونی و ارکستراسیون و کنترپوان را نزد کیوان علایی آموختم. من اعتقاد دارم تجربه باید با چاشنی علم همراه باشد تا راه درست پیموده شود.

 

  • از وضعیت موسیقی امروز ایران و نگاهتان به آهنگسازی بگویید.

همان طور که در زندگی­های امروزی سرعت و پریشانی و سردرگمی را می­بینیم موسیقی امروز هم چنین نگاهی به او دیده می­شود. موسیقی امروز راهش را گم کرده، نه ديگر موسيقي سنتی ما سنتي­ است ونه ديگر پاپ ما پاپ! ولی کارهای اندک و خوبی هم دیده می­شود.

معضل موسیقی نداشتن خلاقیت و علم کافی و نداشتن تجربه آهنگسازی و کپی برداری صرف از کارهای خارجی و ایرانی است. اگر به موسیقی ترکی و یا امریکای لاتين و یا اسپانیش گوش کنیم در همان ثانیه­هاي  اول مهر و امضای خودشان را دارا هستند اما موسیقی پاپ ما این گونه نیست. مشخص نیست غربی است یا ایرانی و همین مسئله برای موسیقی سنتی ما هم صادق است!

 

  • به نظرتان نقش آهنگسازان در ایجاد چنین وضعیتی چیست؟

در خیلی از کارهايي كه از آهنگسازان جوان مي­شنويم صرفا به خاطر استفاده از ساز­هاي سنتي، مثلا تار، گمان می­رود كه اثري سنتي يا پاپ سنتي را به گوش مخاطب رسانده­اند، در حالي كه موسيقي سنتي ما صرفا استفاده از ساز سنتي نيست، و اين  وقتي امكان­پذير هست كه آهنگساز به موسيقي سنتي، به رديف دستگاهي، جمله بندي­ها و مقام­ها، اِشراف كامل داشته باشد، حال مي­خواهد از اين ظرفیت در موسيقي سنتي استفاده كند يا در تلفيقي و…

مثالي ديگر مي­آورم؛ در برخي از آهنگهايي كه مُهر سنتي را يدك مي­كشند و انتظار دارند شنونده موسيقي سنتی را بشنود مي­بينيم كه  مثلا در دستگاه شور با حذف فواصل ربع پرده­ها (كُرُن) كه شخصيت اصلي اين دستگاه را مي­سازد با حذف ربع پرده­ها  (تامپره كردن) نه تنها از شور و رنگ و بوي ايراني و سنتي بودن ديگر خبري نيست، بلكه با موسيقي بي­هويتي كه نه دستگاه شور خواهد بود و نه فرژين(گامي غربي) روبرو خواهيم شد كه اين ضربه شديدي خواهد بود بر گوش مخاطب و اين مهم به طور حتم مسئوليتي است بر گردن آهنگسازاني كه با گوش و جان و روح مخاطب روبرو هستند و بايد با علم و تجربه كافي در اين راه قدم بردارند و به اين مهم برسند.

  • چه چیزی لازم است تا به وضع مطلوب برسیم؟

لازمه نگاه نو داشتن و رسیدن به آن آگاهی و شناخت و درک درست از موسیقی گذشتگان است تا بتوانیم رو به جلو حرکت کنیم. آن چیزی که یک آهنگساز باید به آن اشراف داشته باشد نوازندگی است و یک آهنگساز اگر نوازنده سازهای ایرانی نباشد نمی­تواند آن جمله بندی­های موسیقی سنتی را درست درک کند.

موسیقی سنتی موسیقی نظری نیست که فقط در مقاله و یا کتاب­ها به عنوان مثال در دستگاه همایون بخوانيم كه  فواصلش این است و روی این فواصل كه  حرکت کرد مي­شود دستگاه همايون! باید عملی این فواصل را درک و تجربه كرد و پنجه را با تفکر به هم آمیخت تا قابل شنیدن و رسوخ در تار و پود شنونده باشد. البته به اشتباه هم در برخي از آهنگسازان ديده مي­شود كه صرفا از همان ملودي­هاي رديف استفاده مي­كنند و اين ديگر خلاقيتي درون آن نيست.

(حرف­هایمان در دل اتاق کوچک و زیبا همراه با سازهایی بر دیوار گل انداخته و او برایم با کمانچه نغمه­ای در دشتی می نوازد. من آواز دشتی و دستگاه همایون را بیشتر از همه دوست دارم. این دستگاه های ایرانی غمی شیرین و ناگفتنی با خود همراه دارد! به یاد آواز «بیداد» استاد شجریان در چهارگاه می­افتم).

 

  • برایم از نگاهش به خوانندگان امروز ایران می­گوید

مشكل اصلي خوانندگان ما آشنایی نداشتن با حتي ساده­ترين مباني موسيقي و پيدا نكردن رنگ و حس صداي خود و بدتر همه رفتن به سمت ساده­ترين راه، كپي­برداري از خوانندگان ديگر، است. اولين لازمه یک صدای خوب داشتن جنس صدایي گرم و نیز درست خواندن نُت­ها و همچنين درست ادا كردن اشعار چه از نظر ادبي و چه از نظر هنريست كه اين خود لازمه آشنایی به ادبيات و رديف­هاي آوازيست. جالب است كه اكنون مي­بينيم خواننده نما­هايي كه تِركى را به انتشار مي­رسانند و حتی همان چیزی را که خوانده­اند را هم نمی­توانند از اول تا آخر با یک کوک  در ريتم بخوانند. در این زمان است كه تکنولوژی به کمک آنها آمده و صدایشان را کوک سر ضرب و… مي­كنند و  این باعث می­شود هر کسی به این فکر بيفتد  که می­تواند خواننده شود. بدون آنکه بدانند در اين راه بايد از صدا سازي شروع كنند و در ادامه به نواختن سازی آشنا و بسيار آيتم­هاي ديگري را بياموزند تا بتوانند با دانش و پشتکار و با تیز بینی صدای خودشان را به منظر دید و گوش همگان برسانند.

البته در اين آشفته بازار تمام مشكلات هم به خوانندگان بر نمي­گردد، امروزه آهنگسازانی را می­بینیم که با نداشتن علم و تجربه كافي و فقط در دست داشتن یک سیستم کامپیوتری و یک سری صداهای از پیش ساخته شده و در کنار هم گذاشتن این صداها و کپی­برداری نازل و سطح پایین از کارهای پاپ دیگر باعث می­شوند کارهایی بشنویم خالی از هرگونه خلاقیت و هویت و بیشمار مقوله­هایی که به موسیقی ضربه هولناکی می­زنند.

 

  • و اما حرف آخر؟

ما در خراسان ظرفیت­های بسیار خوبی در وادی همه هنرها داریم و با اینکه این صحبت همیشگی و کلیشه­ای است ولي باز هم بايد گفت که مسولین باید حمایت کنند از جوان­ها تا بتوانند موسیقی خودشان را در معرض دید قرار دهند و به گوش مخاطب برسانند. وقتی چنین چیزی صورت پذیرد هنرمند بازخورد کارش را به عینه می­بیند و كم و کاستی­هایش را برطرف می­سازد و به سوی بهتر شدن و کمال گام بر می­دارد.

(صحبتمان به اتمام می­رسد و امیرحسین اسکندری با زخمه­های سه تارش تصنیف مرغ سحر در دستگاه ماهور را برایم می نوازد، با آنکه خودم هم دستی بر سه تار و نغمه­هایی از دل می­نوازم اما پنجه طلایی­اش مرا مسحور خود کرده است.از او خداحافظی می­کنم و وارد خیابان می­شوم، لابه­لای مردم و هیاهو و صداهای گوشخراش شهر گُم می­شوم. از درون یک اتوموبیل صدای جوانی با خواننده­ای که مفهوم نیست جیغ می­زند یا می­خواند به گوش می­رسد)!

 

گفتگویی از سعید بابایی

image_print
432 پاسخ
  1. cerebrozen reviews
    cerebrozen reviews گفته:

    Cerebrozen is an excellent liquid ear health supplement purported to relieve tinnitus and improve mental sharpness, among other benefits. The Cerebrozen supplement is made from a combination of natural ingredients, and customers say they have seen results in their hearing, focus, and memory after taking one or two droppers of the liquid solution daily for a week. https://cerebrozen-try.com/

    پاسخ
  2. Perrydob
    Perrydob گفته:

    acheter mГ©dicament en ligne sans ordonnance [url=https://pharmaciemeilleurprix.shop/#]trouver un mГ©dicament en pharmacie[/url] pharmacie en ligne france livraison internationale

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *