جونمی ایران
لحظات با التهاب زیادی میگذشت. هر ثانیه به اندازه یک سال بود. همه ایران در انتظار سوت پایان بازی بودند. 95 هم تمام شد. چاکر در سوت خود دمید و بازی تمام شد و جای خود را به شادی داد. یک ایران شاد بود. تمام مردم به خیابان آمدند و شاهد شبی به یاد ماندنی بودیم. ایران ما از این شبها کم به خود ندیده است. لحظه پایان مسابقه ایران و استرالیا و صعود ایران بعد از سالها به جامجهانی مردم را به خیابانها کشاند تا در کنار هم شادی کنند. برد ایران در مقابل آمریکا در جامجهانی 1998 فرانسه یک بار دیگر ایران را شاد کرد و اولین برد تیم ملی فوتبال ایران در جامجهانی رقم خورد. صعود به جامجهانی 2006 آلمان، صعود به جامجهانی 2014 برزیل و حتی باخت 1-0 مقابل آرژانتین هم نتوانست مردم را در خانه نگه دارد و ایرانیانی که سر از پا نمیشناختند به خیابانها آمدند و شادی کردند.
البته این شادیها فقط به فوتبال و جامجهانی محدود نمیشود و وقتی هر سال که تیم والیبال در جام ملتها برد ارزشمندی را بدست میآورد مردم راهی کوچه و خیابان میشوند. کمکم این بیرون آمدنها بهانه شده برای شادیهای بدون هزینه و شیرین و لذت بخش که هرکسی در کنار همشهریان و هم وطنان خود به شادی بپردازد.
شیرینی که این شبها دارد آنقدر زیاد میشود که مردمی که همدیگر را نمیشناسند طوری با هم برخورد میکنند که گویا سالهاست که با هم دوست و رفیق هستند. حالا این شادی شیرین و لذت بخش بهانهای برای ما شد تا در این شب و در دل مردم به سراغ آنان برویم و از حس و حال خوبشان بپرسیم.
علی 25 ساله اولین نفری بود توانستم با او صحبت کنم. ذوق و شوق خیلی زیادی داشت. در مورد بازی ایران و بازیهای دیگر ایران سوال کردم. در حالی که بالا و پایین میپرید گفت: بازی به معنی واقعی کلمه سخت بود، مخصوصا ۲۰ دقیقه اول بچهها اصلا با هم مچ نبودند. اما با ضد حملههای نیمه اول میتوانستیم بیشتر جواب بگیریم. بیرانوند توانست یک تنه تیم را نگه دارد. راحت سه تا گل نخوردیم. اما بازیهای بعدی اگر شانس بیاوریم با پرتغال یا اسپانیا مساوی کنیم، کور سویی از صعود تیم ملی هست. در کل ممنونم که باعث شادی ملت شدن. دمشون گرم.
محمد نفر دومی بود که تونستم باهاش صحبت کنم. 26 سال داشت و در مورد بازی گفت: ما نبردیم! اونا به ما باختند! اونقدر خوب تیم مراکش شروع کرد که تیم ما تا دقیقه ۳۰ بازی نتوانست خودش را پیدا کند! برد حق تیم مراکش بود، ولی خب به خاطر روحیه ملی و غرور و تعصب ایرانی خوشحالیم که برنده بازی بودیم. حتی یک سوم بازی مورد انتظاری که از بچهها توقع داشتیم هم برآورده نشد! امیدوارم در دو بازی بعدی منسجمتر باشیم! مراکش هرچقدر در حمله یکپارچه و با برنامه بود اما در دفاع آسیب پذیر بود! این مساله را در سه، چهار موقعیت ضد حملهای که بچههای ما روی دروازه مراکش داشتند کاملاً میشد فهمید. حیف که بچهها متمرکزتر از موقعیتهای بدست آمده استفاده نکردند!
سوژه بعدی من یک خانم بود که خیلی هم اهل فوتبال بود. مریم کارمند بود و بزرگترین آرزویی که داشت رفتن به استادیوم بود. در مورد بازی گفت: من فکر میکنم ایران مقابل مراکش سعی کرد با یک بازی فیزیکی بازیکنهای حریف را خسته و کلافه کند و این کار نتیجه داد و تعداد خطاهای مراکش از ایران 9 مورد بیشتر شد.
از طرف دیگر مصدومیتهای بازیکنان و وقفههایی که با ورود تیم پزشکی ایجاد میشد نه برای ایران که از قبل خودش را آماده وقفه کرده بود، باعث شد بازیکنان ما استرس اولین حضور در این تورنمنت را بهتر مدیریت کنند.
واضح بود که بچههای ایران توپ را کمتر در اختیار داشتند ولی طبیعتا این مساله فشار زیادی را به ما وارد کرد. حضور پررنگ تیم حریف در زمین ما را خط دفاع و دروازهبان با زحمت زیادی که متحمل شدند به خوبی دفع کردند. اما درباره بقیه بازیها از پرتغال و اسپانیا غیر از بازی هجومی و منسجم انتظار دیگری نبود.
کریستیانو رونالدو به تنهایی سرنوشت بازی را تغییر داد. اولین هت تریک جام اگر چه با بهترین نتیجه برای ایران یعنی تساوی پایان یافت، اما هشدار بزرگی هم در پی داشت. بازی تهاجمی و بازیکنان دونده و کم خطا که در بهترین سطح دنیا بازی میکنند، دو امتیاز را در این بازی از دست دادند و حالا مقابل ایران و مراکش بیشترین انگیزه را برای بردن و تضمین صعود دارند. البته که از نظر دانش فنی کیروش شناخت خوبی از این دو تیم دارد. با وجود این من فکر میکنم رویاییترین حالت میتواند کسب حتی یک امتیاز باشد. شاید برخی بگویند که بشود “ره صد ساله را یک شبه رفت” و این گزینه فقط در یک صورت آن هم با دست کم گرفتن ایران توسط این تیمها اتفاق بیفتد.
اما فوتبال بازی لحظههاست همان طور که دخیا بهترین دروازهبان لیگ جزیره اشتباه مهلکی میکند و مدافع مراکش به تیم خودش گل میزند. میتوان اندکی امید داشت به اشتباهات حریف و اتفاقات نادر. ایران تا همین جا سنگ تمام گذاشته است و ما از امروز فقط بازی منسجم، بازیکنان سخت کوش و تیم یک دستی میخواهیم که چهره زیبای فوتبال را به نمایش بگذارد. همان چیزی که تا اینجا بودیم.
سعید که با همسر و بچههایش به خیابان آمده بود گفت: اصرار بیش از حد کیروش برای حضور لژیونرهای ناآماده مثل آزمون، انصاریفرد، شجاعی کمی کار ایران را سخت کرده بود. البته مصدومیت بازیکنان به نفع تیم ما شد و علاوه بر اینکه با ایجاد یک وقفه در بازی بچهها نفسی تازه کردند، بازیکنانی به زمین آمدند که توانستند تاثیر مستقیم روی بازی داشته باشند. بازیکنان در بازی دیشب کاملا تحت تأثیر بازی هافبکها و مهاجمان تیم مراکش قرار گرفته بودند و اصلا نتوانستند خودشان را نشان دهند. درصورتی که خط دفاعی مراکش بسیار ضعیف و قابل نفوذ نشان داد، متأسفانه نتوانستیم استفاده لازم را ببریم و گل بزنیم. البته ناگفته نماند گلی هم که زدیم کاملا شانسی بود.
مصطفی که از پنجره ماشین بیرون آمده بود و در حالی که پرچم ایران دستش بود با صدایی گرفته، گفت: اگر بخواهی بازی نظر احساساتی من را بخواهی میگویم عالی بودند. واقعا عالی بودند، چون از چهرههای بازیکنان، مخصوصا بازیکنانی که در لیگ داخلی بازی میکنند، میشد فهمید که از جان و دل بازی میکنند. این بازیکنان آمده بودند برای اثبات تیم ملی ایران و بعد خودشان و لژیونرهایی مثل قدوس که کمتر با فرهنگ ایرانیها آشنا هستند و بیشتر به صورت یک ماشین در زمین کار میکنند. در ادامه حرفهای احساساتی باید به کیروش بگیم شمایی که ادعا میکردی بازیکنان در لیگ ایران از نظربدنی آماده نیستند، بهتره چشمهاتو بازکنی و دست از غرور برداری و ببینی که تیم و بازی دست همان بازیکنانی بود که در لیگ ایران بازی میکردند. اما خب اگر بخوایم منطقی حرف بزنیم، تیم ایران خیلی وقت خوب بازی نمیکند و نتیجه میگیرد، حالا این از شانس ماست یا از حرفهای گری الله و اعلم، اما پر واضح است که وقتی هافبکی نداریم که وسط زمین پاسهای اول و دوم را به او بدهیم و از او بخواهیم که تصمیم گیری نبض بازی را داشته باشد، چند سالی هست نداریم، البته این نکته را بگویم که یک زمانی بازیکن مناسبی نداشتیم، اما یک وقتهایی سرمربی خودش را به ندیدن و استفاده نکردن زده است، به هرحال تا وقتی قلب مریض باشه، توقع سلامت بقیه اعضا را نباید داشت. فقط امیدوارم تا آخر بازیهای ایران سردار آزمون و شجاعی نمیکت نشین باشند.
مرجان یکی دیگه از خانمهایی بود که کنار خیابان ایستاده با بقیه همراهی میکرد در مورد بازی اینطور گفت: اصل فوتبال برای مردم است و بس و جزیی از زندگی آنهاست. مردم با فوتبال عجین شدهاند. با آن میخندند، گریه میکنند، جیغ و هورا میکشند، به خیابان میریزند و پایکوبی میکنند، رنج سفر بر خود هموار میکنند تا تیم محبوبشان در آن سر دنیا تنها نباشد. از باخت و بردش سکته میزنند. فوتبال برای آنها نوعی زندگی توام با هراس و هیجان و کنجکاویهای بیپایان است و شروع و انجامش نامشخص است در حقیقت فوتبال همه عناصر یک سرزندگی و پویایی اجتماعی را در خود دارد و توانسته و میتواند دریچههای جدید در زندگی فردی و اجتماعی انسانها بازگشاید و شایسته است به سیاست و تعابیر و تحلیلهای آن تقلیل نیابد. فوتبال برای مردم و حال آنهاست.
هرچند زیاد فوتبالی نیستم، ولی چون پای آبرو و حیثیت وطنم در میان است و صحبت از تیم ملی بازی را نگاه کردم. به طور کلی هرچیزی که به ملیت ایران بر میگردد، تعصب و غرور دارم و به آنها افتخار میکنم. از پرچم ملی تا سرود ملی و تاریخ پربار گذشته تا تیمهای ورزشی و افتخارات علمی. دور از نگاه سیاسی و مشکلات اجتماعی و غیره.
بازی پر از استرس و هیجان بود و بهخصوص از دست دادن چند موقعیت گل برابر تیم حریف در نیمه اول. ولی از آنجایی که خدا با ماست بهخاطر اشتباه تیم حریف و گل به خودی به صدر جدول گروه مرگ رسیدیم، صدرنشینی که باعث تقویت تیم ملی و اعتماد به نفس خواهد شد.
از آونجایی که پرتغال قهرمان اروپا و اسپانیا قهرمان جهان است، گذر از این تیمهای تاکتیکی و به روز دنیا کاری است بس دشوار و سخت، زیاد امیدی ندارم که صعود کنیم. این دفعه اشتباه حریف بود، ولی دورههای بعد این ممکن نیست و کار مشکل. هنوز همه چیز تمام نشده. انگار یک رویا را آغاز کردهایم. یک خیالبافی با طعم فوتبال. اینکه از گروه مرگ صعود کنیم. کار بسیار دشواری است. تنها به امید و یا شانس میشود بازی بعدی را امتیاز گرفت و یا پیشبینی صعود داشت.
بعد از هر پیروزی، یک شادکامی و اتحاد و همبستگی در ملت موج میزند. به دور از رنگ و گویش و لهجه و اقلیم و فرهنگ، چون همه تنها برای سربلندي نام وطن و تیم ملی قلبهایشان در سینه میتپد. به امید روزی که وعده مسئولین محقق شود و درب ورزشگاهها به روی بانوان ورزش دوست باز شود.
رضا 22 ساله از فرط خوشحالی نمیدانست چکار کند. به سختی او را متقاعد کردم و از او راجع به بازی پرسیدم. در جواب گفت: قطعا برد ایران مقابل مراکش در جامجهانی یک اتفاق تاریخی است، اما حقیقت این است که تیم ایران حتی در سطح مراکش هم بازی نکرد. به نظر میرسید تیم ایران تمرکز کافی ندارد، شاهد این قضیه میتواند سردرگمی دفاع همیشه منسجم ایران، توپ لو دادنهای متوالی شجاعی با تجربه و از دست رفتن دو موقعیت صددرصد توسط آزمون و انصاریفرد باشد. اما به هر حال ایران با ترکیبی از شانس و از خود گذشتگی گل نخورد و باز روی یک شانس توانست به پیروزی برسد.
البته ورود طارمی و قدوس جان تازهای به تیم داد و اعتماد به نفس این دو نفر در کنار مصدومیت دفاع راست مراکش، حریف را عقبتر برد، اما مراکش هم از نظر فردی و هم تیمی بهتر بود. بازی اسپانیا و پرتغال هم نشان داد ما دو بازی جلوی تیمهایی داریم که در خط حمله وحشتناک هستند و تمام امید ما باید به گرفتن دو مساوی و کم گل خوردن مراکش باشد که هر دو سخت و بعید به نظر میرسد و اگر هم اتفاق بیفتد باید منتظر بررسی تفاضل گلها باشیم که باز هم یک گل ما، ذخیره خوبی نیست. در مجموع برای صعود باید منتظر معجزه باشیم اما تا همین الان هم تاریخ سازی کردیم و باید خوشحال باشیم. کیروش با وجود اینکه قطعا بارها متوجه این موضوع شده که چشمی در پست دفاع آخر جواب نمیدهد، چون هم کند و هم واکنشهاش ضعیف دارد، ولی بازهم اصرار به بازی در پست دفاع آخر دارد، از طرفی حاج صفی که مدتهاست به عنوان بال و توپ پخش کن بازی میکند را دوباره در پست دفاع چپ بازی داد، در حالی که ما محمدی را در تمام بازیهای مقدماتی و دوستانه داشتیم که تقریبا بی نقص بازی کرد. به همین خاطر دقیقا مراکش از همین موضوع استفاده میکرد و با دفاع راستش سمت چپ ما را بارها و بارها دور زد یا با ارسال توپهای بلند در پشت دفاع وسطهای، دفاع ما را با مشکل روبرو میساخت. هر چند چون خط دفاع ما خیلی عقب بازی میکرد نتوانستند از این سد عبور کنند.
اگر حاجیصفی را در پست شجاعی بازی میداد و میلاد محمدی در دفاع چپ، علاوه بر اینکه دفاع محکم میشد حاجی صفی هم در دفاع و هم در حمله تاثیر بیشتری داشت. بازیکنان خوب ما بیرانوند، پورعلی گنجی، ابراهیمی، جهانبخش و طارمی بودند و بازیکنان نه چندان موفق ما چشمی، شجاعی و آزمون.
افسانه آخرین نفری بود که باهاش صحبت کردم. اونم یکی از خانمهای فوتبالی که علاقه زیاد و بیحد و حصری به فوتبال داشت. در مورد بازی گفت: دقايق اول بچهها هول شده بودند و شناخت کافی نسبت به حریف هم نداشتند و ضعف عدم برگزاری بازيهای تداركاتي را به وضوح میشد حس کرد. اما قدرت بدني خوب و از همه مهمتر با برنامه بودن نقطه قوت ایران بود. با برنامه دفاع ميكرديم. خوب حمله كرديم، خيلي با برنامه پيش ميرفتيم جلو اما در ضربات آخر دقت کافی را نداشتیم. یکم که از بازي گذشت، استرس بچهها کم شد و دیدند که میتوانند به حریف ضربه بزنند و این باعث شد در نیمه دوم مربی مراکش دو دفاع وسط خود را در زمین خود نگه دارد و همین امر باعث کمتر شدن تعدا نفرات آنها در حمله و بنابراین سوار شدن بهتر ایران بر بازی بود.
بازيهاي بعدي را اگر نتوانیم برنده بازی باشیم قطعا خوب بازی خواهیم کرد. آبرومندانه و من واقعا واقعا به صعود اميدوارم. به نظر من ذهن بازیکنان و به طور کلی تیم ملی فوتبال ایران تاکتیکی شده و این را مدیون کیروش هستیم و اينكه خيلي بازي خوبي بود، بخصوص تو نيمه مربيها. ما همه باهم حمله میکردیم، ولي از دفاع هم جا نمونديم.
اینم از نظرات خانمها و آقایانی که در حال شادی کردن شب تاریخی ایران بودند. چه خوب، چه بد، چه با گل اونا، چه با گل خودمون. هرچی که بود بردیم. حالا باید خودمونو آماده کنیم واسه بازیهای بعدی. بازیهایی به مراتب سختتر از این بازی خواهند بود.
انتهای گزارش/ حامد دائمی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.