ترجمه و شعر معاصر (بخش اول)

این روزها در پیرامون خود اغلب با شعرهایی مواجه می‌شویم که از شاعران دیگر کشورها به زبان فارسی ترجمه شده‌اند. بعضی از این ترجمه‌ها دلنشین و سلیس به نظر می‌آیند تا مورد استقبال قشر جوان قرار بگیرند و برخی دیگر با اینکه پایبند به اصول ترجمه بوده‌اند مورد اقبال عموم قرار نمی‌گیرند. شعرهایی که از نظر فرم و ساختار به نسبت در فرهنگ کشوری بیگانه قابل‌قبول هستند اما باعث دگرگونی فرم و محتوای ادبیات معاصر ما می‌شوند. قبل از هرگونه آسیب‌شناسی و نقد اثرگذاری بازگردانی معنایی بر شعر معاصر، باید به بعضی از نکات اساسی پیرامون این موضوع اشاره داشت.

هر متن خواه ادبی باشد و یا صرفا علمی، هنگامی که در مسیر پر پیچ و خم بازگردانی معنایی (ترجمه) قرار می‌گیرد باید از صافی جهان‌بینی و فرهنگی یک مترجم عبور کند تا بتواند به فرم زبان و فرهنگ مقصد آراسته شود. در ترجمه کتاب یا یک نوشتار از زبان و فرهنگی خاص (مبدا) به زبان و فرهنگی دیگر (مقصد)، اغلب فرم و مضمون دگرگون می‌شود. اگرچه مترجمین به امانت‌دار بودن بر اصالت در یک متن تاکید دارند و هدف آن‌ها بازگردانی درست پیام از نوشتار ترجمه شده است اما به دلیل تفاوت‌های فرهنگی و زبانی به ناچار متن ترجمه شده دچار تغییرات می‌شود. این تغییرات مزید بر علت می‌شوند که حس و فضای فکری نویسنده کتاب بعد از ترجمه بطور قطع به خواننده انتقال نیابد.

کلیت معنایی شعر در تمام نقاط دنیا و در بین افراد یکسان تلقی می‌شود و تفاوت‌ها از شرایط اقلیمی، زیستی و رفتارهای ذهنی افراد مختلف نسبت به موقعیت‌های متفاوت بهره می‌گیرد. در فرایند ترجمه، شعر نیز از این قاعده مستثنی نمی‌شود اما مترجم افزون بر محتوای شعر، باید توجه ویژه‌ای به فرم شعر داشته باشد تا آن را نیز، از زبان و فرهنگ مبدا به مقصد انتقال بدهد. شعر افزون بر پیام دارای فرم است که به زیبایی آن کمک شایانی می‌کند و آن را باید متشکل از فرم و محتوا بیان کرد. در صورت از بین رفتن فرم در شعر که شامل ظرافت‌های خاص زبانی و صنایع ادبی است، قسمتی از معنای شعر از بین می-رود. در هنگام بازگردانی شعر، یقینا معنای حقیقی بصورت کامل انتقال نمی‌یابد و اغلب معنای محتوایی بازگردانی می‌شود. به هیچ وجه نباید انتظار داشت مانند رمان، یک شعر ترجمه شود و ظرایف آن کاملا انتقال یابد، زیرا شعر هر ملت، چکیده غنی فرهنگ و ادب آن ملت است و در مقابل نثر، از ظرافت‌های زبانی و صنایع ادبی بیشتری برخوردار است.

مترجم ادبی باید لحن و فضای شعرهای گوناگون را حفظ کرده و از یکسانی روند ترجمه آن‌ها جلوگیری کند. هر شاعر سبک خاصی در سرایش دارد و در واقع مترجم با دایره واژگان خود سبک شاعر را حفظ می‌کند. او باید تفاوت سبک نوشتاری شاعر در مقابل با شاعری دیگر را بخوبی به خواننده شعر القا کند. خلاقیت در بازگردانی معنایی یک اثر باعث زیبایی آن شده و از هنروری مترجم می‌باشد. برای صحت گذاشتن بر این ادعا به اشعار «چیدن سپیده‌دم اثر مارگوت بیکل» ترجمه شدهٔ احمد شاملو مراجعه کنید. اگر از قلم توانمند شاملو نبود، این اشعار بازگردانی شده آنقدر دلنشین، گیرا و روان از آب درنمی‌آمدند.

ادامه دارد…

 

یادداشتی از حامد حسنی آسیب‌دره

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *