آخرین آمارها نشان میدهد:
مواجه سالانه جامعه با یکصد هزار فرزند طلاق
آخرین آمارها مبین این امر است که از تیر ماه ۹۷ تا تیر ماه ۹۸، حدود ۵۵۰ هزار و ۵۶۵ واقعه ازدواج به ثبت رسیده که میانگین سن در مردان ۲۷/۵ سال و در زنان ۲۳/۴ سال است. در همین دوره ۱۷۵ هزار و ۶۱۴ مورد طلاق رخ داده که میانگین سن مردان ۳۶/۹ سال و سن زنان ۳۲/۱ سال بوده است؛ یعنی به ازای هر ۱۳/۳ ازدواج یک طلاق، که البته در تهران این نرخ به ۲/۹ درصد میرسد.
طبق آخرین آمار در بازده زمانی تیرماه سال ۹۷ تا تیرسال جاری ۱۷۵ هزار و ۶۱۴ مورد طلاق رخ داده و طبق تحقیقات متعددی که صورت گرفته ۴۷ درصد این طلاقها در پنج سال اول زندگی رخ میدهد و اگر بگوئیم این ۴۷ درصد دارای فرزند نیستند و ۵۳ درصد دیگر زوجهایی که طلاق میگیرند به طور متوسط یک یا دو فرزند داشته باشند، جامعه با سالانه حدود یکصد هزار فرزند طلاق، بطور تخمینی مواجه است.
تاثیر طلاق بر روح و روان فرزندان
طلاق و مجموعه مشکلات قبل و بعد از آن یکسری اثرات نامناسب بر روح و روان فرزندان می گذارد که باید با شناخت دقیق آنها برای کاهش شان برنامه ریزی کرد و کمک کنیم تا فرزندانمان آسیب جدی نبینند.
وقتی طلاق اتفاق می افتد هیچ تضمینی برای اینکه کودک آسیب نبیند، وجود ندارد. واقعیت این است که کودک با اتفاق افتادن طلاق ، شرایطی بحرانی را تجربه می کند و باتوجه به میزان سازگاری و شرایط روانی اش، آسیب هایی هم می بیند. طبیعی است که کودک بعد از طلاق تا مدت ها همان فرد سابق نباشد اما نمی توان انکار کرد که با کمک یکسری راهکار ها، می توان استرس این دوره را کم کرد. البته اگر خود فرایند طلاق ، دوران پر استرس و کشمکشی نباشد، بچه ها در جریان این اتفاق آسیب کمتری می بینند. والدینی که توافقی از هم جدا می شوند و بدون دعوا و جنجال به این تصمیم تن می دهند، کمتر به فرزندان خود آسیب می زنند.
خانواده یکی از اساسی ترین نهادهای اجتماعی است که مهم ترین نقش را در رشد و پرورش شخصیت کودک دارد. به همین دلیل هر گونه اختلالی که در خانواده ایجاد شود تاثیر مستقیم و غیرقابل انکاری روی کودک می گذارد.
دعوای والدین در حضور کودکان باعث اضطراب، احساس ناامنی و نداشتن آرامش در کودکان می شود. این اضطراب بقدری زیاد است که در برخی موارد جدایی والدین و دور بودن از این تنش ها برای کودک بهتر است. البته مشکلات فرزندان طلاق هم کم نیست. فرزندان طلاق از نظر روحی همواره با مشکلاتی روبرو می شوند و سازگاری با وضعیت جدید برایشان سخت خواهد بود. مشکلات فرزندان طلاق مانند افت تحصیلی، روابط بین فردی ضعیف، استرس، ترس، مشکلات انطباقی با شرایط جدید، عزت نفس پایین، خشم و بسیاری موارد دیگر. مثلا فرزندان طلاق سخت به دیگران اعتماد می کنند و به سختی قانع می شوند که آدم ها می توانند صادق باشند. از مشکلات فرزندان طلاق این است که به چیزهای بی دوام بیشتر اهمیت می دهند و برعکس برای چیزهای مهم تر اهمیت کمتری قائلند.
مشکلات فرزندان طلاق در سن های مختلف باهم فرق دارد و به انواع مختلفی بروز پیدا می کند. در ادامه برخی از مشکلات فرزندان طلاق را می آوریم:
احساس گناه
وقتی والدین طلاق میگیرند، کودک این حس را پیدا می کند که خودش مقصر اصلی این جدایی است و همیشه احساس گناه و عذاب وجدان همراه اوست. کنار آمدن با این احساس گناه برای کودک بسیار سخت است. این احساس شرمندگی مداوم، اعتماد به نفس و عزت نفس کودک را ازبین می برد. احساس گناه از عمده ترین مشکلات فرزندان طلاق است و باعث بروز مشکلات روحی دیگر مانند رفتارهای درون ریزانه می شود. این کودکان طوری رفتار می کنند که انگار همیشه گناهکارند. مثلا چندین بار عذرخواهی می کنند و سعی می کنند کارهایی انجام دهند که آن ها را بچه ی خوبی نشان دهد.
درموارد حادتر کودک علاوه بر اینکه احساس می کند عامل جدایی والدینش است، احساس می کند عامل وقوع هر پدیده ی دیگر نیز هست و باعث تکبر و خودبزرگ بینی او می شود.
رفتارهای برون ریزانه
مشکلات بعضی از فرزندان طلاق به شکل رفتارهای برون ریزانه نمود پیدا می کند. این نوع رفتارها در کودکان برون گرا و پسران بیشتر دیده می شود. این کودکان نمی توانند خشمی که درونشان بوجود آمده را در قالب کلمات به پدر و مادرشان توضیح دهند و پرخاشگری زیادی نشان می دهند. بخصوص اگر به مدت طولانی در معرض دعواهای فیزیکی و کلامی پدر و مادرشان قرار گرفته باشند. رفتارهای برون ریزانه علاوه بر پرخاشگری به شکل های مختلفی نمود پیدا می کنند. مانند اختلال کم توجهی، اختلال بیش فعالی، اختلال نافرمانی مقابله ای و …
اختلال کم توجهی:همان طور که قبلا گفتیم برخی از کودکان طلاق فکر می کنند عامل اصلی اتفاقات اطرافشان هستند و دچار خودبزرگ بینی می شوند. به همین دلیل نسبت به احساسات دیگران کم توجه و بی ملاحظه اند.
اختلال بیش فعالی: یکی از مشکلات برون ریزانه ی فرزندان طلاق بیش فعالی است. کودکانی که به این اختلال دچار هستند بسیار بی نظم، ناآرام و آشوبگرند.
اختلال نافرمانی مقابله ای: کودکانی که این اختلال را دارند به حرف بزرگترشان گوش نمی دهند و برعکس حرف آن ها عمل می کنند. این نافرمانی بیشتر در مدرسه یا مهدکودک دیده می شود.
رفتارهای درون ریزانه
برعکس مورد قبل، برخی از کودکان دچار رفتارهای درون ریزانه می شوند. مثلا منزوی می شوند، در معرض افسردگی قرار می گیرند، اضطراب زیادی دارند، سکوت های طولانی می کنند، نا امیدند و شکایات جسمانی می کنند.
این رفتارهای درون ریزانه از کمبود اعتماد بنفس و عزت نفس، سرچشمه می گیرد. همان طور که قبلا گفتیم یکی از مشکلات فرزندان طلاق احساس گناه است که باعث کمبود اعتماد بنفس می شود.
مشکلات فرزندان طلاق برحسب سن
یک تا سه سالگی: بازگشت به سنین پایین تر از لحاظ رفتاری، اختلال خواب و تحریک پذیری، آسیب پذیری در روند رشدی.
سه تا شش سالگی: کابوس شبانه، بی اعتمادی، عدم شکل گیری استقلال شخصی، احساس خلاء عاطفی.
شش تا دوازده سالگی: احساس غم و دلتنگی، احساس گناه، احساس عدم کفایت.
دوازده سالگی به بالا: افسردگی، عصیانگری و لجبازی، پرخاشگری، اختلال در شکلگیری هویت فردی.
راهکارهایی برای کاهش آسیب و مشکلات فرزندان طلاق
گذران شرایط بحرانی
وقتی والدین طلاق می گیرند کودک یک شرایط بحرانی را سپری می کند و هیچ تضینی وجود ندارد که از این شرایط آسیب نبیند. ولی با رفتارهای درست والدین این آسیب و استرس می تواند به حداقل برسد و کودک با فرآیند طلاق سازگار شود. گذشته از این اگر شرایط بعد طلاق بهتر و آرامتر از شرایطی باشد که کودک هنگام زندگی با پدر و مادرش داشته، میتوان گفت که طلاق آسیب های وارده به فرزندان را کمتر می کند. طلاق توافقی آسیب کمتری به فرزندان میرساند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.