ایرانی با موسیقی زاده میشود
نسل جوان خوانندگان در راه است و مخصوصا نسلی که آموخته هایی از ردیف های آوازی کذشتگان در سینه دارد کم یاب است و باید که حنجره آنان را در طلا گرفت .جاهد ملک زاده، متولد شهریور هزار و سیصد و شصت پنج یکی از همین گنجینهها است. وی خواننده و مدرس تصنیف خوانی و ردیف آوازی موسیقی دستگاهی ایران است و شروع فعالیتش از هفت سالگی و با عضویت در جامعه قاریان قران مشهد و شرکت در مسابقات قرآن، اذان و تواشیح ثبت شد.
موسیقی سنتی در شرایط کنونی راه به کجا میبرد؟
باتوجه به شرایط و حال و هوای این روزها طبیعی است که اولویت های مردم عوض شود. از کم رنگ شدن رغبت جامعه به بها دادن به امور و تفریحات فرهنگی چون کنسرت و تئاتر رفتن تا جزیی ترین امور همه و همه نشان از یک دوره ملتهب گزار مانند است. من به آینده امیدوارم چون ذات موسیقی ماناست و روح موسیقی تافته و بافته شده با روح نسانهاست. در این روزگار کسانی از غربال انتخاب مسیر هنری رد میشوند که عزم جزمیدارند و هدفمند وارد عرصه میشوند. کم لطفی بسیاری از هنرمندان صنعتی, البته در این نزاری دخیل است. در بند ریتم و سرعت بودن, در بند تکنیک بودن، در کمترین واحد از زمان چنان افاضه هنر کنی که زبان و زمان قاصر بماند.
هنر وقتی به یک صنعت صرف تبدیل شود مثل هر کالای صنعتی تاریخ مصرف دارد که این مهم با فلسفه هنر در تناقض است و این سوال مطرح میشود که آیا اصلا میتوان آنرا هنر نامید؟ من با نامیدن موسیقی ایرانی به نام موسیقی سنتی شدیدا مخالفم. همیشه سنت یک بار منفی به ذهن مخاطب یا حتی خود هنرمند متواتر میکند. سنت لزوما خوب نیست؛ بعضی از سنن بدلیل رنگ و بوی خرافات گرفتن چه بسا به انزوا کشیده میشوند. موسیقی اصیل ایرانی نه تنها بار هزاران سال فرهنگ و معنویت را باخود دارد بلكه در حوزه معناشناختی این ترکیب یک حس پرمعنا و غنی و فاخربه مخاطب انتقال میکند. ایرانی با موسیقی زاده میشود، با نوا و اوای خوش مادرانه بزرگ میشود و بهنگام جوانی با الحان طرب انگیز به خانه بخت مشایعت میشود. کرد و لر و فارس و ترک و عرب همه با شنیدن یک ملودی و اواز ایرانی, بخصوص اگر در غربت باشد, چنان به وجد میاید که در پوست خود نمیگنجد اما مسئله ای که به ان مبتلا هستیم هماهنگی بین شور و شعور موسیقیایی است. وقتی شور موسیقیایی در فرد نمود پیدا میکند که زمان یا توانایی فرا گرفتن آن با محدودیت هایی روبروست.
ردیف خوانی با شرایط حال جواب نی دهد یا نه
شخصا در زمینه ی تدریس با این مشکل مواجه شده ام در بیشتر موارد وقتی غم به سراغ افراد میآید یادی از اواز دشتستانی میکنند وقتی ترک یار و دیار کرده اند مخالف سهگاه را زمزمه میکنند و به ذهنشان یادگیری ان خطور میکند.
آواز خواندن کاری ندارد آشنایی با ردیف و بعد فراگرفتن تکنیکها و بعد از آن تمرین, تمرین و ممارست و البته شما میتوانید هیچکدام ازین ها را نداشته باشید و فقط یک مقدار اعتماد بنفس داشته باشید البته این دیگر موسیقی نیست موسیخی است. محدودیت های سنی افراد بدلیل شکل گیری فیزیولوژی حنجره یا محدودیت های دستگاه تنفس در سنین بالا کار را برای مدرس بسیار سخت میکند. این از بعد فراگیری اواز, اما در مورد جایگاه اواز در بین جامعه بگزارید اینطور عرض کنم که اواز باید مثله نان شب باشد, متاسفانه این روزها مردم به گوش خود اهمیت نمیدهند موسیقی اولویت چندم مردم شده است اموزشگاه داری هم بزینس شدهغافل ازینکه این نواها حرف های نگفته ای دارد که اگر به گوش جان بشنوی نگرشت به زندگی عوض خواهد شد.
ردیف الفباست. ردیف لازمه خواندن است بصرف داشتن صدای خوب نمیتوان اواز خوان خوبی بود ردیف دایره المعارفی از فرهنگ های ایران است براحتی تاریخ گذشته را در گوشه گوشه ی ان میتوانی ورق بزنینواهای متفاوت, فلسفه های متفاوت البته فراموش نکنیم که ردیف باید سینه به سینه منتقل شود یاد استاد نازنیم محمدرضا لطفی گرامی, باوحود دانش بالای علمیموسیقی اما شدیدا تاکید بر مشق کردن بر اساس انچه بطور شفاهی اموخته ای داشت باید تلمذ کنی باید زانوی ادب بزنی و شاگردی کنی چیزی بنام صداسازی در اواز ایرانی وجود ندارد
راهکار تعالی برای آواز ایرانی
بازاری که اینروزها خیلی داغ است ردیف خودش صداسازیست. اینکه ده بار, صدبار گوش بدهی, بخوانی, ضبط کنی و تصحیح کنی. در گذشته اساتید کلاسهای درسشان گاها دو روز یا بیشتر طول میکشیده, شاگرد یار غار و حمامه و گلستان استادش بود باهم غذا میخوردند, ظرف میشسته و دور دور میکردند. انقدر مشق میکرد که صدا خودش ساخته میشداما حالا باید در نیم ساعت گوشه تحویل دهی, ایراد را برطرف کنی و درس جدید هم بدهی برای تعالی اواز راهی وجود ندارد. چون متعالی است ما باید روح خودمان را برداریم و گوشه اش را به موسیقی آلوده و متعالی کنیم. وقتی اواز نیست یکی چیز کم است باید از خواننده هایی که تمیز میخوانند حمایت کردوباید کمک کرد تا دیده شوندو مهمترین کار اینکه از پر و بال دادن به سر و صداهای اضافی دوری کردهر سی دی و هر فایلی را گوش ندهیمما در برابر گوش خودمان و دیگران مسولیم
جایگاه شعر در آواز ایرانی و سنتی
و اما شعراگر صد سال پیش بدنیا میامدیم کارساده تر بودشعرها ناب .شاعرها زلال تر.موزیسین ها شاداب تر.اما شما ببینید همه ی اشعار زیبا ی تمام شعرا به چندین روایت و دستگاه توسط استاد شجریان خوانده شدهما حرفی برای گفتن نداریم هر صفحه ای از سعدی را ورق میزنی میبینی استاد به نحو احسنت انرا خواندهپس کار سختی در پیش استشعر مثله شالوده و اسکلت ساختمان یک اواز خوب است ما فقط میتوانیم انرا زیباتر روایت کنیم.
متاسفانه شعر خوب خیلی کم است و زمانیکه شعر خوب پیدا میکنی هم رابطه برقرار کردن با شاعر و کسب رضایت او برای استفاده ان گاها باعث میشود عطایش را به لقایش ببخشی.
شعر خوب رابطه برقرار کردن با ان حفظ کردنش و بعد پیاده کرده ملودی و تکنیک ها بر اساس ساختار شعری نشان میدهد که شعر جایگاه بسیار مهم در اواز خوانی دارد•این روزها چه فعالیت های دیگری را در کنار برگزاری کنسرت انجام میدهید
و سخن آخر
در حال ضبط و تدوین البوم شخصی خودم هستم, شعر میجویم و در تلاشم تا در اثارم پیوند بیشتری با مردم و جامعه داشته باشمالبته که اگر دوستان سنگ اندازی نکنند…
از دشمنان برند شکایت به دوستان /چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم?
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.