خروج از سایه
آفتاب پاییز در پاستور آنقدرها هم کم رمق نیست و برخی را از سایه درآورده است. سعید جلیلی که بعد از عدم پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 خود را سرگرم دولت در سایه کرده بود، این روزها به تکاپو افتاده است. آنتن گرفتن چهره های نزدیک به او در رسانه ملی تنها یک وجه از این تکاپو است. خودش نیز فعال است. از نمایشگاه صنعت معدن، ماشین آلات و تجهیزات راهسازی گرفته تا فضای مجازی؛ هیچ فرصتی را از دست نمی دهد.او و رسانه های نزدیک به او دوز انتقاد بر دولت را بالا برده اند. برای تحلیلگران انتقاد داشتن او به دولت روحانی عجیب نیست اما نحوه بیان آن و افزایش یکباره میزان آن نمی تواند بدون علت باشد.
سعید جلیلی که نحوه مواجهه اصولگرایان با خود و تنها ماندن در عرصه انتخابات را تجربه کرده، این روزها با چالش جدیدی مواجه است. طیف سیاسی متبوع او یعنی جبهه پایداری، آن یک دستی و یک صدایی سابق را ندارد. آن ها میل زیادی به همراهی با سید ابراهیم رئیسی پیدا کرده اند و دیگر مثل سابق به او فکر نمی کنند. با این وصف اگر جلیلی سودای ورود به عرصه اجرایی و شرکت در کارزار انتخابات را داشته باشد، باید از حالا دست به کار شده و از سایه خارج شود.
نگاهی به مواضع اخیر او در سخنرانی ها و توییت ها و … نشان می دهد که به این مهم واقف و پاشنه ها را نیز ورکشیده است. او خوب می داند که با تکیه بر رویکردهای سنتی این جریان قادر به جلب نظر مردم و رای آوری در انتخابات نخواهد بود. هر طور که شده باید خود را متفاوت و دارای گفتمانی متمایز معرفی کند. اتفاقا در این زمینه ید طولایی نیز دارد. جلیلی همان وقت که جمنا تازه ظهور کرده بود در نقد آن از واژه «قبیله گرایی» استفاده کرد.
جلیلی تنها کسی نیست که از این تاکتیک برای افزایش محبوبیت خود استفاده می کند. محمد باقر قالبیاف نمونه دیگری است. او تا زمانی که روی حمایت جمنا حساب می کرد، ساکت بود اما همان وقت که دید جمنایی ها رئیسی را ترجیح داده اند شیوه دیگری در پیش گرفت و از پدرخوانده های اصولگرا گلایه کرد.
سعید جلیلی از همین حالا و خیلی پیش از شروع رقابت های انتخاباتی 1400 سعی دارد به صدر اخبار بازگشته و خود را مطرح کند. آنقدر در عالم سیاست تجربه دارد که بداند برای افزایش شانس پیروزی خود باید منتقد وضع موجود باشد. ناکارآمدی های دولت در عرصه اقتصادی و … را نیز مغتنم شمرده و این پروژه را کلید زده است. البته این به آن معنی نیست که حوزه های دیگر را فراموش می کند. مثلا آخرین توییتش به چالش های حوزه ورزش اختصاص داشت.
انتقاد از دولت اما برای رساندن جلیلی به کرسی ریاست جمهوری اصلا کافی نیست. شاید فضای سیاسی در ایران تا هفته ها ، روزها و حتی ساعت های پیش از انتخابات متغیر و غیر قابل حدس باشد اما همین قدر روشن است که جلیلی در انتخابات 1400 رقبای جدی و قدری خواهد داشت. مسئله فقط اصلاح طلبان و کاندیداهایشان نیستند. اعتدالیون و حتی برخی از اصولگرایان موتلف روحانی نیز به عرصه خواهند آمد. آنجا است که جلیلی باید برگ برنده خود را رو کند. این طور که معلوم است جلیلی قصد دارد از تاکتیک قطب سازی در انتخابات به عنوان برگ برنده استفاده کند.
مواضع و رویکرد سیاسی او آنقدر با روحانی و همفکرانش متعارض است که نیازی به قطب سازی نیست. همین خروج از سایه و بیان انتقادات کار خود را خواهد کرد. این دو قطبی اما در انتخابات 92 به کار نیامد لذا جلیلی می داند که باید یک دوقطبی دیگر تشکیل دهد. این بار میان خود و اصولگرایان. اصولگرایانی که قاعدتا رئیسی را رها نمی کنند که جانب جلیلی را بگیرند. جلیلی نمی تواند روی حمایت اصولگرایان و تشکل وحدت ساز آنان حساب کند لذا باید هوشمندی بیشتری به خرج داده و از حالا مرزهای میان تفکر خود و آنان را روشن کند.
شور و شوق فعلی جلیلی برای انتقاد از روحانی و پروژه های دولت او در سیاست خارجی، داخلی، اقتصاد و … نشان می دهد که کار را آغاز کرده است. نگاهی به مواضع و اظهارات اخیر او عیان می کند که در حال قطب سازی است؛ آن هم نه فقط میان خود و مدافعان وضع موجود که می توانند در انتخابات آتی نماد روحانی و ادامه دهنده راه او باشند، بلکه میان خود و زیست گاه سیاسی خود یعنی اصولگرایان. مصداق این مدعا تریبونی است که ثابتی در برنامه رودرو به علیرضا زاکانی داد تا تخریب اصولگرایانی همچون علی لاریجانی را نظاره گر شوند.
علی روغنگران
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.