صبح امروز چرایی حضور دختران کماندو در جامعه را بررسی میکند:
دختران پسرنما؛ هویدای جامعه تبعیضگرا
مریم اصغری
نامش فاطمه است و از ظرافت و لطافت جنس زن تنها نام او مانند دیگر زنان است و با یک تیپ کماندویی (شلوار شش جیب و آستینهای تا زده و سیگاری باریک بین انگشتانش) در پارک بر روی تکیهگاه نیمکت نشسته و از پشت سر اصلا شبیه دخترها نیست.
این روزها دخترانی از جنس فاطمه که به امید آزادی و امتیازهای اجتماعی بیشتر، هویت دخترانه خود را با ظاهری پسرنما در جامعه پنهان میکنند.
دختران و پسرانی که از کودکی باهم همبازی و برابر بودند، با رسیدن به سن بلوغ دیواری به بلندی جنسیت بین آنها کشیده شده و تبعیضها و محدودیتهای فراوانی را برای جنس لطیف زن قائل کردند.
در چنین جامعهای که زن را جنس دوم و در انجام کارها و رفتارها محدود کردند، دختران برای کسب آزادی بیشتر رفتارهای پسرانهای را از خود بروز میدهند.
در شرایطی که امتیازات نه بر اساس عدالت و به طور یکسان، که بر اساس جنسیت تقسیم میشود، فرد برای بهرهمندی از شرایط بهتر، سعی میکند که خود را به جنسیتی که از دیدگاه جامعه، بالاتر و مقبولتر به شمار میرود، نزدیک کند. در نتیجه در قالب دیگری میرود. پس دختران به سمتی حرکت میکنند که به زعم خود، شرایط مطلوب تری در آن خواهند داشت. در واقع به دنبال ارتقای رده خود هستند. این تغییر قالب، به معنای نفی جنسیت و یا بیزاری از آن نیست؛ بلکه تنها برای کسب آزادی بیشتر است؛ اما بدون آگاهی از عواقب آن.
در ادامه برای بررسی چرایی بروز پدیده دختران پسرنما به سراغ یک روانشناس و مدرس مهارتهای زندگی رفته و با او در این خصوص به گفتوگو نشسته که به آن میپردازیم:
ما برای صیانت و احترام از زنان و دختران جامعه چه اقداماتی انجام دادیم؟ میزان امنیت دختران ما در جامعه چقدر است؟ تا چه میزان فضای جامعه را برای نمایش و حضور زنان آماده کردیم؟ اقدامات جامعه برای رشد و تعالی دختران چگونه ارزیابی میشود؟ چقدر برای پیدایش احساس هویت و شخصیت در دختران جامعه تلاش کردیم؟
حرفها و متلکها و بازگوییها و اشعاری که امروز در جامعه وجود دارد شایسته زنان ما نبوده و با بیان این موارد، بخشی از جامعه را مورد هجمه قرار داده و هویت و شخصیت آنها را تضعیف میکنیم
اینها سوالاتی است که در این گزارش به آن پاسخ میدهیم:
یک روانشناس و مدرس دورههای مهارت زندگی میگوید: نگاه جامعه تنها و تنها زن را مورد بهرهبرداری جنسی قرار داده و درستترین و سالمترین راه را جهت این بهرهبرداری ازدواج معرفی کرده است.
محمدرضا ایمانی در مصاحبه با خبرنگار «صبح امروز»، پیرامون پدیده دختران پسرنما یا Tom boy میافزاید: قبل از جامعه و مسئولین، خانواده و والدین عامل بروز این پدیده هستند؛ چرا که زمانی که دختر نیاز به توجه و محبت و احساس امنیت و اعتماد و شکوفایی دارد، این نیازهای او در سنین کودکی و ۲ الی ۳ سالگی برطرف نشده است.
هویت یابی پسرانه توسط دختران
وی ابراز میکند: هویت دختران و زنان در جامعه مورد تضعیف قرار گرفته و به هویت آشفته مبتلا شدند.
ایمانی ادامه میدهد: اگر نگاه جامعه مبتنی بر نگاه انسانی باشد، زن و مرد هر دو در جامعه وجود داشته و لازم و ملزوم یکدیگر بوده نقشهای مختلفی را دارا بوده که مکمل هم هستند.
وی بیان میکند: زندگی در جامعه نیازمند اسباب و لوازم و مولفههایی دارد که در کنار این مولفهها در جایگاههای مختلف دختر، زن، همسر و مادر قرار میگیرد.
قدرت نمایی دختر در هنگام مادر شدن
ایمانی تصریح میکند: گاهی برای حضور دختران و زنان در جامعه از قدرت بحث میکنیم که اگر منظور ما قدرت فیزیکی باشد یک باور اشتباه و غلط است چرا که توان زنان متفاوت است و در بین مردان توان مادری و پرستاری و احساس فداکاری و صبر بسیار کمتر وجود دارد.
وی اضافه میکند: قدرت زن و دختر زمان تولد یک کودک هویدا میشود و میزان صبر و استقامت یک مادر مثال زدنی است.
این روانشناس اجتماعی مثال میزند: پرستاری، یکی از سخت ترین مشاغلی است که در جامعه از آن نام برده میشود که زنان در این حرفه پیشرو هستند.
تضعیف جایگاه دختران در اجتماع
وی در خصوص چگونگی بررسی جایگاه اجتماعی و هویت افراد و جنسیت تبیین میکند: باید به این نکته توجه داشت که حرفها و متلکها و بازگوییها و اشعاری که امروز در جامعه وجود دارد شایسته زنان ما نبوده و با بیان این موارد، بخشی از جامعه را مورد هجمه قرار داده و هویت و شخصیت آنها را تضعیف میکنیم.
ایمانی میافزاید: با مورد هجمه قرار دادن هویت دختران جامعه، دل نگرانی و ناراحتی و احساس حقارت را در این بخش از جامعه بیدار میکنیم در صورتی که جنس لطیف زنان نیاز دارد که بدون تبعیض جنسیتی مورد احترام و تحسین و توجه قرار گرفته و بایستی احساس شایسته بودن را در انها به وجود بیاوریم.
وی اظهار میکند: با تضعیف جایگاه زنان در جامعه، با پدیدهای به نام هویت آشفته روبرو میشویم و به لحاظ رفتارشناسی تمام افراد در خود هویتهایی از جنسیت مقابل خود را دارا هستند.
ایمانی میگوید: تمام خصلتهای زنانه و مردانه در وجود زن و مرد نهفته شده که بنابر جنسیت و برای رسیدن به شکوفایی برخی از این خصلتها شاخص و هویدا میشود؛ به طور مثال مهربانی و فداکاری یک خصلت شاخص زنانه است اما این ویژگی در بین مردان نیز دیده میشود.
هویدایی شاخصهای مردانه در زنان و بالعکس
وی ادامه میدهد: گاهی دختران و پسران با توجه به الگوهای رفتاری و تربیتی خانوادهها خصلتهای جنس مکملشان در آنها هویدا میشود؛ به طور مثال تک پسری که در بین خواهران بسیار رشد یافته و یا دختری که با پسران و خصلتهای پسرانه بزرگ شده در بزرگسالی و روند جریان زندگی با مشکلاتی روبرو میشوند که چرا که برخی از خصلتهای شاخص جنس دیگری در آنها هویدا شده و بخشی از هویت آنها را تشکیل داده است.
ایمانی شرح میدهد: احساسات، عطوفت، لطافت و غیره همه از محسناتی هستند که در وجود زن بیش از مرد قابل حس هستند. در شرایطی که دختران در سالهای نوجوانی، جنسیت خود را پنهان میکنند، در واقع به زندگی خود در سال های بعد از آن لطمه وارد می کنند؛ چرا که این نوع پنهانکاری، یک دوره زمانی خاص و کوتاه دارد و فرد باید برای ورود به اجتماع و ادامه زندگی خود، به قالب اصلی اش بازگردد.
وی ادامه میدهد: دختری که یاد نگرفته احساساتش را ابراز کند و به جای آن، آموخته که گریه بد است و احساسات باید پنهان بماند، زمانی که بخواهد وارد زندگی مشترک یا یک اجتماع زنانه شود، بسیاری از رفتارهایش مورد قبول قرار نمی گیرد و حتی ممکن است طرد شود و یا مورد تمسخر قرار بگیرد. در هر حال در برقراری یک رابطه موفق و لذت بخش دچار مشکل خواهد شد.
توجه ویژه به جنسیت مردانه در مقابل جنسیت زنانه
مدرس مهارت زندگی دومین عامل چرایی پدیده دخترانِ پسرنما را اینگونه توضیح میدهد: هنوز اقوام بسیاری در ایران هستند که همچنان بچه پسر را برتری و مقبول دانسته که این نگاه و دیدگاه در بین بانوان متاسفانه شدت بیشتری دارد.
وی مثال میزند: خانمی با عنوانهای مختلف مادری، همسری، مادر شوهر و خاله و عمه همچنان این نگاه و دیدگاه را دارند که تولد پسر یک اتفاق خارقالعاده است و تولد دختر را یک اتفاق عادی و گاها بدشانسی مینامند.
تفاوت در جایگاه جنسی در جامعه و آزادیهای اجتماعی
ایمانی سومین علت چرایی را اینگونه بررسی میکند: دختران و پسران به لحاظ ساختار فیزیکی و بیولوژیکی با یکدیگر متفاوت بوده که از آن به عنوان جنس یاد میشود و ماهیت رفتارها و برخوردها و نقشهای اجتماعی به عنوان جنسیت شناخته میشود.
وی اذعان میکند: بایستی اسباب و لوازم ازادی اجتماعی مانند فرصتهای شغلی متناسب با جنسیت، فرصتهای تحصیلی و مهارت آموزی و شکوفایی و کسب جایگاههای مدیریتی در کشور برای دختران و پسران به صورت برابر ایجاد شود که در صورت وقوع این امر، اتفاقات مثبتی ایجاد شده و پدیدههای نابههنجار کمتر دیده میشود.
عدم آگاهی از هویت و شخصیت و ماهیت
ایمانی عدم آگاهی از هویت و شخصیت و ماهیت را دیگر عامل ایجاد این پدیده دانسته و توضیح میدهد: کودک از بدو تولد نیازهایی مانند شیرخوردن، توجه، بازی کردن و … را در خود دارد و اگر به این نیازها به خوبی توجه نشود و الگوی هویتیابی شکل نگیرد، آسیبهای جدی به فرزندان وارد میشود.
وی تاکید میکند: در همان سنین کودکی، که مادر در حال آموزش هویت دخترانه به فرزند خود است بایستی ارزش و بالندگی به جنس دختر بدهیم.
ایمانی میگوید: اگر احساس امنیت و ارزشمندی و بالندگی در همان سنین کودکی در دختر ایجاد نشود، خشم و خشونت و هیجان و ناراحتی وجود کودک را در برمیگیرد و رفتارهایی پسرانه از خود بروز میدهد چرا که نیازهای اساسی او جهت ارزشمندی و توجه برطرف نشده است.
در دوران کودکی و زمان اشنایی فرزندانمان با بدن و فیزیولوژیک بایستی نقش و جایگاه ارزشمند دختر و زن در اجتماع را برای او به همان زبان کودکانه شرح دهیم و به او گوشزد کنیم که جامعه بدون زن، یک جامعه مرده و بی نشاط است و احساس ارزشمند بودن زن را به او القا کنیم
هیجانات ریشه بروز برخوردهای نوجوانی
وی ادامه میدهد: تمامی این نابهنجاریهای جامعه و پدیدههای شوم دختر زدگی در سنین نوجوانی اتفاق میافتد؛ که بخش مهمی از این چرایی به دوران بلوغ برمیگردد ودر دوران نوجوانی هیجانات ریشه تمام برخوردها میباشد.
این روانشناس اظهار میکند: طهور و حضور این پدیدهها و نمایش این رفتارهای جامعه ستیز اختلال روانی نبوده و به طور حتم محصول خانواده و جامعه در سالهای اخیر است؛ این رفتارها بروز همان رفتارهای ناعادلانه و تبعیضگرانهای است که ما از خود نشان داده و اکنون در نوجوان ما هویدا میشود.
شناخت جنس و خصوصیات بدنی
ایمانی بیان میکند: در دوران کودکی و زمان اشنایی فرزندانمان با بدن و فیزیولوژیک بایستی نقش و جایگاه ارزشمند دختر و زن در اجتماع را برای او به همان زبان کودکانه شرح دهیم و به او گوشزد کنیم که جامعه بدون زن، یک جامعه مرده و بی نشاط است و احساس ارزشمند بودن زن را به او القا کنیم.
وی تشریح میکند: تبعیض جنسیتی، به معنای برتری دادن یک جنس به دیگری و تقسیم امتیازها و آزادی ها براساس آن است. این تبعیض به دنبال خود یک جبر را همراه دارد.
ایمانی اضافه میکند: این جبر اجتماعی و محرومیت هایی که به دنبال دارد، برخی دختران را ترغیب به پنهان کردن جنسیت شان می کند. این پنهانکاری، بیشتر از سوی دخترانی انجام می شود که خواهان آزادی های بیشتر و برابر با گروه پسران هم سال شان هستند. آزادی ها و خواسته هایی که اغلب در حد موتور سواری، سیگار کشیدن، نداشتن حجاب یا بازی فوتبال است.
وی ادامه داد: به طور کلی هرگونه انحراف از ارزش های خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، سنت وعرف رایج جامعه، به عواملی مانند نوع، چگونگی، مهارت و دانش تربیت فرزندان، وضعیت نگرش والدین و اطرافیان، باورهای آن خانواده و ساختارهای فرهنگی روزجامعه بستگی دارد.
ایمانی متذکر میشود: سن بلوغ، یعنی در نهایت ۱۵ یا ۱۶ سالگی و ورود به گروه های دخترانه، آخرین روزهای پنهان کاری این دختران است. سنی که این دختران، سیاست های جدیدتر و کاراتری را برای کسب امتیاز و آزادی به کار می گیرند و باید به عنوان یک زن باید وارد اجتماع شوند.
سخن آخر
طنازی، یکی از خصوصیات زن است؛ اما آن چه به عنوان آموزش عمومی در سطح جامعه، ساری است و رواج دارد، همه در جهت تهی کردن زن از تمام خصلت ها و خصوصیت های زنانه است. به انحای مختلف و در همه حال تاکید می شود که داشتن این گونه رفتارهای زنانه بد است. مرد را به فساد میکشد. زنان و دختران، در نتیجه این آموزش ها و برای آن که در مظان اتهام نباشند، از سال های اول زندگی یاد می گیرند که این خصوصیات را فراموش کنند.
خواسته اصلی دختران پسرنما، زیر پا گذاشتن کلیشه هایی است که خانواده و جامعه به آن ها تحمیل می کند. دنیای دخترانه و زنانه ای که جامعه و خانواده برایش ترسیم میکنند، زیر دست بودن و زن مطیع شوهر بودن است. گروهی از دختران، آزادی بیشتری می خواهند و زیر بار این سنت ها نمی روند. در نتیجه، برای کسب آزادی به شیوه هایی گاه غلط دست میزنند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.